ولثتکها میتوانند نقش مهمی در برقراری تعادل میان بازار پول و بازار سرمایه داشته باشند
ولثتکها راه ناهمواری برای رشد و توسعه خودشان و بازار سرمایه پیش رو دارند، اما هرچه باشد، تاریخ نشان داده که سرمایه راه خودش را پیدا میکند و در یک بدهبستان دوطرفه میان ولثتکها و سرمایهگذاران باید منتظر رونق هرچه بیشتر این پلتفرمها و به تبع آن، شاهد برقراری توازن بیشتری میان بازار پول و سرمایه باشیم.
امیرحسین قادری عابد، استاد دانشگاه؛ ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۱ و ۳۲ / بازار مالی (Financial Market) در علم اقتصاد یک مفهوم گسترده است و به مکانیسمی گفته میشود که برای افراد حقیقی و حقوقی امکان خریدوفروش داراییهای مالی مانند سهام، اوراق بدهی، انواع ارز، ابزارهای مشتقه و… را فراهم میآورد.
بازارهای مالی کارکردهای مهمی را در نظام اقتصادی یک کشور ایفا میکنند که از آن جمله میتوان به تسهیل انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی (از طریق جذب و تجهیز پساندازها و تخصیص منابع)، تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اشاره کرد. با توجه به کارکردهای مذکور، بازارهای مالی در سده اخیر رشد قابل ملاحظهای داشتهاند و بهطور مداوم در حال تکامل و گسترش ابزارها هستند.
اقتصاددانان بازارهای مالی را بر اساس انواع دارایی قابل معامله، نوبت عرضه اوراق بهادار، سررسید تعهدات و نقدشوندگی به بخشهای مختلفی تقسیم میکنند که اگر سررسید تعهدات مالی و نقدشوندگی را بهعنوان معیار اصلی بخشبندی در نظر بگیریم به دو بخش بازار پول و بازار سرمایه خواهیم رسید.
بازار پول برای تبادل پول و سایر داراییهای مالی نزدیک به پول است که سررسید کوتاهمدت (غالبا کمتر از یک سال) دارند و بازار سرمایه برای دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال (یا بدون سررسید) تعریف شده است. این دو بازار در کنار یکدیگر به مدیریت ثروت، نقدینگی و ریسک اشخاص، شرکتها و دولتها کمک میکنند.
بازار پول جایی است که کفه نقدشوندگی (Liquidity) به سودهای انتظاری بالا میچربد و کسی که سرمایهاش را وارد این بازار میکند، عمدتا یک شخص حقیقی یا حقوقی دارای مازاد نقدینگی است که بهدنبال کاهش ریسک سرمایهگذاری و نقدشوندگی بالاست. ابزارهای مورد استفاده در بازار پول، شامل سپردهها، تسهیلات، حوالهها و بروات هستند و عمدتا بانکها و موسسات اعتباری بهعنوان واسطههای اصلی این بازار شناخته میشوند. مهمترین کارکرد بازار پول، ایجاد تسهیلات کوتاهمدت برای فعالان اقتصادی و تامین سرمایه در گردش مورد نیاز آنهاست.
بازار سرمایه که عموما با نام بورس اوراق بهادار هم شناخته میشود، شامل دو بازار عمده است؛ بازار سهام و بازار بدهی. بازار سهام جایی برای مبادله اوراق مالکیت و بازار بدهی جایی برای مبادله اوراق قرضه و بدهی است. فعالان اقتصادی بنا به شرایط و نیازمندی خود، میتوانند تامین مالی بلندمدت مبتنی بر بدهی یا مبتنی بر سرمایه را در این بازارها به انجام رسانند.
دولتها نیز عمدتا با ورود به بازار سرمایه و با انتشار اوراق بدهی نسبت به تامین هزینههای دولت اقدام میکنند. از این لحاظ بازار سرمایه نقش بسیار مهمی در تامین مالی بلندمدت دولتها و بنگاههای اقتصادی دارد و از تنوع ابزاری گستردهتری نسبت به بازار پول برخوردار است.
هر دو بازار پول و سرمایه اما پاسخگوی نیازهای متفاوتی هستند و تنها با تقویت ارتباط میان این دو بازار و تضمین توسعه مشترک آنها میتوان کارایی نظام مالی را افزایش داد. این دو بازار گاهی در جایگاه دو بازار رقیب برای جذب سرمایه ظاهر میشوند، اما دولتها وظیفه دارند با هدایت صحیح جریان داراییهای مالی و تعریف دقیق کارکردهای هر دو بازار، آنها را به سمت تعامل با یکدیگر سوق دهند.
وضعیت بازار پول و سرمایه در ایران
برای ارزیابی وضعیت تعادل بازار پول و سرمایه روشهای متفاوتی وجود دارد. بهطور سرانگشتی ارزش مانده تسهیلات بانکی را بهعنوان شاخص حجم بازار پول و ارزش بازار سهام و ارزش مانده اوراق بدهی را بهعنوان شاخص حجم بازار سرمایه در نظر میگیرند. همچنین برای سنجش تناسب این بازارها از شاخص عمق مالی استفاده میشود و در آن ارزش این بازارها را بر تولید ناخالص داخلی کشور تقسیم میکنند.
وضعیت شاخص عمق مالی در اقتصاد ایران، هم از منظر کمیت و هم از منظر کیفیت با کشورهای توسعهیافته فاصله زیادی دارد. از منظر کمیت، عمق مالی محاسبهشده برای اقتصاد ایران چندینبرابر کمتر از اقتصادهای ژاپن، آمریکا و حتی مالزی است. از منظر کیفیت نیز سهم بازار سرمایه به نسبت بازار پول بسیار کمتر از کشورهای توسعهیافته است. به عبارت سادهتر، اقتصاد ما بیشتر بانکمحور است تا بازار سرمایهمحور.
البته این روند در سالهای اخیر و با رویکرد دولت در هدایت منابع مالی به سمت بازار سرمایه تغییر کرده و اقبال سرمایهگذاران و سرمایهپذیران به بازارهای سهام و بدهی، افزایش قابل ملاحظهای پیدا کرده است، اما تا وضعیت مطلوب و برقراری تعادل مناسب میان این دو بازار هنوز هم فاصله زیادی باقی مانده است.
اینکه چرا بازار سرمایه ما تقریبا نسبت به اکثر بازارها (بازار پول و حتی بازارهای دیگر مانند مسکن، ارز، طلا و…) مهجور واقع شده و در رقابت با آنها عقب مانده است، به دلایل مختلفی بازمیگردد. از نرخ بالای سودهای بدون ریسک در بانکها بگیرید تا عدم آمادگی زیرساختهای فنی و اطلاعاتی در بورس؛ اما شاید مهمترین دلیل عدم اقبال عامه مردم به بازار سرمایه، عدم آشنایی آنها با ابزارها و گزینههای مختلف سرمایهگذاری در این بازار باشد.
فرد بازنشستهای که تمام پساندازش را در بانک سپرده کرده و با سود ماهیانه آن امرار معاش میکند، احتمالا نمیداند در بازار سرمایه میتوان نرخ سود بیشتری را با همان میزان ریسک نزدیک به صفر به دست آورد. فرد متمولی که تمام ثروتش را در بازار مسکن سرمایهگذاری کرده و دلش را به اجاره ماهانه املاکش و افزایش دورهای قیمت مسکن خوش کرده، نمیداند که شاخص بورس در چند سال اخیر چندین برابر متوسط قیمت مسکن رشد کرده است.
حتی فرد سفتهبازی که هر روز سکه و ارز خریدوفروش میکند و بهدنبال نوسانگیری و سودهای کوتاهمدت است، ممکن است نداند چه نوسانات جذابی را میتواند در قیمت سهام برخی شرکتها ببیند.
ولثتکها چگونه به ایجاد تعادل میان بازارها کمک میکنند؟
شرکتهای فعال در حوزه ولثتک میتوانند با استفاده از اثر اهرمی فناوری، جعبه سیاه بازار سرمایه را برای عامه مردم و سرمایهگذاران باز کنند و آنها را با انواع گزینههای سرمایهگذاری در بورسهای مختلف آشنا کنند؛ ریسک و بازده هر گزینه را پیش رویشان بگذارند و حتی با توجه به رفتار سرمایهگذاری آنها، برایشان خریدوفروش کنند. هر کدام از این کارکردها، دنیایی از فرصت را برای شکلگیری انواع مدلهای کسبوکار در حوزه ولثتک ایجاد میکند.
فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی میتوانند خدمات مشاوره مالی و سرمایهگذاری را بهطور کامل متحول کنند و پیشنهادهای دقیق سرمایهگذاری را با در نظر گرفتن شرایط اختصاصی هر سرمایهگذار و با کارایی بسیار بیشتر فراهم کنند. راهکارهای خودکار و مبتنی بر هوش مصنوعی یا به عبارت مصطلح این روزها، مشاوران رباتیک، ارائه خدمات مشاوره به طیف وسیعی از افراد را ممکن ساختهاند و کسانی که تا دیروز برای دریافت مشاوره سرمایهگذاری مجبور بودند هزینه بالایی را پرداخت کنند، اکنون قادرند با صرف زمان و هزینه حداقلی به این نوع خدمات و گزارشها دسترسی داشته باشند و گزینههای سرمایهگذاری مختلف در بازار سرمایه را با توجه به ریسک و بازده انتظاری خود مقایسه و انتخاب کنند.
