معاملۀ بازار سهام


سقوط آنی باعث شد که «معاملۀ پرتناوب» ۴ برای اولین بار زیر ذره‌بین قرار بگیرد. این نوع از سازوکار بازاری تا جایی پیشرفت کرده که امروزه بیشتر خرید و فروش‌ها نه توسط اشخاص بلکه توسط رایانه‌ها و بدون هیچگونه دخالتی از سوی انسان‌ها انجام می‌پذیرد. تنها کاری که افراد در این زمینه انجام می‌دهند طراحی الگوریتم این رایانه‌ها است. در سال ۲۰۰۸، ۶۸ درصد معاملۀ عمومی سهام به این شکل انجام شده و خرید و فروش انسانی تنها یک سوم بازار را شامل می‌شود. افرادی که از این شکل از معامله استفاده می‌کردند به دلیل پول خوبی که از آن در می‌آوردند صحبت چندانی از آن نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند که این موضوع چندان مورد توجه قرار نگیرد.

در این شرایط بود که مایکل لوییس ۵ وارد ماجرا شد. کتاب او یعنی فلَش بُویز ۶ چند مشخصهٔ اساسی دارد، یکی اینکه به روشنی نشان می‌دهد که در بازار سهام چه می‌گذرد؛ این کتاب همچنین هر توضیحی که برای فهم معاملۀ پرتناوب لازم باشد را در یک‌جا جمع کرده است. کتاب مانند یک داستان هیجانی نوشته شده است که قهرمانش سعی دارد معمای پیش رویش را حل کند. این قهرمان، یک بانکدار کانادایی است به نام «برد کاتسویاما» ۷ و معما این است که هرگاه او می‌خواهد با قیمتی سهم مشخصی را بخرد به محض کلیک کردن برای خرید قیمت تغییر می‌کند و موفق به خرید نمی‌شود.

ارزش‌گذاری سهام چیست و با چه روش‌هایی انجام می‌شود؟

در فرایند سرمایه‌گذاری، ارزشمندی از مفاهیم پرکاربرد است. برای سرمایه‌گذاری مناسب در بورس باید سهام ارزشمند را به‌درستی شناسایی و خرید کرد. ارزش‌گذاری سهام شامل فرایندهایی هست که در طی آن پتانسیل‌های یک سهم بررسی شده و ارزش ذاتی آن تعیین می‌گردد. با استفاده از روش‌های علمی و دقیق، می‌توان پی به ارزش واقعی شرکت‌های مختلف برد، حتی اگر ارزش بازار و قیمت سهم حرف دیگری داشته باشد. اما در ابتدا بد نیست با اهداف ارزش‌گذاری سهام کمی بیشتر آشنا شوید.

اهداف ارزش‌گذاری سهام شرکت‌ها در بورس اوراق بهادار

اگر برای شما جای سوال است که چه نیازی به ارزش‌گذاری سهام دارید، در ادامه به نکات مهم آن اشاره می‌کنیم. بدیهی است که هر نکته می‌تواند در جایگاه خود کاربرد داشته باشد.

شناسایی سهم یا صنعت مناسب برای سرمایه‌گذاری

با ارزش‌گذاری سهام در بازار بورس، می‌توانید سهم‌های مناسب را شکار کنید. بهترین راه برای انتخاب بهترین سهم، مقایسه ارزش ذاتی آن با دیگر سهام بازار است. برای این‌کار روش‌های گوناگونی را در ادامه بررسی خواهیم کرد.

تخمین وضعیت اقتصادی

با ارزش‌گذاری شرکت‌های مهم می‌توانیم از وضعیت اقتصادی اطلاع بیشتری پیدا کرده و نسبت به آینده بورس تخمین‌هایی داشته باشید. این موضوع به افق بلندمدتی سرمایه‌گذاری شما کمک بسیاری می‌کند. چرا که حوزه‌هایی که پتانسیل بیشتری دارند را پیدا می‌کنید و از حباب‌های بازار سرمایه دور می‌شوید.

انواع مدل‌های ارزش‌گذاری سهام

برای ارزش‌گذاری شرکت‌ها مدل‌های اقتصادی و علمی متنوعی وجود دارد. هر مدل که شامل روش‌های متفاوتی است، کاربرد خاص خودش را دارد. در ادامه با این مدل‌های ارزش‌گذاری آشنا شده و بررسی چند نمونه کاربردی آن‌ها را مشاهده خواهید کرد.

ارزش‌گذاری بر اساس دارایی‌های شرکت

در این مدل ارزش‌گذاری شما باید بر اساس دارایی‌های شرکت، وضعیت ارزشمندی آن را تخمین بزنید. این مدل می‌تواند بنابر روش‌های متفاوتی به کار گرفته شود. ارزش اسمی سهام، ارزش دفتری، ارزش بازاری، ارزش جایگزینی و موارد مشابه از نمونه روش‌هایی هستند که در مدل ارزش‌گذاری بر اساس دارایی جای می‌گیرند.

برای مثال، ارزش بازاری سهام به ارزش بازار هر شرکت اشاره دارد. در اینجا عرضه و تقاضای سهم تعیین‌کننده ارزش آن سهم است و با این روش، ارزش‌گذاری هر سهم با قیمت روز آن صورت می‌گیرد. وقتی شما می‌خواهید سهمی را بفروشید، با قیمت بازاری و ارزش‌گذاری بازاری آن مواجه هستید.