گاهی هم ماشینها پا را فراتر از توصیه و پیشنهاد میگذارند و خودشان سفارشهای خریدوفروش را ثبت میکنند. این نوع خریدوفروشهای خودکار همان چیزی است که عمدتا با نام معاملات الگوریتمی شناخته میشود. معاملات الگوریتمی میتواند از تعریف یک حد سود و حد زیان ساده توسط سرمایهگذار و اجرای آن توسط ماشین شروع شده و تا جایی پیشرفت کند که کل فرایند تحلیل بازار، بررسی تمامی نمادها، تحلیل بنیادی و تکنیکال نمادهای منتخب، تشکیل سبد، زمانبندی و اجرای سفارشهای خریدوفروش؛ توسط ماشین و بهصورت خودکار انجام گیرد.
مزیتهای ماشین نسبت به انسان در حوزه دقت و سرعت عمل در تحلیل و سفارشگذاری، عدم خستگی و تاثیرپذیری از احساسات و… بر همگان واضح و مبرهن است و ابزارهای معاملاتی ماشینی میتواند اهرم مهمی برای ورود افراد به بازار سرمایه باشد.
فرایند افتتاح حساب و ورود به بازار سرمایه میتواند با بهکارگیری فناوریهای تشخیص چهره و شیوههای احراز هویت بیومتریک به شکل قابل توجهی کوتاهتر و سادهتر شود. کاری که قبلا با حضور فیزیکی شخص متقاضی و پر کردن فرمهای متعدد و اخذ استعلام از مراکز مختلف انجام میشد، حالا میتواند به مدد سرویسهای آنلاین و اپلیکیشنهای موبایلی در کمترین زمان و بدون نیاز به حضور فیزیکی انجام شود.
سرمایههای خرد و پراکندهای که معمولا ارزش سرمایهگذاری نداشتند، حالا میتوانند به شکل بهینهای مدیریت شده و به شکل هوشمندانهای به کار گرفته شوند. بعضی از ولثتکها حتی به ماندههای اندکی که در کیف پولهای دیجیتالی و اپلیکیشنهای موبایلی سپرده شده هم رحم نکردهاند و امکان سرمایهگذاری این وجوه را برای مشتریان فراهم کردهاند.
ولثتکهای ایرانی چه میکنند؟
در چند سال اخیر، ولثتکهای ایرانی هم فعالتر شدهاند و نمیتوان نقش آنها را در رشد اقبال عامه به بازار سرمایه نادیده گرفت. ولثتکها میتوانند با سرعت بسیار بیشتری، شکاف اطلاعاتی را برای سرمایهگذاران کاهش دهند و به کارایی و شفافیت بازار سرمایه کمک قابل توجهی کنند. بهطور مثال، شبکههای اجتماعی بازار سرمایه، به محلی برای تضارب آرا و تبادل تحلیل و نظر در خصوص گزینههای سرمایهگذاری تبدیل شدهاند. سهامیاب بهعنوان یکی از اولین و مهمترین نمونههای این حوزه توانسته کاربران زیادی را به پلتفرم خود جذب کند.
کاربرانی که از سرمایهگذاران حرفهای و تحلیلگران بنیادی و تکنیکال تا تازهواردان و عامه علاقهمندان به بورس را شامل میشود. کسی که مایل به سرمایهگذاری در بورس باشد، میتواند با جستوجوی نماد شرکتهای مختلف، نظرات سهامداران فعلی و قبلی را در خصوص الگوهای قیمتی سهم، نحوه تقسیم سود، رفتار بازیگران عمده سهم و همچنین تحلیلهای افراد مختلف در خصوص روند آینده و مقاومتها و حمایتهای احتمالی را مطالعه و بررسی کند؛ کاری که بدون وجود شبکههای اجتماعی بازار سرمایه بهسختی امکانپذیر بود.
پلتفرمهای معاملات الگوریتمی مانند کوانتکن امکان اتصال به حساب کارگزاریها و انجام معاملات خودکار را فراهم کردهاند. اپلیکیشنها و پلتفرمهای سرمایهگذاری آنلاین مانند آیبیشاپ (IB Shop) نیز خریدوفروش یونیتهای صندوقهای سرمایهگذاری را بسیار سادهتر از قبل ممکن ساختهاند.
البته جالب است که اکثر این شرکتها با انواع چالشها و مشکلات رگولاتوری و فنی بازار سرمایه درگیر هستند و به نظر میرسد راه ناهمواری برای رشد و توسعه خودشان و بازار سرمایه پیش رو داشته باشند، اما هرچه باشد، تاریخ نشان داده که سرمایه راه خودش را پیدا میکند و در یک بدهبستان دوطرفه میان ولثتکها و سرمایهگذاران باید منتظر رونق هرچه بیشتر این پلتفرمها و به تبع آن، شاهد برقراری توازن بیشتری میان بازار پول و سرمایه باشیم.
راه پرداخت بهترین منبع شما برای دانستن هر چیزی درزمینه فناوریهای مالی (فینتک) است. راه پرداخت به شما کمک میکند در جریان رویدادها و روندهای فینتک ایران و جهان قرار بگیرید. شما در راه پرداخت میتوانید آخرین خبرها و تحلیلهای نویسندگان و تحلیلگران ایرانی و خارجی را مطالعه کنید.
بازار سرمایه - پایگاه دانلود رایگان کتاب | دانلود کتاب
تا همین چند سال اخیر، اکثر مردم تنها راه پسانداز یا حتی سرمایهگذاری کردن را نگهداری پولهای خود در بانک میدانستند. دلیلش هم این بود که با سایر روشهای سرمایهگذاری آشنایی نداشتند. مثلاً آنها نمیدانستند که یک فرد عادی میتواند با سرمایهگذاری در واحدهای یک شرکت تولیدی، به اندازه دارایی خود در مالکیت آن شرکت مشارکت کند. یا اینکه به اندازه دارایی خود در یک شرکت سرمایهگذاری سهیم شود.
الزام فرهنگ سازی و آموزش در بازار سرمایه
عدم استقبال درخور مردم از بازار اوراق بهادار، هجوم پرهیجان و گریز شتاب آلود سهامداران، استفادۀ سوء از عدم آگاهی مردم به ویژه در بازار اولیه و مواردی از این دست، مؤید دانش عمومی اندک از مفاهیم، کارکرد، قوانین، ارکان و سطح نازل فرهنگ بازار سرمایه در کشورهای در حال توسعه است.
۱- مقدمه
بازار سرمایه همچون دیگر بخش های اقتصاد ایران بازاری در حال توسعه و رو به تکامل است. اصلاح ساختار نظارتی واجرایی، تزاید و تنوع واسطه های مالی، تعمیق بازار اوراق بهادار و دیگر اهداف توسعه بازار سرمایه بی توجه به بسط و گسترش فرهنگ و ارتقای دانش عمومی و مرتبط با آن که همچنان چشم اسفندیار نه تنها این بخش از اقتصاد ایران که تمامی کشورهای در حال توسعه است، به فرجام مطلوب نخواهد رسید.
عدم استقبال در خور مردم از بازار اوراق بهادار، هجوم پرهیجان و گریز شتاب آلود سهامداران، استفادۀ سوء از عدم آگاهی مردم به ویژه در بازار اولیه و مواردی از این دست، مؤید دانش عمومی اندک از مفاهیم، کارکرد، قوانین، ارکان و سطح نازل فرهنگ بازار سرمایه در کشورهای در حال توسعه است. این امر می تواند به عنوان یکی از دلایل فراز و فرودهای نامتعارف و گاه و بی گاه بورس های چنین کشورهایی نیز قلمداد شود. به هر روی ارتقای فرهنگ سهامداری همچون بهبود فرهنگ مصرف و تولید از الزامات گریز ناپذیر رشد و توسعۀ پایدار اقتصاد کشورهای در حال توسعه ای همچون ایران محسوب می شود.