در این مدل ارزش‌گذاری، روشی هم به نام ارزش خالص دارایی‌ها وجود دارد که با مخفف NAV نیز شناخته می‌شود. در این روش ارزش روز هر دارایی شرکت تعیین شده و در نهایت با کسر بدهی و کسورات دیگر، ارزش هر سهم مشخص می‌شود. از آن‌جایی که دردسرهای این روش و محاسبات آن پیچیده و دشوار است و ارزش دارایی‌ها ثابت نیستند، روش متداولی برای تمامی شرکت‌ها محسوب نمی‌شود. هرچند که محاسبه NAV برای شرکت‌های سرمایه‌گذاری همچنان در بازار رایج است و تحلیلگران متفاوتی دست به محاسبه NAV سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری می‌زنند.

ارزش‌گذاری بر اساس سودآوری شرکت

از دیگر مدل‌های متداول در بازار بورس برای ارزش‌گذاری سهام استفاده از سودآوری شرکت‌هاست. بدین ترتیب سود حاصل از عملکرد هر شرکت، نماینده‌ای از ارزشمندی آن شرکت است. در این مدل ارزش‌گذاری از روش‌های متفاوتی استفاده می‌شود. برای مثال نسبت قیمت به سود، قیمت به فروش و قیمت به ارزش دفتری از روش‌های این مدل ارزش‌گذاری محسوب می‌شوند. به دلیل سهولت دسترسی و کاربردی بودن این روش برای سهامداران بازار بورس، در ادامه آن را بیشتر بررسی خواهیم کرد.

دیگر مدل‌های ارزش‌گذاری

در تحلیل بنیادی حرفه‌ای، مدل‌های اقتصادی دیگری نیز برای ارزش‌گذاری سهام وجود دارد. جریان‌های نقدی تنزیلی و معیارهای مقایسه‌ای از مدل‌های دیگری هستند که در امر ارزش‌گذاری کاربردهای زیادی دارند. با این وجود به دلیل تخصصی بودن، ذکر آن‌ها در این مقاله چندان کاربردی نخواهد بود.

در ادامه به بررسی بیشتر روش‌های ارزش‌گذاری بر مبنای سودآوری شرکت‌ها می‌پردازیم.

ارزش‌گذاری سهام بر مبنای P/E ممکن است؟

از نسبت‌های بسیار معروف در بازار، نسبت قیمت به سود است. این سود می‌تواند سود محقق‌شده یا سود تحلیلی باشد. ابتدا باید درک مناسبی از این نسبت بازار داشته باشید تا بتوانید آن را تحلیل کنید. برای آن‌که سرمایه‌گذاری در بورس بتواند ریسک‌های جانبی را پوشش دهد و حداقل سود را محقق کند، ابتدا باید P/E مناسب را تعیین کنید.

برای این‌کار فرض کنید که حداقل سود مدنظر شما ۲۰ درصد باشد. در این صورت برای آن‌که سهم موردنظرتان بتواند هم‌پای سود موردانتظارتان، سود سهام محقق کند باید P/E برابر پنج داشته باشد. چرا که سود ۲۰ درصد به این معناست که یک پنجم سرمایه شما باید سود محقق شود و شما برای هر یک ریال سود، پنج ریال سرمایه وارد کرده‌اید. با کمی بالا و پایین این موضوع روشن می‌شود. بنابراین می‌توان متناسب با مقدار P/E سهم را ارزش‌گذاری کرد. در ادامه این موضوع را بررسی می‌کنیم. بهتر است قبل از اصل مطلب، محاسبه سود را هم یاد بگیرید.

محاسبه سود شرکت چگونه صورت می‌گیرد؟

حال سوال این است که EPS یا سود موردنظر را چگونه باید محاسبه کرد؟ سود را به دو صورت می‌توان به‌دست آورد. گاهی سود گذشته‌نگر است و به سود محقق‌شده وابسته است، در این صورت آن را EPS TTM می‌نامیم. این سود حاصل عملکرد ۱۲ ماهه شرکت تا به این لحظه است. روش دیگر محاسبه سود آینده یا تحلیلی است. آن را EPS Forward می‌نامیم. در این سود با در نظر گرفتن فرض‌های مناسب برای متغیرهای اقتصادی و بررسی روند فروش در صورت‌ّهای مالی، به تخمین EPS آینده می‌پردازیم. این روش می‌تواند آینده بورس را هم برای ما روشن‌تر کند.

توجه کنید که استفاده از سود تحلیلی که به آینده اشاره دارد، اهمیت بیشتری در بورس دارد. چرا که رقابت شدیدی بر سر کسب جایگاه‌های بهتر در بازار وجود دارد که تنها با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی آینده می‌توان به بررسی آن‌ها پرداخت. البته در این میان باید از فرض‌های صحیح برای عوامل مؤثر اقتصادی بهره برد و واقع‌بین بود.

ارزش‌گذاری سهام با استفاده از نسبت P/E

حال که هم مفهوم نسبت قیمت به سود را درک کرده‌اید و هم محاسبه سود را می‌دانید، وقت تحلیل این نسبت و ارزش‌گذاری سهام شرکت‌های بورسی با این روش است. چهار روش عمومی برای این‌کار را در ادامه معرفی می‌کنیم.