۲- اهداف آموزش و فرهنگ سازی
به طور کلی فرهنگ سازی و آموزش می تواند پنج هدف مشخص زیر را در بازار سرمایه تعقیب کند:
۲-۱- ورود آگاهانۀ مردم به بازار سرمایه
هر چند بازار سرمایه و به طور مشخص بورس اوراق بهادار تهران فعالیت قانونمند خود را از سال ۱۳۴۶ و با تصویب قانون مربوطه، به صورت رسمی و متشکل آغاز کرده است، لکن مسائلی همچون وقفۀ ۱۱ ساله ای که از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸ برفعالیت بورس حاکم شد، اقتصاد دولتی، توجه اندک ارباب رسانه در سال های اولیۀ آغاز مجدد فعالیت و از همه مهمتر عدم توجه به بسط فرهنگ سهامداری و نبود آموزش مناسب حتی در سطوح دانشگاهی، بورس اوراق بهادار را به پدیده ای سر به مهر در ایران تبدیل کرده است. هر چند توجه ویژۀ مطبوعات در چند سال گذشته، بازدهی قابل توجه و متداول بورس تا اواسط سال ۱۳۸۳، افتتاح بورس های منطقه ای و توجه مسئولان بازار سرمایه به فرهنگ سازی و آموزش مفاهیم پایه در میان طیف متنوعی از مخاطبان، به گونۀ در خور توجهی در شناساندن بورس اوراق بهادار به عموم مردم مؤثر بوده است، لکن فاصلۀ بسیار با شرایط مطلوب را از نرخ ۴ درصدی سهامداران نسبت به کل جمعیت می توان احساس کرد. هم اکنون قریب به ۳ میلیون نفر از جمعیت ۷۰ میلیونی ایران سهامدار هستند که از این تعداد نیز بخشی اندک حضور فعال در عملیات بورس دارند و به خوبی از حقوق خود مطلعند. حضور گستردۀ مردم در بازار سرمایه در صورتی که با شناخت و آگاهی آنان همراه باشد، پس اندازهای خرد را تحت نظارت مسئولان انباشته کرده و در عرضه های اولیه به سمت شرکت ها هدایت می کند، بر عمق بازار اوراق بهادار می افزاید و عملکرد آن را بهبود می بخشد، زمینۀ مناسبی برای دست یابی کاراتر به اهداف خصوصی سازی مهیا می سازد و از سوی دیگر مردم را از سود ناشی از فعالیت در بازار اوراق بهادار متنفع می سازد و گامی در راستای توزیع همگون تر ثروت برمی دارد.
به بیان دیگر حضور غایبان در بازار سرمایه در آن صورت که با آگاهی و شناخت آنان از مفاهیم و کارکرد این بازار همراه باشد، تأثیری مثبت بر تولید و توزیع ثروت خواهد گذاشت. از آن رو که یکی از دلایل اصلی مشارکت اندک مردم در بازار سرمایه عدم آگاهی آنان از چگونگی فعالیت در این بازار و به طور کلی دانش عمومی اندک جامعه از مفاهیم و کارکرد بازار اوراق بهادار است، شناساندن این بازار و فرهنگ سازی در این حیطه می تواند از اولویت های دست اندرکاران بازار سرمایه قلمداد شود.
۲-۲- جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی
عدم شناخت جامعه ایران از ارکان، کارکرد و ابزار بازار سرمایه می تواند زمینه سوءاستفادۀ طیف متنوعی از متقلبان را فراهم آورد. این امر به ویژه در بازار اولیه نمود واضح تری دارد و تبلیغات دور از واقع و عدم ارایه اطلاعات مالی مناسب در مواردی منجر به شرکت گروهی از مردم در عرضۀ اولیه می شود، که از شناخت ابتدایی ترین حقوق خود محروم اند.
افراد مزبور از چگونگی نقدپذیری دارایی مالی خود در آینده نامطلعند و توانایی تحلیل ابتدایی فعالیت ناشران را ندارند و تنها به تبلیغات آنها دل بسته اند. هرچند گسترۀ نظارت در قانون جدید بازار سرمایه، بازار اولیه را نیز در برمی گیرد و نظارت مسئولان را با استفاده از نیروهای متخصص و روش های مدرن مورد توجه خاص خود قرار می دهد، لکن مؤثرترین روش حمایت از حقوق سهامداران، آگاه ساختن آنان از حقوق سهامداری و آشنا نمودن ایشان با مفاهیم و کارکرد بازار سرمایه است.
۲-۳- بهبود و اصلاح رفتار سهامداران
نوسانات بسیار بورس اوراق بهادار تهران به خوبی رفتار غیرحرفه ای و ناپختۀ فعالان بازار اوراق بهادار در ایران را عیان می سازد. هجوم خریداران به بازار اوراق بهادار به ویژه در دورۀ زمانی اندکی که مسئولان وقت بورس تهران با هدف کمک به کارکرد آزادانۀ بازار، محدودیت های اعمال شده را لغو کردند، نمود بیشتری یافت و هشدارهای پیاپی کارشناسان نسبت به قیمت های فزاینده و نامتعارف را بی اثر گذاشت.
انتظار نزول بورس تهران پس از صعود حباب گونه، چندان به درازا نیانجامید و این بار خروج شتاب آلود سهامداران از بورس اوراق بهادار، ضعف دانش عمومی فعالان بازار را به رخ کشید. نظیر چنین رویدادی در بازارهای مالی نوپای کشورهای عربی به وقوع پیوسته و بر اهمیت آموزش در بازار اوراق بهادار صحه گذاشته است. تصحیح انتظار سهامداران و کمک به درک بهتر آنان از رفتار بازار سرمایه، آموزش و فرهنگ سازی در سطوح متفاوت و در میان اقشار مختلف جامعه را به یاری می طلبد و بر لزوم آن پا می فشارد.
۲-۴- تعامل بیشتر میان مسئولان بازار سرمایه و مردم
برگزاری جلسات آموزشی، دریافت پرسش ها و مشکلات سهامداران و پاسخگویی نظامند به آنها راهکاری مؤثر در آگاهی هر چه بیشتر دست اندرکاران بازار سرمایه از مشکلات و مسائل ابهام آمیز مردم در ارتباط با بازار اوراق بهادار است. شناخت کارکرد بازارهای مالی مسئولان و آگاهی آنان از سطح دانش عمومی بازار سرمایه و مشکلات فعالان آن، آنان را به درک بهتر شرایط حاکم بر حوزۀ تحت مسئولیت شان یاری می دهد و در شکل گیری و هدف گذاری اقدامات آنان مؤثر است.
۲-۵- بهبود عملکرد واسطه های مالی
آموزش و فرهنگ سازی به دو شیوۀ مستقیم و غیرمستقیم در بهبود خدمات واسطه های مالی اثر گذار است. ارتقای سطح دانش عمومی و فرهنگ بازار سرمایه در میان عموم مردم و به ویژه سهامداران به عنوان متقاضیان خدمات واسطه های مالی، بر روابط عرضه و تقاضای خدمت واسطه گری مالی اثرگذار است و بدین طریق و به صورت غیرمستقیم کیفیت عملکرد واسطه های مالی را ارتقا می دهد. در صورتی که کارگزاران، مشاوران، سبد گردانان و دیگر واسطه های مالی، با مشتریانی در تعامل باشند که از دانش کافی درحیطۀ بازار سرمایه برخوردار باشند، نظارت بیشتری برعملکرد خود احساس می کنند و خود را ملزم به پاسخگویی و ارایه خدمات مناسب تر می دانند.
ازسوی دیگر گسترۀ آموزش می تواند واسطه های مالی را نیز دربرگیرد و به صورت مستقیم در بهبود خدمات آنان اثرگذار باشد. تعریف مدارک مورد تأیید سازمان بورس و الزام داوطلبان به طی دوره های آموزشی ویژه و شرکت در آزمون های مرتبط به منظور دریافت مدارک مزبور، می تواند نیروهای متخصص و آموزش دیده ای را با تأیید سازمان مزبور روانۀ بازار سرمایه کند و در گذار از بازار شبه سنتی به بازار مدرن نقش مؤثری ایفا نماید.
۳- نهاد مسئول
نهاد مسئول آموزش و فرهنگ سازی بسته به نوع وحیطۀ عملکرد قابل تفکیک است. فرهنگ سازی به مفهوم آشنا ساختن عموم مردم با مفاهیم ابتدایی و پایۀ بازار سرمایه و تشویق آنان به حضوری آگاهانه در این بازار، فرآیندی بلندمدت را پیش رو می بیند و نیازمند تدوین و اجرای طرح هایی با گسترۀ زمانی طولانی است. از دیگر سو بسط و تعمیق فرهنگ بازار سرمایه هر چند نهادهای فعال در این بازار و در نهایت کل اقتصاد جامعه را منتفع می سازد، نباید با رویکردی انتفاعی نگریسته شود. در صورتی که فرهنگ سازی رویکردی انتفاعی داشته باشد، به بازاریابی برای اوراق بهادار خاص یا خدمات واسطه های مالی تنزل خواهد یافت. و به جای تعمیق دانش عمومی و دعوت به حضور آگاهانه مردم در بازار سرمایه به تحریک احساسی آنان خواهد پرداخت. بنابراین به دلیل دامنۀ زمانی بلندمدت یا به بیان دیگر دیر بازده بودن طرح و همچنین لزوم رویکرد غیرانتفاعی، فرهنگ-سازی و آموزش مفاهیم پایۀ بازار سرمایه توسط سازمان بورس و اوراق بهادار انجام شدنی است.
آموزش های تخصصی و حرفه ای در حوزۀ بازار سرمایه برخلاف فرهنگ سازی، از آن رو که طیف خاصی از جامعه و نه کل آن را مخاطب قرار می دهد و دامنۀ زمانی بسیار کوتاه تری را دربردارد و می تواند با اهداف انتفاعی صورت گیرد، توسط بخش خصوصی قابل ارایه است. هر چند انجام چنین آموزش هایی نیز بی نیاز از نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار نیست و مجوز نهاد مزبور به متقاضیان ارایه چنین آموزش هایی ضروری به نظر می رسد.
۴- تجربه سایر کشورها
استفاده از تجربۀ کشورهای موفق در بازار سرمایه می تواند به عنوان ضرورتی انکارناپذیر برای بورس های در حال توسعه قلمداد شود. در مطالعۀ پیش رو آموزش و فرهنگ سازی در زمینۀ بازار اوراق بهادار در آمریکا که از بزرگترین و پیشرفته ترین بازار سرمایه در جهان برخوردار است و مالزی که قرابت های فرهنگی و مذهبی بسیاری با ایران دارد، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
۴-۱- آمریکا
کارکنان بخش آموزش سرمایه گذاران در کمیسیون بورس و اوراق بهادار با بسیاری از نهادهای دولتی و فدرال مانند اتحادیه ها، گروه های مختلف مشتریان و سازمان های آموزشی همکاری نزدیکی دارند و از منابع و امکانات در اختیار آنان برای کمک به پیشبرد آموزش سرمایه گذاران استفاده می کنند.
در طول ده سال گذشته، کمیسیون بورس و اوراق بهادار مواد آموزشی مختلفی را برای کمک به درک سرمایه گذاران از مفاهیم اولیه ای همچون:
– ریسک و بازدهی انواع ابزارهای مالی
– اهمیت ایجاد تنوع در دارایی های مالی
– چگونگی تحقیق راجع به کارگزاران سهام و مشاوران سرمایه گذاری
– شیوۀ یافتن اطلاعات شرکت ها
را تدارک دیده است. کمیسیون همچنین اقدامات مفیدی در راستای کمک به سرمایه-گذاران در شناسایی و گریز از شیوه های فریب کارانه متخلفان انجام داده است. برای مثال طی سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، کمیسیون بورس اوراق بهادار اقدام به راه اندازی چندین وب سایت دروغین با هدف هشدار به سرمایه گذاران کرد. این وب سایت ها به گونه ای بسیار جذاب طراحی شده بود و هر یک پس از مدت کوتاهی چند صدنفر از افرادی را که بدون تحقیق و بررسی کامل به فرصت های سرمایه گذاری هجوم می آورند، به خود جلب کردند. در هر مورد، پس از این که شخص اقدام به سرمایه گذاری می کرد با این هشدار روبه رو می شد:
”اگر به این طرح سرمایه گذاری پاسخ مثبت داده بودید، سرتان کلاه رفته بود!”
همچنین در دنبالۀ این هشدار، شیوۀ صحیح چگونگی کمک گرفتن از دیگران تشریح شده بود.
افزون بر این، اقدامات دیگری نیز در راستای آموزش سرمایه گذاران توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا به شرح زیر انجام شده است:
– راه اندازی یک صفحۀ ویژه در وب سایت SEC با هدف ارایۀ امکان جستجو در پایگاه داده ها و پاسخ به پرسش های رایج سرمایه گذاران
– انتشار چندین نشریه با هدف معرفی ابزارهای مالی جدید، راهبردهایی مناسب و دیگر مطالب مرتبط با سرمایه گذاری
– ارایۀ سرویس های دوسویه آزمون و محاسبۀ آزمایشی سرمایه گذاری در اینترنت
– دادن هشدارهای لازم به سرمایه گذاران
– برگزاری دوره های آموزشی برای آشنایی بزرگسالان با شیوه های خاص کلاهبرداران
– برگزاری دوره های آموزشی در دبیرستان ها و دانشگاه ها
– برگزاری سمینارهای بزرگ آموزشی؛
– انتشار نشریات آموزشی رایگان برای سرمایه گذاران
– ایجاد خط تلفن رایگان برای راهنمایی سرمایه گذاران بدون نیاز به پرداخت عوارض
– پاسخ گویی شخصی به مراجعان و افرادی که به هر صورت با SEC تماس برقرار می کنند.
برنامه های آموزشی کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا نه تنها برای سرمایه گذاران که برای خود این نهاد نیز مفید بوده است. کارکنان “ادارۀ آموزش و مساعدت سرمایه گذاران” با جمع آوری مجموعه ای از داده های دریافتی از سرمایه گذاران، شامل پرسش ها و شکایت-های متعدد آنها، در نهایت به ردیابی جریان های موجود در صنعت اوراق بهادار و شناسایی کارگزاران، مؤسسه ها، و فروشندگان دردسرساز می پردازند. پژوهش و بررسی همین داده ها به کارکنان اداره و بخش های دیگر ESC نیز در ارزیابی ریسک، هدف گیری منابع، و در دست گرفتن ابتکار عمل در بازار سرمایه کمک شایانی می کند.
اگر مردم با شیوه های کلاهبرداران اوراق بهادار آشنا باشند و بدانند که موارد پیش آمده را به کجا باید گزارش کنند، همین امر می تواند به شکل یک سیستم هشدار سریع و کمک به مبارزه با کلاهبرداری عمل کند. در طول سال مالی ۲۰۰۳ نزدیک به ۲۵۰۰۰۰ مورد به صورت پیشنهاد، شکایت، پرسش، پست الکترونیک مشکوک به اداره آموزش و مساعدت سرمایه گذاران و بخش رسیدگی به شکایت های اینترنتی گزارش شده است.
۴-۲- مالزی
کمیسیون اوراق بهادار مالزی توجه بسیاری به مقوله آموزش سرمایه گذاری از خود نشان داده است. مرکز توسعه صنعتی اوراق بهادار اجرای برنامه های کمیسیون در امر آموزش سرمایه گذاران را برعهده دارد. وظایف واحد آموزش این مرکز عبارت است از:
– برگزاری سمینار، کارگاه آموزشی و برنامه های آموزشی ویژۀ مدیران، واسطه های مالی و سرمایه گذاران جزء
– برگزاری برنامه های آموزش تکمیلی و تخصصی ویژۀ افراد دارای مجوز فعالیت در بازار سرمایه
– برگزاری برنامه های آموزشی ویژۀ کارکنان کمیسیون اوراق بهادار در محیط کار یا در منزل
– برگزاری آزمون اعطای مجوز فعالیت در بازار سرمایه
– آموزش سرمایه گذاران در خصوص حقوق متعلق به سرمایه گذاران بازار سرمایه
– ارتقای فرهنگ سرمایه گذاری در بازار سرمایه در میان عموم مردم از طریق نصب تابلوهای نمایشی و توزیع مواد و ابزارهای آموزشی.
– این برنامه ها متناسب با نوع سرمایه گذاران و اهداف آموزشی برگزار می شوند و برحسب نوع دوره آموزشی، در مواردی هزینۀ برگزاری از شرکت کنندگان دریافت می شود.
۵- نتیجه گیری
فرهنگ سازی و آموزش مفاهیم، کارکرد و ارکان بازار سرمایه در جامعه ایران که به رغم سابقۀ فعالیت قریب به ۴۰ سالۀ بورس اوراق بهادار، تنها نزدیک به ۴درصد از جمعیت ۷۰ میلیونی آن سهامدار هستند، یک ضرورت است.
مقدمۀ توسعه بازار سرمایه به عنوان ابزار گردآورندۀ پس اندازهای خرد و هدایت آنها به سوی شرکت های سرمایه پذیر و همچنین نهاد نقد کنندۀ دارایی های مالی، بسط فرهنگ و ارتقای دانش عمومی و آشناسازی جامعۀ بیگانۀ ایرانی با این بازار است.
فرهنگ سازی از آن رو که اهدافی غیرانتفاعی و بلندمدت همچون ورود آگاهانۀ مردم به بازار سرمایه، جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی، اصلاح رفتار سهامداران و بهبود عملکرد واسطه های مالی را دنبال می کند، توسط بخش خصوصی که اصالتی انتفاعی دارد انجام ناشدنی است و در ساختار جدید بازار سرمایه تنها نهادی که صلاحیت پذیرش مسئولیت آن را دارد، سازمان بورس و اوراق بهاداراست. هر چند آموزش های حرفه ای و پیشرفته در بازار سرمایه توسط بخش خصوصی امکان پذیر است و ضرورتی به حضور اجرایی سازمان بورس در این عرصه نیست، اما نقش نظارتی این سازمان در این زمینه نیز اجتناب ناپذیر است.
اشاره:
جهانی شدن با پیوند شرکت ها به بازارهای بین المللی و افزایش فضای رقابتی، تجدید ساختار شرکت ها را ضروری کرده است.ادغام شرکت ها، تصاحب مالکانه و گسترش بازارهای هدف، از جمله تلاش هایی هستند که شرکت ها برای ادامۀ حیات اقتصادی خود به آن متوسل می شوند.