مقایسه سود تحلیلی دو شرکت هم‌گروه

فرض کنید با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی فرضی آینده، تخمین زده شود که شرکتی با قیمت هر سهم هزار تومان بتواند سودی ۲۵۰ تومانی محقق کند. در این حالت P/E Forward این شرکت برابر ۴ می‌شود. تا به اینجای کار می‌توانیم بگوییم که این شرکت ارزش‌های حداقلی برای سرمایه‌گذاری را داراست و می‌تواند سودی بیشتر از سود بانکی را محقق کند. در ادامه اگر شرکت‌های همگروه آن قیمتی بیش از هزار تومان داشته باشند یا سودی کمتر از ۲۵۰ تومان برای آن‌ها تخمین زده شود، نتیجه این می‌شود که ارزش این شرکت بالاتر از آن‌هاست.

این یک روش ساده برای مقایسه میان دو شرکت است. شاید محاسبه سود هر کدام از شرکت‌ها کمی وقت‌گیر باشد. راه آسان‌تر، استفاده از نسبت P/E متوسط گروه است.

مقایسه با P/E متوسط گروه

در سایت TSE می‌توانید نسبت قیمت به سود گذشته را برای هر سهم و به صورت میانگین هر گروه مشاهده کنید. به صورت کلی با ضرب سود محقق‌شده هر سهم در مقدار میانگین P/E گروه، می‌توانید تخمینی از قیمت واقعی سهم در شرایط کلی آن صنعت را مشاهده کنید. این یک روش ساده‌تر برای مقایسه میان شرکت‌های یک گروه است. به صورت خلاصه، اگر شرکتی نسبت P/E پایین‌تر از گروه خود را داشت، به همان میزان می‌تواند ارزندگی بیشتری داشته باشد.

توجه کنید که این یک روش تخمینی است و قطعیت ندارد. با این وجود برای مقایسه‌های سریع می‌تواند کاربردی باشد. اما نمی‌توان به آن برای سرمایه‌گذاری‌های سنگین یا بلندمدت اکتفا کرد.

بررسی نسبت P/E تاریخی

اگر گذشته هر سهم را بررسی کنید و P/E آن را در ادوار مختلف پیدا کنید، مشاهده می‌کنید که در بسیاری از زمان‌ها آن سهم حول یک نسبت مشخص گردش می‌کند. آن نسبت قیمت به سود را نسبت مطمئن یا تعادلی سهم تلقی کرده و قیمت حاصل از آن نسبت را قیمت تعادلی یا تاریخی آن می‌نامند. برای این کار کافی است که P/E تاریخی را در سود محقق‌شده یا سود تحلیلی ضرب کنید تا قیمت مناسب سهم برای خرید عیان شود.

توجه به P/E متوسط بازار

یک روش مقایسه‌ای دیگر، بررسی و مقایسه با نسبت P/E متوسط بازار است. این نسبت با میانگین گرفتن از نسبت P/E تمامی سهم‌های بازار به دست می‌آید. چنانچه نسبت قیمت به سود در سهمی بزرگ‌تر از این عدد باشد، قیمت آن بیشتر از ارزش بازاری آن بوده و چنانچه کمتر باشد، احتمال رسیدن به متوسط بازار را دارد و می‌تواند در آن شرایط ارزنده تلقی شود.

چرا سهم‌هایی با P/E منفی معامله می‌شوند؟

در روش‌های ارزش‌گذاری دیدیم که سهم‌ها با سودآوری خود می‌توانند ارزش‌گذاری و مقایسه شوند. اما شرکت‌های زیان‌ده با این روش مقدار منفی برای P/E به دست می‌آورند. این سهم‌ها دیگر نه با این روش که با روش‌های دیگری ارزش‌گذاری می‌شوند. برای مثال، کاهش میزان زیان اینگونه سهم‌ها نشانه بنیادی مناسبی است. گاهی هم سرمایه‌گذاران صرفاً با اتکا بر وضعیت تکنیکال سهم، دست به معاملاتی می‌زنند.

ارزش‌گذاری سهام عدالت چگونه انجام می‌شود؟

سهام عدالت از موضوعاتی است که به سادگی نمی‌توان از کنار آن گذشت و ارزش آن برای بسیاری اهمیت زیادی دارد. با توجه به اینکه سهام عدالت شامل سبدی از سهم‌های بورسی است، قیمت روز هر سهم مشخص بوده و ارزش کل سبد سهام عدالت در هر روز قابل محاسبه است. با این وجود، ارزش‌گذاری سهام عدالت با روش‌های دیگر، مستلزم ارزش‌گذاری تک به تک سهام داخل سبد سهام عدالت است. همانند سهم‌های دیگر، می‌توان با محاسبه میانگین نسبت P/E تحلیلی سهم‌های سبد سهام عدالت و مقایسه آن با P/E متوسط بازار به تخمین مناسبی از میزان ارزش سهام عدالت رسید.

جمع‌بندی

در میان روش‌های ارزش‌گذاری سهام، برخی از روش‌ها بسیار تخصصی و بعضی دیگر از اهمیت کمی برخوردارند. اما روش‌هایی مانند استفاده از P/E تحلیلی می‌تواند کاربردی باشد و توسط سرمایه‌گذاران معمولی نیز به کار گرفته شود. نسبت قیمت به سود به نوعی دماسنج وضعیت بنیادی هر سهم است و توصیه می‌شود تا قبل از معاملۀ هر سهمی، آن را چک کنید و با رقبای آن سهم مقایسه نمایید.