این شرکت ها هم چنین برای تأمین منابع مالی خود ناگزیر به استفاده از بازارهای سرمایۀ داخلی و بین المللی هستند و در این میان راهبری شرکت ها Corpoate Gover Nance معیاری است که نقشی اساسی در تصمیم گیری سرمایه گذاران و وام دهندگان ایفاد می کند.
در حقیقیت، این نگرش و گسترش آن، نتیجۀ رسوایی های مالی و ورشکستگی هایی است که طی دهۀ اخیر دامن گیر بسیاری از شرکت ها شده و آثار اقتصادی مخربی برجای گذاشته است. راهبری شرکت ها، ساختاری برای توزیع حقوق و مسئولیت ها است و در این راستا قوانین و رویه های لازم برای تصمیم گیری پیرامون امور شرکت را مشخص می کند و بدین ترتیب زمینۀ کاهش ریسک، کارایی وعملکرد بهتر، سهولت در جذب سرمایه و رشد اقتصادی مناسب تر را فراهم می آورد.
وارن بافت؛ چگونگی کارکرد پول و اهمیت آن در تاریخ
ارزش پولی که دارید در حال تغییر است. “بدهی” و معنای آن اساساً تغییر می کند.
تماشای کلیپ توضیحات وارن بافت در مورد پول در طی چند ماه که کاملاً باور دارد تغییر می کند، بسیار جذاب بوده است.
او موفق ترین سرمایه گذار تاریخ به حساب می آید ، بنابراین حرفای او ارزش شنیدن دارد، وقتیکه بازارهای مالی وارد دوره عجیبی شده اند که هیچ کس نمی فهمد یا نمی تواند آن را به درستی توضیح دهد (حتی اگر مثل من ، همه ی واقعیت هایی را که او می گوید دوست نداشته باشید).
این دو خط از وارن بافت مرا به فکر فرو برد:
“بدهی [ایالات متحده] قرار نیست برگردانده شود. آن تنها قرار است مسترد شود. ”
“شما بهتر است چیزی غیر از بدهی داشته باشید.”
وارن بافت توضیح می دهد که وقتی دولت فقط می تواند پول خود را برای پرداخت بدهی خود چاپ کند ، خنده آور است که فکر کنیم در اینکار هرگز قصور خواهد کرد. او می گوید ، “این ترفندی است [برای کشورها] تا بدهی و وام را با پول رایج خودشان ادامه بدهند.”
بنابراین اگر پول بطور نامشخص و از ناکجا آباد چاپ می شود ، معنای آن برای سرمایه گذاری ها ، دارایی ها و پس اندازهای شما چیست؟ بیایید موضوع را به صورت ساده بررسی کنیم و ببینیم چه کاری می توانید در این زمینه انجام دهید.
مهمترین درس و نصیحت نحوه ی کارکرد پول از وارن بافت؛
این همان چیزی است که وارن بافت، اخیراً در مورد نحوه ی کارکرد پول گفته است که هر آنچه را که فکر می کردید در مورد پول می دانید آزمایش می کند:
اگر دنیا به جهانی تبدیل شود که شما [دولت ها] می توانید هرچه بیشتر پول چاپ و انتشار دهید که در طول زمان نرخ بهره ی منفی داشته باشد – باید آن را کامل ببینم تا باور کنم ، اما من فقط مقدار کمی از آن را دیده ام. من سورپرایز شده ام. من تا کنون اشتباه می کرده ام.
اگر می توانید نرخ سود منفی داشته باشید و باز هم پول چاپ کنید و نسبت به ظرفیت تولید ، متحمل بدهی بیشتری بشوید، فکر می کنید دنیا دو هزار سال پیش آنرا کشف نکرده بود و الان این اتفاق و کشف رخ داده است؟! خواهیم دید.
این شاید جالبترین سوالی باشد که من در اقتصاد دیده ام.
آیا می توانید همان کاری را که اکنون انجام می دهیم را ادامه دهید؟ حدوداً دوازده سال است که جهان قادر به انجام آن است [از سال 2008]. ممکن است ما با دوره ای روبرو باشیم که در حال آزمایش این فرضیه هستیم که می توانید با نیروی بسیار بیشتری نسبت به آنچه قبلاً آزمایش کرده ایم ، اینکار را ادامه دهید.
این توصیف از وارن بافت در مورد تمام پول رایگانی که به دلیل یک بحران بهداشتی همه ی ما به آن دسترسی پیدا کرده ایم ، ممکن است توضیح دهد که چرا وارن بافت اخیراً سهام بانکی خود در ایالات متحده را فروخته است.
وبلاگ با نفوذ مالی Zero Hedge اخیراً نوشت که وارن بافت، “به نظر می رسد اکنون بی سر و صدا علیه ایالات متحده شرط می بندد” ، زیرا “سرمایه گذار معروف ضد طلا، بانک ها را – ستون فقرات اقتصاد مبتنی بر اعتبار آمریکا – رها کرده و اقتصاد را به سمت استخراج طلا هدایت کرده است. ”
یکی از دوستانم روز گذشته این حرف را به من زد: آنچه را که میلیاردرها انجام می دهند ببینید، نه آنچه را که آنها می گویند.” اگر اقدامات وارن چیزی است که پیش میرود و ما شاهد آن هستیم پس ثبت قیمت در بازار سهام را باید بسیار با احتیاط انجام داد.
تورم ادامه دارد
تورم زمانی اتفاق می افتد که کارکرد بازارهای مالی قیمت ها افزایش می یابد و ارزش پول شما کاهش می یابد. به عنوان یک مثال ساده، ممکن بود که شما بتوانید با چهار دلار در سال گذشته یک فنجان کوچک قهوه برای خودتان بخرید اما همین یک فنجان قهوه ممکن است امسال 5 دلار برای شما هزینه در بر داشته باشد.
تورم، مالیاتی پنهان بر روی پول شما است.
وارن می گوید ، “من اشتباه فکر کردم، شما می توانید تحولاتی را که داشته اید بدون کنترل تورم داشته باشید.”
وارن بافت پول شرکت خود را روی طلا و اسناد خزانه داری سرمایه گذاری کرده است که وی زمانی آنها را “یک سرمایه گذاری وحشتناک در طول زمان” توصیف می کند. (یک سند خزانه داری سرمایه ای است که در آن شما اساساً به دولت پول قرض می دهید).
بنابراین وارن بافت آسوده خاطر است چرا که پول خود را در کوتاه مدت به دست سرمایه گذاری وحشتناکی میسپارد ، به دلیل آنچه که اکنون در دنیای مالی می تواند ببیند. هنگام تأمل درباره ی پول و سرمایه گذاری خود ، بد نیست در مورد تصمیم وارن بافت و اقداماتش نیز قدری تامل کنید.
چرا همه ی اینها برای شما مهم است؟
ما در این مقاله در مورد بسیاری از اندوخته های مالی صحبت کرده ایم. اجازه دهید توضیح دهیم که چرا امروزه تغییر در چگونگی عملکرد پول باید برای شما مهم باشد.
نرخ بهره ی منفی
نرخ سود منفی می تواند برای شما مضر باشد زیرا بدان معناست که برای ذخیره کردن پول خود باید هزینه پرداخت کنید. این همچنین به معنای آن است که بانکی که برای سرمایه گذاری انتخاب کرده اید ممکن است با مشکلات مالی شدیدی روبرو شود که آنها را مجبور به خروج از تجارت و معامله سوق دهد.
بله ، بانک ها در صورت بروز چنین اتفاقی بیمه دارند ، اما اگر مشکل بیش از حد باشد ، بیمه سپرده بی فایده است – بسیاری از مردم این موضوع را درک نمی کنند. آنها تصور می كنند كه دولت یا یك بیمه نامه جادویی، بدون عواقب منفی موجب نجات آنها خواهد شد.
ما در قلمرو نامعلومی هستیم و من به کسی اعتماد نخواهم کرد که بیاید و شما و پول شما را پس انداز کند.
ثروتمندانی که اطلاعات لازم برای پیش بینی حرکت خود را دارند و در نهایت از فقرا سرقت می کنند.
بسیاری از سرمایه گذاران خرده فروشی با استفاده از برنامه هایی مانند Robinhood اقدام به خرید سهام می کنند – داده ها این روند را به ما نشان می دهند.
در حالی که میلیاردرهایی مانند وارن بافت در حال خروج از سهام و به دنبال ایمنی هستند ، به نظر می رسد مردم عادی باور دارند که باهوشتر از ربات های تجاری و غیر انسانی با بسامد بالا هستند، و میتوانند به خوبی حرکت سرمایه گذار خرد را پیش بینی کرده و حتی روی آنها شرط ببندند.
شرکت های سرمایه گذاری از معاملات با فرکانس بالا برای تصمیم گیری خود در زمینه ی سرمایه گذاری استفاده می کنند و یک سرمایه گذار متوسط را شکست می دهند. همین شرکت ها سرمایه گذاران خرد رابینهود( Robinhood) هستند. این به زبان ساده به چه معناست؟
به گفته ی بلومبرگ ، شرکت های سرمایه گذاری پیشرفته به داده هایی دسترسی پیدا می کنند که به آنها می گوید سرمایه گذاران خرد (پول لال یا پول کند ذهن، همانطور که در امور مالی شناخته شده است) چه کاری انجام می دهند کارکرد بازارهای مالی تا این ها بتوانند به خوبی از آنها استفاده کنند.
این داده ها به شرکت های سرمایه گذاری اجازه می دهد تا فقرا را غارت کنند و پول ثروتمندان را پرداخت کنند – نام برنامه ی رابینهود( Robinhood ) به نوعی کنایه آمیز است ، نه؟
حباب بازار سهام
ثبت بیکاری. یک بحران جهانی بهداشتی. اعتراضات . با وجود زمانه ای که ما در بازارهای سهام زندگی می کنیم ، اما دنیا در حال شکستن در بالاترین سطح است. دیوانه ، یا یک فاجعه در انتظار وقوع است؟
یکی دیگر از سرمایه گذاران میلیاردر برجسته ، جورج سوروس (George Soros ) ، بازار سهام را حباب خواند. او می گوید: “سرمایه گذاران در حباب های ناشی از نقدینگی بانک فدرال قرار دارند.”
یا همه چیز در بازارها خوب است و مشاغل تحت تأثیر بحران سلامت قرار نگرفته اند ، یا ما حبابی را می بینیم که در شرف ظهور است. من پاسخی ندارم ، به همین دلیل کنار کشیده و در حاشیه ایستاده ام.
تغییر در سرعت پول، در حالی که پول رایگان از طریق محرک های اقتصادی داده می شود و مقادیر زیادی پول بطور نامعلوم و از ناکجا آباد چاپ می شود ، سرعت سیر پول پایین می آید. (سرعت سیر پول به معنای عبور چند باره ی یک دلار از دست چند نفر است.)
وقتی مقادیر زیادی پول از ناکجا آباد و بطور نامعلومی ایجاد و چاپ می شود و آن ارز مصرف نمی شود ، وقتی این پول در نهایت هزینه می شود ، می تواند منجر به تورم بیش از حد معمول شود که ارزش پولی را که برای آن سخت کار کرده اید را کاهش دهد.
نمونه ای از کاهش سرعت سیر پول:
تصویر برای ارسال
سرعت سیر پول پایین است.
منبع: بانک دولت فدرال سنت لوئیس
نمونه پول اضافی چاپ شده از ناکجا آباد و بطور نامعلوم:
تصویر برای ارسال
انفجار افزایش چاپ پول
منبع: شورای حکام سیستم فدرال رزرو (ایالات متحده)
روش Takeaway
نحوه ی کار و عملکرد پول در جامعه به طور اساسی تغییر کرده است. به گونه ای که برخی از بزرگترین سرمایه های سرمایه گذارانی همچون وارن بافت و جورج سوروس را نیز به چالش کشیده است. در نتیجه آنها به ایمنی فکر کرده و کنار کشیده اند.
کاری که می توانید در مورد تغییر نحوه ی کار پول انجام دهید این است:
بطور کوتاه مدت سرمایه گذاری کنید و با پول و دارایی خود محتاطانه رفتار کنید.
درس مهم دیگری که می توانید از وارن بافت بگیرید این است که مدتی را صرف درک این مفاهیم مالی کنید:
- چاپ پول
- عرضه پول M1 و M2
- سرعت سیر پول
- حباب های بازار سهام (Tech Stocks Bubble در سال 2000)
- تورم در مقابل تورم
- کمک مالی در مقابل وثیقه – در صورت بحران مالی
اگر این اصول مربوط به نحوه ی کار پول را درک کنید ، می توانید از خود و همه ی کارهایی که برای آن کار کرده اید محافظت کنید. اکنون زمان وحشت نیست. اکنون زمان یادگیری و پیشرفت در مورد آنچه که در اقتصاد جهانی رخ می دهد ، فرا رسیده است.
ارزش پولی که دارید در حال تغییر است. کلمه بدهی و معنی آن در حال تغییر است. ببینید سرمایه گذاران میلیاردری چه کاری انجام می دهند زیرا آنها بسیاری از مواردی را که باید بدانید به شما می گویند.
شما تصمیم می گیرید که آیا پول خود را به یک اپلیکیشن تجاری ببخشید ، تماشا می کنید که به دلیل تورم ارزش آن کم می شود، یا با یک شبکه ی ایمنی بزرگ سرمایه گذاری می کنید و یا مانند یک حرفه ای رفتار می کنید.
این مقاله فقط برای اطلاع رسانی است ، نباید به عنوان مشاوره مالی یا حقوقی در نظر گرفته شود. قبل از تصمیم گیری مهم مالی با یک متخصص مالی مشورت کنید.
کارکرد ابزار مشتقه در بازار سرمایه ایران
با تشدید نوسانهای قیمت داراییها در بازارهای مالی نیاز به ابزار مدیریت ریسک نیازمندی بیشتری میطلبد، ابزار مشتقه در بازار سرمایه ایران در مقام همین مدیریت از توسعه چندان زیادی بهرهمند نیست اما تحلیلگران گامهایی برای تاثیرگذاری و بهرهمندی این ابزارها متصور میشوند.
دنیای اقتصاد: توسعه بنگاههای اقتصادی و گسترش دامنه تجارت لزوم توجه و اهمیت بیشتر به مدیریت ریسک را بیش از گذشته نمایان میکند. به این ترتیب مدیریت صحیح بنگاههای اقتصادی باید به جای حذف ریسک، به ایجاد زمینههای مناسب برای مدیریت بهینه ریسک بپردازد. این در حالی است که تشدید نوسانهای قیمت داراییها در بازار سبب میشود ریسک بیشتری بر بنگاههای اقتصادی تحمیل شود. در این میان باید ابزارهای مناسبی وجود داشته باشد تا بتوان مدیریت بهینهای برای کنترل ریسک به عمل آورد. حال در صورت وجود اوراق مشتقه، سرمایهگذاران میتوانند این ریسک را مدیریت کرده و بر فرآیند کسب و کار خود متمرکز شوند.
هرچند بازار ابزار مشتقه در کل جهان بورس از معاملات پررونقی برخوردار است و ابزارهای معاملاتی متنوعی در این بازارها دادوستد میشود، اما بازار مشتقه در بازار سرمایه ایران از توسعه چندان زیادی بهرهمند نیست. این بازار برای نخستین بار در کشور در سال ۱۳۸۷ در بورس کالا و با راهاندازی معاملات قراردادهای آتی شامل کالاهای مفتول مس، شمش طلا و سکه طلا آغاز به کار کرد. البته در ادامه سالهای بعد نیز قراردادهای جدیدی به این بازار وارد شد و طبق اظهارات مدیر ابزار مشتقه بورس کالا، به زودی قراردادهای جدید در این بازار معامله خواهند شد.
اما مقایسه و بررسی بازار مشتقه در بورس ایران با سایر کشورهای دنیا، نشان از آن دارد که این بازار نیازمند توسعه هرچه بیشتر است. در این راستا باید حرکت مثبت و جدیتری در بازار سرمایه ایران در این زمینه انجام شود. شاید نخستین گام در راستای تحقق این موضوع افزایش تعداد عرضهکنندهها در بورس کالا با فعالسازی ابزارهای مالی مشتق از کالا خواهد بود.