مزایای کار در بازار فارکس

بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان با حجم ۵،۰۰۰ میلیارد دلار تراکنش در روز می باشد و این یعنی تقریبا”۳۰ برابر بزرگترین بازار مالی حال حاضر دنیا که بازار بورس نیویورک است. در بازار فارکس می توان به طور۲۴ ساعته، ۵ روز در هفته، در تمام نقاط دنیا و تنها با یک گوشی موبایل یا لپ تاپ و دسترسی به اینترنت ، به انجام معامله پرداخت.

غیر متمرکز بودن بازار فارکس به این معنی است که هیچ کس مدعی مالکیت و مدیریت این بازار نیست و همه اقشار، شرکتها، بانک ها و… می توانند با اتصال آنلاین به شبکه ی این بازار، البته با سطوح دسترسی متفاوت، در این بازاربه معامله بپردازند.

بازارفارکس دربرگیرندۀ حجم فوق العاده فراوانی پول است که این موضوع، یک آزادی بی حد و حصر برای ورود بع معامله و خروج از آن در قیمت های جاری و حتی آتی بازار، ارائه می دهد. نقدینگی بالا، جذاب ترین بخش فارکس برای همۀ معامله گران است چراکه چنین قابلیتی این امکان را ایجاد می کند که بتوان با هر حجمی از نقدینگی، وارد بازار شده و از آن خارج معاملۀ بازار سهام شد، بدون اینکه قرار باشد مانند سایر بازارهای مالی در صف انتظار خرید یا فروش بمانیم.

از آنجائیکه بازارفارکس از یک الگوی کاری ۲۴ ساعته پیروی می کند، لذا برخلاف دیگر بازارها، در این بازار، معامله گران نیازی ندارند برای واکنش به یک رویداد، منتظر بمانند.

در بازار فارکس امکان معاملۀ ۲۴ ساعته بدون توجه به موقعیت جغرافیایی وجود دارد بطوریکه شما فقط باید کامپیوتری متصل به اینترنت در اختیار داشته باشید و یا حتی می توانید از گوشی تلفن همراه، کامپیوتر جیبی و یا PDA نیز برای انجام معامله در این بازاراستفاده نمائید.

هر معامله گر در بازار فارکس می تواند بنا بر نیازهای خود دستورات متعدد و متنوع معاملاتی را در زمان حال برای آینده بازار بدهد که این کار امکان مدیریت روند معامله را ایجاد می کند، به این معنی که معامله گر می تواند تعیین کند که چنانچه قیمت یک جفت ارز به حد مشخصی رسید یک معامله فروش یا خرید، باز گردد و برای آن معامله، از همان ابتدا حد ضرر و سود قرار دهد.

بر عکس سایر بازار های مالی دنیا، معاملات فارکس، با کمترین کارمزد ممکن و در برخی موارد حتی بدون هیچ کارمزدی انجام می شوند و برای انجام هر معامله، تنها تفاوت قیمت خرید و فروش محاسبه و اخذ می گردد.

بازارفارکس بر خلاف معامله در بازار آتی و دیگر بازار های مالی دنیا، اجرای دستورات معاملاتی در قیمت جاری و آتی بازار را بدون در نظر گرفتن حجم معامله و بدون نیاز به انتظار در صف معامله (در سایر بازارهای مالی برای خرید و فروش یک دارائی می بایست عرضه و تقاضا به میزان کافی وجود داشته باشد و اگر اینطور نباشد، معامله گر باید در صف فروش یا خرید انتظار بکشد) ضمانت می کند.

فارکس این امکان را به معامله گران می دهد تا بتوانند در هر شکل از بازار، چه بازار صعودی و چه بازار نزولی، سود کسب کنند و برای رسیدن به این مهم، تنها می بایست روند آینده بازار را بر مبنی دانش کسب شده از مطالعه روش های پیش بینی بازار، درست پیش بینی کنیم.

اهرم در بازار فارکس توسط توافقی که بین مشتری و کارگزار منعقد می شود تعیین می گردد و دسترسی مشتری به بازار را مشخص می کند (که معمولاً ۱:۱۰۰ تا ۱:۵۰۰ است ) و این قابلیت را به معامله گر می دهد که بتواند ۱۰۰ تا ۵۰۰ برابر موجودی واقعی خود معامله انجام دهد.

سازمان بورس بر اجرای مفاد مادۀ 99 قانون برنامه پنجم توسعه تاکید کرد

مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس و اوراق بهادار روز چهارشنبه با انتشار اطلاعیه ای در خصوص اجرای مفاد ماده 99 قانون برنامه پنج سال پنجم توسعه تاکید کرد.

مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس و اوراق بهادار روز چهارشنبه با انتشار اطلاعیه ای در خصوص اجرای مفاد ماده 99 قانون برنامه پنج سال پنجم توسعه تاکید کرد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه (سنا)، به موجب بند «ب» مادۀ 99 قانون برنامۀ پنج‌سالۀ پنجم توسعۀ جمهوری اسلامی ایران، مصوب دی‌ ماه 1389 مجلس شورای اسلامی، که از ابتدای سال 1390 لازم‌الاجرا است، «معاملات اوراق بهادار ثبت‌شده در سازمان فقط در بورس‌ها و بازارهای خارج از بورس دارای مجوز و با رعایت مقررات معاملاتی هر یک از آنها حسب‌مورد امکان‌پذیر بوده و معاملة اوراق بهادار مذکور بدون رعایت ترتیبات فوق فاقد اعتبار است».