کارکرد بازارهای مالی
کارشناس ارشد بخش کشاورزی بررسی کرد؛
«تامین مالی» و «تنظیم بازار» دو کارکرد اصلی ابزارهای مالی
عصر بازار- سال ۹۵ دولت مانند سالهای گذشته به گندمکاران بدهکار نماند و توانست با اعتبارات و البته ابزارهای مالی بورسی مانند اوراق سلف موازی استاندارد، حدود ۱۵هزار میلیارد تومان مطالبات آنها را تا پیش از آغاز فصل کشت پرداخت کند.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار»، با توجه به اعتبار حدود 11 هزار میلیارد تومانی که دولت در بودجه سال 1395 به صورت تسهیلات بانکی در اختیار وزارت جهاد کشاورزی برای خرید تضمینی گندم کنار گذاشته بود از همان ابتدای سال 95 به نظر می رسید که دولت برای خرید تضمینی بیش از 10 میلیون تن گندم برنامهریزی نکرده اما این بار برآوردها و پیشبینی های مسئولان و برنامهریزان دولتی، اشتباه از آب درآمد و رکورد تازهای در تولید و خرید تضمینی گندم ثبت شد. این در شرایطی بود که در ماههای پایانی فصل برداشت و خرید تضمینی گندم، شرکت بازرگانی دولتی به عنوان مباشر دولتی با مشکلاتی در تامین مالی و پرداخت مطالبات گندم کاران مواجه شد و بالاخره با عرضه اوراق سلف موازی گندم به میزان 2650 میلیارد تومان از طریق بورس کالای ایران تامین مالی کرد تا باقیمانده طلب کشاورزان پرداخت شود. «عصر بازار » به منظور بررسی این روش تامین مالی که برای نخستین بار آن هم در این حجم قابل توجه عملیاتی شد با دکتر ارشک مسائلی، کارشناس ارشد بخش کشاورزی و مشاور معاون بازرگانی داخلی شرکت بازرگانی دولتی گفت و گو کرده است که در ادامه می خوانید:
- سال 95 شاهد بزرگترین تامین مالی حوزه کشاورزی به میزان 2650 میلیارد تومان در بورس کالا برای گندم کاران بودیم، این شیوه را چطور دیدید؟
ابتدا در این باره صحبت کنیم که چه شد و چرا دولت به این سمت و سو حرکت کرد؛ یکی از سیاستهای حمایتی بخش کشاورزی خرید تضمینی محصولات کشاورزی به ویژه محصولات اساسی مانند گندم است که از گذشته تاکنون یکی از روش های ترغیب کشاورزان برای افزایش تولید بوده است و متناسب با آن نیز دولت ها با توجه به نیاز استراتژیکی که در برخی محصولات کشاورزی احساس می کردند، حمایت از تولیدکننده و کشاورز را بدین وسیله بر عهده داشتند. این سیاستی است که از گذشته برقرار بوده و تا امروز نیز ادامه داشته است که مزایایی مانند افزایش تولید و خرید تضمینی گندم به عنوان استراتژیکترین محصول کشاورزی دارد چراکه براساس آمار میزان خرید تضمینی گندم از چهار میلیون تن در سال 1392 به 6.7 میلون تن در سال 1393، بیش از هشت میلیون تن در سال گذشته و نهایتا 11.5 میلیون تن در سال جاری افزایش یافت اما یکی از معایبی که میتوان در این زمینه به آن اشاره کرد اینکه هر ساله با افزایش نرخ خرید تضمینی گندم، تامین مالی این بخش برای دولت سختتر از سال گذشته میشود. به طوریکه سال نود و پنج 14 تا 15هزار میلیارد تومان هزینه برای تامین مالی خرید تضمینی گندم روی دوش دولت افتاد.
بخشی از اعتبار خرید تضمینی گندم سال 95 مانند سنوات گذشته توسط سازمان برنامه و بودجه و بانکهای عامل تعیین شده، صورت گرفت اما با توجه به افزایش نرخ خرید تضمینی و تولیدی که نسبت به سال ماقبل رخ داد، بخشی از تامین مالی با مشکلاتی مواجه شود که نهایتا وزارت جهاد کشاورزی، وزارت اقتصاد و سازمان برنامه به این نتیجه رسیدند تا از طریق بازار سرمایه و با نرخهای 18- 19 درصدی این تامین مالی صورت گیرد.
با این تفاسیر اگر تولید را در راستای اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار دهیم، خرید تضمینی جزو مواردی است که تولید را افزایش میدهد و در راستای بندهای مختلف 24 گانه سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری است اما همان طور که وزیر جهاد کشاورزی هم به آن اشاره داشته، این روش مانند سال های قبل نمیتواند شیوه بهینهای باشد و به جای آن افزایش بهرهوری از آب و خاک، اصلاح بذر و نباتات، کود، سموم، پیدا کردن الگوی کشت در مناطق مختلف باید مورد توجه قرار گیرد.
اما در خصوص استفاده از ظرفیت های بورس کالا برای تامین مالی در بخش های مختلف باید عنوان کرد که رفتن به سمت بورس کالا مزایایی مانند شفافیت دارد و این جزو عواملی است که باعث میشود میزان تولید افزایش پیدا کند و از سوی دیگر تامین مالی برای پرداخت مطالبات تولیدکنندگان از این طریق انجام شود.
به عنوان مثال در سال 95 در مورد گندم 400 هزار هکتار کاهش سطح زیر کشت اتفاق افتاد اما افزایش تولید نیز به صورت همزمان رخ داد که نشاندهنده افزایش بهرهوری خاک و آب است.
این افزایش تولید افزایش تجارت خارجی و کاهش واردات محصولات کشاورزی را در پی داشت که در نتیجه سبب شد، تراز تجاری بخش کشاورزی از منفی 8 میلیارد دلار در سال 1392 به منفی 3.4 میلیارد دلار در سال گذشته دلار برسد البته در دنیای مدرن امروز، اتحادیهها و انجمنهای کشاورزی باید در بازار کشاورزی ایفای نقش کنند اما بخش کشاورزی ایران هنوز سنتی است یا در گامهای اول مراحل گذار از حالت سنتی به مدرن قرار دارد.
در بحث تامین مالی نیز می توان گفت یکی از روشهایی موجود استفاده از بازارهای بدهی بوده که در این زمینه انتشار اوراق سلف موازی در بورس کالا یکی از آنها است. بازارهای بدهی، بازارهایی هستند که میتوان از طریق آن تامین مالی کرد اما با توجه به شرایطی که وجود دارد دولت باید روی نقاط بهینهای از لحاظ اقتصادی تمرکز کند که در درجه نخست درآمدهای پایدار آتی و همچنین بدهیهای فعلی که ایجاد میشود را پوشش دهد که این مسئله بسیار مهمی است. در عین حال بازارهای بدهی به نحوی صورت نگیرد که اصل ناپایداری در آن وجود داشته باشد و به این صورت نباشد که در سال 96 این بازار بدهی وجود نداشته باشد و در نهایت یک پروژه یا استراتژی یا فرآیندی که روی آن فکر و تمرکز شده در میان مدت یا بلند مدت از بین برود.
- در خصوص کاربرد اوراق سلف موازی استاندارد توضیح می دهید؟
همان طور که ذکر شد با توجه به کمبود منابع مالی دولت برای خرید تضمینی گندم در سال 95، اوراقی در بورس کالا با جزییاتی شفاف و مشخص و وجود بازارگردان منتشر شد.
اوراق سلف موازی استاندارد گندم با نام و معاف از مالیات بوده و با سررسید 6 ماهه و با نرخ بازده 10 درصدی معادل سود 20 درصد سالانه منتشر شد. نرخ بازخرید بازارگردان نیز روز شمار معادل 19درصد در سررسید سالانه تعیین شده است. همچنین متعهد پذیره نویسی در انتهای دوره پذیره نویسی هم صندوق سرمایه گذاری یکم کارگزاری بانک کشاورزی است که علاوه بر این عهده دار بازارگردانی طی مدت عرضه تا سررسید نیز است.
ناشر این اوراق شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران، مشاور عرضه کارگزاری بانک کشاورزی، ضامن اصل و بازده اوراق در سررسید نیز دولت جمهوری کارکرد بازارهای مالی اسلامی ایران، خزانه داری کل و سپس بانک کشاورزی هستند.
خرید و فروش قراردادهای سلف در بازارهای ثانویه مصداق خرید و فروش سلف پیش از سررسید است که در اصل میتوانیم بگوییم که این راهکاری ترکیبی بوده که قرارداد سلف موازی و حواله برای حل مشکل بازار ثانویه به آن پرداخته است. یعنی یک خریدار سلف به فروش مقدار معینی کالا به صورت سلف مستقل اقدام میکند و برای دریافت کالا به فروشنده یک حواله میدهد که همان ناشر اوراق ( در اینجا شرکت بازرگانی دولتی) است.
- این شیوه تامین مالی که بزرگترین تامین مالی در حوزه کشاورزی در بورس کالا (2650 میلیارد تومان) چقدر توانست اثرگذار باشد؟
در اصل بازار بدهی بازاری است که در کوتاه مدت یا میان مدت باید پاسخگو باشد و در شرایطی که دولت به دلیل تورمزا بودن تمایلی به انتشار پول ندارد و بانکها نیز با این نرخهایی که وجود دارد تمایلی به ارائه وام به شرکتهایی از جمله شرکت بازرگانی دولتی ایران ندارد. به این ترتیب یکی از راهکارهایی که در کوتاه مدت و میان مدت میتواند این تامین مالی را ایجاد کند بازارهای بدهی بوده و یکی از راهکارهای مناسب در این زمینه انتشار اوراق سلف موازی است.
اما این بازارهای بدهی نباید به صورت مداوم مورد استفاده قرار گیرد چراکه باید درآمدهای پایداری وجود داشته باشد که با استفاده از آنها بتوانیم سیاستهای حمایتی خود را از بخش کشاورزی عملیاتی کنیم و هر ساله این مسئله باید در بودجه به عنوان یک سند کوتاه مدت و در برنامههای توسعهای به عنوان سند میان مدت مورد توجه قرار گیرد؛ البته این راهکار می تواند در کوتاه مدت مثمرثمر باشد اما ادامه دار بودن آن با توجه به اینکه هر ساله سود به آنها تعلق میگیرد در میان مدت و بلند مدت میتواند سیاست حمایتی را با کمی مشکل مواجه کند. با این تفاسیر باید برای انتشار اوراق بدهی نیز برنامه ریزی دقیق داشت.
- به نظر شما چه کاری باید انجام داد که این سیاست یعنی استفاده از بازارهای بدهی برای ایجاد درآمد، جواب بدهد؟
اگر منابعی از طریق برنامههای توسعهای یا سایر موارد وجود داشته باشد که بتواند وزارت جهاد سیاستهای توسعهای خود را مورد توجه قرار دهد مسلما بهترین راهکاری است که وجود دارد. درست است که افزایش تولید مثمر ثمر بوده اما مسائلی را باید مورد توجه قرار دهیم که مزیت نسبی دارند به عنوان مثال نباید به گونه ای عمل کرد که تولید گندم باعث کاهش تولید سایر محصولات شود و باید به گونه ای سیاستهای حمایتی اعمال شود که از سویی بهرهوری افزایش یابد و از سوی دیگر درآمدهای بیشتری در زمینهای کوچک ایجاد شود . در این زمینه بهترین روش، افزایش قیمت خرید تضمینی محصولات کشاورزی نیست چون تنها جزو سیاستهایی است که میتواند افزایش تولید را در بر داشته باشد که به نظر میرسد بهتر است نگاه خود را از این سیاست حمایتی به سمت سیاستهای حمایتی بهتر از جمله افزایش بهرهوری و سایر مواردی که به آن اشاره شد معطوف کنیم.
- سایر درآمدهای پایداری که می توان از آنها برای تامین مالی بخش کشاورزی استفاده کرد، کدام منابع هستند؟
به عنوان مثال صندوق توسعه ملی وجود دارد که در این صندوق میتوان با توجه به شرایطی که دارد مکانیزاسیون بخش کشاورزی را با استفاده از منابع آن به گونه ای تقویت و بهینه کرد که سرمایهگذاری بین نسلی به حساب بیاید و نسلهای بعدی نیز بتوانند از آن بهره ببرند.
به عبارت دیگر میتوانیم بخشی از 30 درصدی که حاصل درآمدهای نفتی است و به صندوق ذخیره ارزی واریز میشود را برای مکانیزه کردن بخش کشاورزی و بهبود وضعیت آن نسبت به امروز مورد استفاده قرار دهیم چرا که در شرایط کنونی بخش تولید کشاورزی سنتی باید به سمت مدرنیزاسیون حرکت کند.
- به جز تامین مالی برای گندمکاران، از کدام ظرفیت های بورس کالا برای بخش کشاورزی می توان استفاده کرد؟
بورس در دو سه سال گذشته در مورد جو و ذرت سیاست قیمت تضمینی را مورد توجه قرار داده است. بدین صورت که کالا در انبارهایی که از طریق بورس رجیستر شده، ذخیره و در بورس کالا عرضه شده و با قیمتهای متفاوت فروخته میشود؛ نهایتا مابهالتفاوت بین قیمت عرضه شده با قیمت تضمینی توسط دولت به کشاورزان پرداخت میشود. گرچه این روش یکی از سیاستهایی است که میتواند مورد استفاده قرار بگیرد اما هم اکنون برای گندم نمیتوان به صورت کامل آن را اجرایی کرد چرا که حجم آن قابل قیاس با دو محصول مذکور نیست. از طرفی استراتژیک بودن گندم نسبت به جو و ذرت بیشتر است و همین عوامل کار را برای اجرای قانون قیمت تضمینی گندم به جای خرید تضمینی سختتر از گذشته میکند. در عین حال به نظر میرسد اتحادیهها و انجمنهای کشاورزی متشکل از بخش کشاورزی و کشاورزان باید حضور داشته باشند تا قدرت چانهزنی پیدا کنند و در مقابل خریدار، دلال یا سلفخری که در بخش کشاورزی خرید انجام میدهد، بازاری شکل دهند که تعادل در آن برقرار شود.
به نظر میرسد که انجمنهای بخش کشاورزی باید بسیار قویتر از گذشته متشکل شوند تا در نهایت منافع کشاورزان را مورد توجه قرار دهند و به عبارت دیگر فارغ از اینکه دولتها همیشه بخصوص کارکرد بازارهای مالی در بخش کشاورزی و وزارت جهاد کشاورزی تمایل داشتند که کشاورزان متضرر نشوند باید یک سندیکای قوی متشکل از کشاورزان وجود داشته باشد که بتواند مطالبات را از طریق بازارهایی که قدرت مذاکره دارد، تامین و پرداخت کند و شاید از این روش بتوانیم برای محصولی مانند گندم استفاده کنیم.
باید این مسئله را در نظر بگیریم که بازار گندم یک بازار بسیار بزرگی است بنابراین باید به گونه ای در مسیر طرح قیمت تضمینی در بورس کالا قدم بگذاریم که طرح جدیدمان شکست نخورد.
- در معاملات اوراق سلف موازی استاندارد، بازار ثانویه وجود دارد در این باره توضیح می دهید؟
براساس شرع مقدس اسلام یکی از شرایط اصلی در معاملات این است که تا زمانی که شخصی، مالک کالایی نباشد نمیتواند آن را به دیگری واگذار کند، بر همین اساس معاملات ثانویه اوراق سلف دارای اشکال شرعی خواهد بود از این رو طبق مصوبه کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، سرمایهگذاران به واسطه عقد سلف موازی استاندارد که همزمان با انجام خرید و فروش بین معاملهگران منعقد میگردد میتوانند به معاملات ثانویه اوراق بپردازند، (پس از عقد سلف موازی استاندارد، خریدار ثانویه اوراق را به عرضه کننده دارایی بر مبنای انتشار اوراق حواله میدهد). به عبارت دیگر خرید و فروش قراردادهای سلف در بازار ثانویه، مصداق خرید و فروش مبیع سلف پیش از سررسید است که مشهور فقیهان شیعه مخالف آن بوده و باطل میدانند، این مسئله اگرچه از دید فقهی محل بحث و گفتگوی علمی است؛ اما برای ابزارسازی نیاز به راهکاری مطابق فتوای مشهور است و راهکار ترکیبی قرارداد سلف موازی و حواله برای حل مشکل بازار ثانویه صحیح است؛ به این بیان که خریدار سلف، به فروش مقدار معیّنی کالا به صورت سلف مستقل اقدام کرده و برای دریافت کالا به فروشنده نخست سلف (شرکت عرضه کننده یا همان ناشر اوراق) حواله میدهد.
- توسعه ابزارهای مالی در حوزه کشاورزی به عنوان مثال معاملات آتی، قبض انبار و از این دست چه کمکی میتواند به بخش کشاورزی، کمرنگ شدن حضور واسطهها در بازار واقعی و ارائه چشمانداز و کشف واقعی قیمتها بکند؟
ابزارهایی مانند معاملات آتی شرایطی به وجود میآورد که حتی تنظیم بازار را نیز بهتر میکند. برای مثال در محصولی مانند شکر با توجه به سیاستهایی که هم اکنون وزارت جهاد کشاورزی در پیش گرفته است در شش ماهه دوم سال چغندر قند استحصال شده و به کارخانههای قند تحویل داده میشود و در شرایطی که محصول داخلی یعنی شکر استخراج شده از چغندر و نیشکری وجود ندارد باید مابهالتفاوتی که نیاز کشور است را در نیمه اول سال از طریق واردات تامین کرد. این وضعیت در حالی است که اگر معاملات آتی شکر مورد توجه قرار گیرد میتوانیم از ماههای پایانی هر سال، برای ماههای ابتدایی سال آینده برنامه فروش تعریف کنیم و این اتفاق بسیار راهگشا خواهد بود.
در چنین شرایطی اگر افراد به این بازار ورود پیدا کنند و محصول مورد نیازشان را از طریق معاملات آتی خریداری کنند، بازار را میتوان از این طریق تنظیم کرد. در همین راستا بورس کالا فرآیندش برای کشف قیمت تسهیل میشود و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان محصولات مختلف می توانند با اطمینان خاطر بالا و ریسک به مراتب کمتری برای فعالیت هایشان برنامه ریزی کنند.
در هر صورت اگر تولید کنندگان، انجمنها و سندیکاها آنقدر متشکل و گسترده شوند که بتوانند صندوق مالی داشته باشند، وقتی کشاورز تولیدش را بخواهد بفروشد به جای سلف خر همین تشکلهای به اصطلاح خودی کارکرد بازارهای مالی از کشاورز خریداری کنند و وام در اختیار او قرار دهند، وضعیت به گونهای میشود که نیاز کشاورز مرتفع میشود و نهایتا سندیکا هم در بازار هدف که محصولش را میخواهد بفروشد، قدرت مذاکره پیدا میکند. به عبارت دیگر ابزارهای مالی مثل معاملات آتی و دیگر ابزارهای بورسی میتواند واسطهها را حذف کند تا منافع تولید کننده و مصرف کننده به صورت همزمان تامین شود که در این زمینه منافع تولید کننده فروش محصولاتش با بالاترین قیمت بوده و منافع خریدار یا مصرف کننده نیز حذف واسطهها و خرید با کمترین قیمت است.
دیدگاه شما