با عنایت به این امر از تاریخ 1/1/1390 انجام هرگونه معاملۀ اوراق بهادار به ویژه سهام یا حق‌تقدم خرید سهام شرکت‌های سهامی عام ثبت شده نزد این سازمان، بدون رعایت مفاد مادۀ فوق فاقد اعتبار است.


از این رو ضروری است از تاریخ یادشده، نقل و انتقال هرگونه سهام و حق‌تقدم خرید سهام در امور سهام شرکت متوقف گردیده و تا زمانی که گواهی انجام معاملۀ آنها در بورس اوراق بهادار تهران یا فرابورس ایران صادر نشده باشد در خصوص نقل و انتقال آنها هیچ‌گونه ثبتی در دفاتر سهام شرکت صورت نپذیرد.


بدیهی است عدم رعایت موارد قانونی و ثبت نقل و انتقال سهام و حق‌تقدم خرید سهام در دفاتر سهام شرکت بعد از تاریخ فوق‌الذکر، علاوه بر فقدان اعتبار قانونی، تخلف محسوب شده و مسؤولیت آن به عهدۀ مدیران شرکت خواهد بود.

همچنین به منظور رعایت حقوق سهامداران و ایجاد قابلیت نقل و انتقال سهام یا حق‌تقدم خرید سهام، در اسرع وقت اقدامات لازم جهت فراهم نمودن شرایط معاملات سهام و حق‌تقدم سهام آن شرکت با رعایت مقررات مربوطه در بورس اوراق بهادار تهران یا فرابورس ایران انجام شود.

با عنایت به آنکه براساس بند «ج» مادۀ 99 قانون مذکور، عملیات تسویه وجوه و پایاپای (نقل و انتقال) سهام شرکت‌ها پس از معاملات در شرکت سپرده‌گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه انجام می‌شود، ضروری است نسبت به ثبت اطلاعات سهامداران آن شرکت نزد شرکت سپرده‌گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویۀ وجوه، براساس مقررات اقدام شد.

معاملۀ بازار سهام

خون به پا خواهد شد!

بررسی کتاب «فلَش بویز» نوشتۀ مایکل لوییس

LRB , 19 ارديبهشت 1394 ساعت 16:57

مولف : جان لانچستر

مترجم : سیدامیرحسین میرابوطالبی

در سال ۲۰۱۰ میانگین مهم‌ترین بازار سهام امریکا یعنی داوجونز به یکباره سقوط کرد و در کمتر از ۱۵ دقیقه بازار سرمایه را دچار ضرری در حدود ۱ تریلیون دلاری کرد. اما پس از ۲۰ دقیقه شاخص داوجونز به نقطۀ اولیۀ خود بازگشت. این «سقوط آنی» توجه پژوهشگران را به خود جلب کرد. برخی معتقد بودند فناوری جدید یعنی آنچه به معاملۀ پرتناوب یا معاملۀ آنی(HFT) مشهور است، مقصر اصلی این سقوط آنی است. مایکل لوییس در کتاب «فلَش بُویز» در قالب داستانی به تحلیل «معاملۀ پرتناوب» پرداخته است.

لندن ریویو آو بوکز — در بعد از ظهر ششم ماه می‌سال ۲۰۱۰ بود که شاخص مهم‌ترین بازار سهام آمریکا، یعنی میانگین شاخص صنعتی داوجونز به یکباره شروع به کاهش کرد. هیچ دلیل بیرونی مثل خبر خاص یا اطلاعات اقتصادیِ مهمی برای این کاهش وجود نداشت، اما بازار که در آن روز روند کاهشی آرامی را پی گرفته بود در عرض چند دقیقه به اندازهٔ ۵ درصد سقوط کرد. این روند در طول ۱۵ دقیقه بازار سرمایه را دچار ضرری در حدود ۱ تریلیون دلار کرد.

خب این اتفاق خیلی عجیب بود، اما این اولین باری نبود که چنین اتفاقی می‌افتاد. اتفاقات عجیب و غریب در بازار زیاد می‌افتد، آن هم اصولاً تنها به دلیل هیجان و تنش شدید آنی؛ به همین دلیل هم هست که یکی از بهترین کتاب‌های تاریخ مالیه «جنون، وحشت و ویرانی» ۱ نام دارد؛ اما آنچه عجیب‌تر می‌نمود برگشت ناگهانی بازار پس از این سقوط بود. بعد از بیست دقیقهٔ جنون‌آمیز قیمت‌ها سرجای خود برگشته و شاخص داوجونز هم به نقطهٔ اولیهٔ خود بازگشت.

این اتفاق به «سقوط آنی» ۲ مشهور است. گزارش‌های هیئت‌های رسمی رسیدگی تقصیر را گردن فروش نابهنگام مقدار زیادی سهم می‌اندازد، اما چنین توجیهی برای شاهدان آگاه ماجرا قانع‌کننده نیست. در مقابل، بسیاری از پژوهشگران بازار مقصر را یکسری روش و فناوری جدید می‌دانند که به معاملۀ پرتناوب و یا معاملۀ آنی ۳ مشهور است؛ اما حقیقت این است که تا به حال هیچکس به طور کامل ماهیت و دلیل این سقوط آنی را توضیح نداده است.

سقوط آنی باعث شد که «معاملۀ پرتناوب» ۴ برای اولین بار زیر ذره‌بین قرار بگیرد. این نوع از سازوکار بازاری تا جایی پیشرفت کرده که امروزه بیشتر خرید و فروش‌ها نه توسط اشخاص بلکه توسط رایانه‌ها و بدون هیچگونه دخالتی از سوی انسان‌ها انجام می‌پذیرد. تنها کاری که افراد در این زمینه انجام می‌دهند طراحی الگوریتم این رایانه‌ها است. در سال ۲۰۰۸، ۶۸ درصد معاملۀ عمومی سهام به این شکل انجام شده و خرید و فروش انسانی تنها یک سوم بازار را شامل می‌شود. افرادی که از این شکل از معامله استفاده می‌کردند به دلیل پول خوبی که از آن در می‌آوردند صحبت چندانی از آن نمی‌کنند و معاملۀ بازار سهام ترجیح می‌دهند که این موضوع چندان مورد توجه قرار نگیرد.

در این شرایط بود که مایکل لوییس ۵ وارد ماجرا شد. کتاب او یعنی فلَش بُویز ۶ چند مشخصهٔ اساسی دارد، یکی اینکه به روشنی نشان می‌دهد که در بازار سهام چه می‌گذرد؛ این کتاب همچنین هر توضیحی که برای فهم معاملۀ پرتناوب لازم باشد را در یک‌جا جمع کرده است. کتاب مانند یک داستان هیجانی نوشته شده است که قهرمانش سعی دارد معمای پیش رویش را حل کند. این قهرمان، یک بانکدار کانادایی است به نام «برد کاتسویاما» ۷ و معما این است که هرگاه او می‌خواهد با قیمتی سهم مشخصی را بخرد به محض کلیک کردن برای خرید قیمت تغییر می‌کند و موفق به خرید نمی‌شود.

کاتسویاما متوجه می‌شود که مشکلش در سرتاسر صنعت مالی همه‌گیر است. شاید بسیاری از افراد حاضر در این بازار این سؤال را از خود پرسیده باشند که چه خبر است، اما معاملۀ بازار سهام تفاوت کاتسویاما این است که سؤال را تا رسیدن به پاسخ‌‌ رها نمی‌کند. بخشی از پاسخ در فرمول‌بندی صحیح سؤال نهفته است، اصلاً این بازار چیست؟

آنچه ما به صورت ایده‌آل از بازار در ذهن داریم، یک مکان فیزیکی مشخص است که افراد در آن خرید و فروش می‌کنند؛ اما در این بازار جدید عوامل اصلی نه انسان‌ها بلکه الگوریتم‌ها هستند. در این شرایط بازار قدیمی تنها صحنه‌ای خواهد بود که برای اخبار و امثالهم کاربرد دارد.‌‌ همان طور که لوییس به درستی اشاره می‌کند بازار در اختیار گروه‌های سرمایه‌گذاری بزرگ است که اغلب توسط بانک‌ها اداره می‌شود و کارشان انجام معاملۀ دور از چشم عموم است به شکلی که کسی نمی‌داند چه کسی می‌خرد، کسی نمی‌داند چه کسی می‌فروشد و هیچکس قیمتی که پرداخت می‌شود را نیز نمی‌داند. کسی که در داستان برای حل این معما کمک شایانی به کاتسویاما می‌کند مهندس مخابراتی است به نام رونان رایان. شغل او مربوط به برقراری ارتباطات مخابراتی درون بازار است و برای کاتسویاما توضیح می‌دهد که در این شرایط سرعت چقدر در روند معاملۀ اهمیت دارد.

«همانطور که رایان صحبت می‌کرد جاهای خالی در نقشهٔ ذهنی کاتسویاما از بازار مالی پر می‌شد. خودش چنین می‌گوید: آنچه او به من گفت روشن کرد که ما به دنبال میکروثانیه‌ها و نانوثانیه‌ها هستیم. با این حساب بازار سهام ایالات متحده به نظامی تبدیل شده که سرعت در آن ریشه‌ای‌ترین بخش بوده و آن‌ها که از این فناوری برخوردارند از نانوثانیه‌ها سود می‌برند و آن‌ها هم که از این فناوری بهره‌مند نیستند اصلاً در جریان نیستند که این نانوثانیه‌ها چه ارزشی دارند. در واقع آن‌ها که از این ابزار برخوردارند دید کاملی به بازار دارند و آن‌ها که از آن برخوردار نیستند در واقع هیچگاه به معنای واقعی بازار را نمی‌بینند. آنچه که روزی به عنوان عمومی‌ترین و دموکراتیک‌ترین بازار مالی مطرح بود در واقع به چیزی شبیه مشاهدهٔ خصوصی یک اثر هنری دزدیده شده بدل شده است.»

این سرعت به این دلیل اهمیت دارد که روش‌های مالی جدید به دنبال بهره‌بردن از کوچک‌ترین اختلافات قیمتی هستند که در کسری از ثانیه روی می‌دهد. در واقع استفاده از آن‌ها و در برخی موارد ایجاد این اختلافات.

«برای مثال در نظر بگیرید که قیمت یک سهم در سمت خرید و فروش در بازار سهام نیویورک ۸۰ / ۱.۸۰ است. در این شرایط فروشندهٔ بزرگی قیمت را به ۸.۷۸ / ۹.۷۸ می‌رساند. آن‌هایی که از معاملات پرتناوب استفاده می‌کنند در ۹۹.۷۸ خریده و قبل از اینکه اصلاً بازار بخواهد به طور رسمی دچار تغییری بشود آن را به خریداران با ۸۰ دلار می‌فروشد. این اتفاق هر روز می‌افتد و موثر‌تر از تمام روش‌های دیگر باعث ایجاد درآمدهای میلیارد دلاری می‌شود.»

این کتاب در بدو انتشارش مثل بمب صدا کرد. در‌‌ همان هفته‌ای که این کتاب چاپ شد دیوان عدالت ایالات متحده و دیگر نهادهای نظارتی و اجرایی اعلام کردند مطالعاتشان را در رابطه با معاملۀ پرتناوب آغاز کرده‌اند. تنها لوییس می‌توانست چنین تاثیرگذاری عظیمی داشته باشد، همانطور که تنها خود لوییس می‌توانست چنین کتابی بنویسد.

اما در این میان عکس‌العمل این فلَش بُویز هم جالب است. اگر آن‌هایی که در پی زیر سوال بردن کاتسویاما و انگیزه‌هایش هستند را در نظر نگیریم، سه نوع استدلال برای مقابله با مباحث مطرح شده در این کتاب از سوی این فلَش بُویز ارایه می‌شود. اول اینکه این نوع معاملۀ پرتناوب با فراهم کردن «نقدینگی» کمک شایانی به بازار می‌کند؛ اما لوییس اینکه این نوع معامله منبعی حقیقی برای ایجاد نقدینگی است را به کلی رد می‌کند. او یک شرکت فرضی به نام «شرکت اسکالپرز» را درنظر می‌گیرد که در تمام معاملات بازار حضور دارد. هر بار که شما بخواهید سهمی را بخرید شرکت اسکالپرز از شما جلو زده، سهم را خریده و به شما می‌فروشد. هیچگونه ریسکی متوجه این شرکت نیست و هیچگاه سهمی را نمی‌خرد و یا نمی‌فروشد مگر اینکه طرف دیگر مبادله را در سمت دیگر آماده داشته باشد، در واقع این شرکت با هدف واسطه‌گری در مبادله‌ای وارد می‌شود که بدون او هم انجام می‌شد. از همین مثال فرضی می‌توان به سادگی فهمید که این شرکت در واقع هیچ نقدینگی واقعی به بازار نیافزوده است چرا که هیچگونه ریسکی متحمل نشده است. این شرکت با این کار باعث فرّار شدن قیمت‌ها در بازار می‌شود چرا که هرگونه تغییری در قیمت به سود این شرکت خواهد بود.

خب این از ادعای نقدینگی؛ اما این فلَش بُویز ادعاهای دیگری هم مطرح می‌کنند که قابل‌قبول‌ترینشان، حداقل از نظر ظاهری، مربوط می‌شود به شکاف قیمتی ۸ که‌‌ همان فاصلهٔ بین قیمت خرید یک سهم با قیمت فروش آن است. هرچه این فاصله کمتر باشد، نفعش برای حاضرین در بازار بیشتر است. معامله‌گران پرنوسان با اشاره به این واقعیت که این شکاف در دههٔ اخیر کاهش یافته، این کاهش را به معاملات پرتناوب مربوط می‌دانند. آن‌ها ادعا می‌کنند تعدد بسیار زیاد معاملات کامپیوترهای فوق‌العاده سریعشان باعث این کاهش شده است؛ اما مشکل این ادعا هم این است که از آنجا که این معامله‌گران بسیار مرموز و پنهان‌کار هستند، هیچ داده‌ای در حمایت از این ادعا ارایه نمی‌دهند.

ادعای دیگر آن‌ها این است که بسیاری از فعالیت‌های آن‌ها در واقع جلو زدن به حساب نمی‌آید. آن‌ها مجبورند این حرف را بزنند چون غیرقابل دفاع بودن جلوزدن در مفهوم بازار سرمایه، از روز هم روشن‌تر است؛ اما باز هم اینجا هیچ دادهٔ خاصی در این رابطه ارایه نمی‌شود. مشخصاً بسیاری از آنچه معاملات پرتناوب انجام می‌دهد شامل جلو زدن نمی‌شود ولی روند کاری آن‌ها آنقدر مرموز است که حتی نمی‌توانند به درستی از خود دفاع کنند.معاملۀ بازار سهام

کتاب فلَش بُویز دفتر و دستک معاملۀ پرتناوب را به هم ریخت. مشخص است که شرایط به‌‌ همان منوالی که بوده باقی نخواهد ماند؛ اما مسئله اینجاست که چه چیزی می‌خواهد تغییر کند و آیا این تغییر واقعاً چیزی را تغییر می‌دهد. پیشنهاد لوییس برای این شرایط که از زبان قهرمان داستانش کاتسویاما مطرح می‌شود ایجاد تاخیری ۳۵۰ میکرو ثانیه‌ای یا‌‌ همان ۰.۰۰۰۳۵ ثانیه‌ای است.

راه حل قابل بحث دیگر شامل تنظیم مقررات است. برای شروع می‌توان این نوع معامله را به شکلی غیرقانونی فرض کرد. آن‌هایی که در این معامله شرکت دارند وکلای بسیار زبده‌ای در کنارشان دارند که با تأیید آن‌ها دست به کار می‌شوند؛ اما قاعدهٔ بسیار مهمی که در قانون‌گذاری مرتبط با بازار وجود دارد این است که معامله بر اساس اطلاعاتی که در دسترس عموم نباشد غیرقانونی است. حال این نکته را در نظر بگیرید که قیمت‌های ظاهری در واقع قیمت‌های حقیقی نیستند: معاملۀ بازار سهام آیا می‌توان چنین چیزی را اطلاعاتی دانست که در دسترس عموم نیست. من اینطور فکر می‌کنم. اگر دیوان عدالت هم با من موافق باشد، خون به پا خواهد شد!

نکتهٔ مهمی که در این میان و در دنیای مدرن مالیه قابل ذکر است، وجود قانون‌هایی است که خود باعث پیچیدگی معاملۀ بازار سهام شده و این پیچیدگی‌ها باعث می‌شوند که شانس سودآوری کاهش یابد. اگر افراد فوق العاده باهوشی در اختیار داشته باشی که تمام روز را صرف این کنند که نقاط کور و پتانسیل‌های استفاده از سیستم را بیابند، بالاخره این کار را خواهند کرد. در این شرایط قوانینی که تنظیم می‌شوند باید قوانینی دقیق و فکر شده باشند. حداقل امیدواریم کسانی که اقدام به وضع این قوانین می‌کنند کتاب لوییس را خوانده باشند.

یکی از ظریف‌ترین نکاتی که در این کتاب پی گرفته شده اندازهٔ قابی است که نویسنده از دریچهٔ آن به مسائل نگریسته: لوییس داستان خودش را می‌گوید و به خواننده این اجازه را می‌دهد که نتیجه‌گیری خودش را در رابطه با معنی و پیامدهای این موضوع داشته باشد. یکی از دلایل موفقیت بسیار زیاد کتاب این است که هم چپی‌های متعصب و هم طرفداران بازار آزاد تقریباً با همهٔ آنچه در این کتاب گفته می‌شود موافق‌اند. اگر کسی بخواهد دیدش را وسیع‌تر کند با مطالعهٔ این کتاب می‌تواند به سوالاتی از این قبیل هم رسید که واقعاً داستان فلَش بُویز تا چه حد فقط داستان فلَش بُویز بوده و تا چه حد به ذات و طبیعت سرمایه‌داری مدرن بازمی‌گردد. پل کروگمن در این رابطه در روزنامه نیویورک تایمز می‌نویسد: «اصلاً بی‌خیال مقدار صدمه‌ای که معاملۀ پرتناوب به بار می‌آورد. موضوع کل صنعت مالی است که اقتصاد و جامعهٔ ما را نادیده می‌گیرد، نه فقط این یک قسمت.» فکر می‌کنم لوییس با قسمت «بی‌خیال» مخالف باشد، اما با توجه به روند کتاب‌های اخیرش به نظرم می‌آید که با بقیه‌اش موافق است.

شاید به اندازهٔ کافی از نقاط تاریک موضوع صحبت کردیم، اما این کتاب ایدهٔ دیگری را نیز به ذهن متبادر می‌کند که اجازه بدهید از آن هم نام ببرم. داستان معاملۀ پرتناوب کم و بیش‌‌ همان داستانی است که توماس پیکتی در کتاب خود به نام سرمایه در قرن بیست‌ویکم آورده است. لوییس از شیوهٔ روایی استفاده کرده و پیکتی از داده و تحلیل، اما هردوی این کتاب‌ها در زمینهٔ سرمایه‌داری مدرن به این موضوع می‌پردازند که چطور سرمایه روزبه‌روز روندی ظالمانه‌تر به خود می‌گیرد: در واقع چطور ثروتمندترین‌ها هر روز ثروتمند‌تر می‌شوند. لوییس در سخن آخر چاپ مجدد کتابش دیگرش پوکر دروغگو‌ها می‌گوید: «دوست دارم فکر کنم که افرادی که این کار‌ها را می‌کنند در ‌‌نهایت توبیخ می‌شوند؛ اما حقیقت این است که اینطور نیست. آن‌ها ثروتمند‌تر و ثروتمند‌تر می‌شوند. مطمئنم بیشترشان چاق و خوشحال از دنیا خواهند رفت.»

پی‌نوشت‌ها:
* این مطلب در یازدهمین شمارهٔ سال ۲۰۱۴ (ژوئن ۲۰۱۴) با عنوان Scalpers Inc در نشریهٔ لندن ریویو آو بوکز منتشر شده است.
[۱] Kindleberger, Charles P, and Robert Z. Aliber. Manias, panics and crashes: a history of financial crises. Palgrave Macmillan, 2011
[۲] Flash Crash
[۳] flash trading
[۴] High Frequency Trade
[۵] Michael Lewis
[۶] Flash Boys
[۷] Brad Katsuyama
[۸] Spread



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.