اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام انواع جریان نقدینگی باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
صورت جریان وجوه نقد
طبق استاندارد حسابداری شماره یک ایران (نحوه ارائه صورتهای مالی )مجموعه کامل صورتهای مالی شامل اجزای زیر است :
الف. صورتهای مالی اساسی :
۲ .صورت سود و زیان،
۳ .صورت سود و زیان جامع، و
۴ .صورت جریان وجوه نقد .
ب .یادداشتهای توضیحی.
همانطور که مشاهده می شود صورت جریان وجوه نقد یکی از اجزای صورتهای مالی اساسی می باشد.
تعاریف طبق استاندارد حسابداری شماره ۲ ایران
صورت جریان وجوه نقد :
پابلو فرناندز اعتقاد دارد یک اصل حسابداری و مالی وجود دارد که اگر چه نمیتوان آن را بهطور مطلق صحیح دانست، اما میتوان آن را بهعنوان دیدگاهی خوب به شمار آورد. آن اصل، این است که سود خالص فقط یک عقیده، اما جریان وجوه نقد یک واقعیت است .
جریان وجوه نقد (cash flow) درواقع انتقال منابع مالی (پول نقد) به درون سازمان یا پروژه یا خروج آن اطلاق می شود. جریان وجوه نقد در صورتهای مالی تحت عنوان صورت جریان وجوه نقد منعکس می شود . جریان وجوه نقد بر خلاف صورت سود وزیان و ترازنامه که بر مبنای تعهدی تهیه می شوند، بر اساس مبنای نقدی تهیه می شود . صورت جریان وجوه نقد ( cash flow statement ) در حسابداری مالی به یک صورت مالی که حاوی گزارش جریان نقدینگی در فعالیتهای عملیاتی، مالی و سرمایهگذاری یک شرکت است، اطلاق میگردد . صورت جریان وجوه نقد انواع جریان نقدینگی باید منعکس کننده جریانهای نقدی طی دوره تحت سرفصلهای اصلی زیر باشد:
ـ فعالیتهای عملیاتی : فعالیتهای عملیاتی عبارت از فعالیتهای اصلی مولد درآمد عملیاتی واحد تجاری است. فعالیتهای مزبور متضمن تولید و فروش کالا و ارائـه خدمات است و هزینهها و درآمدهای مرتبط با آن در تعیین سود یا زیان عملیاتی درصورت سود و زیان منظور میشود.
ـ بازده سرمایهگذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی : کلیه مبالغ دریافتی و پرداختی در رابطه با سود سهام، درآمد سرمایهگذاری و سود و کارمزد تأمین مالی.
ـ مالیات بر درآمد : تنها منحصر به پرداختها یا علیالحسابهای پرداختی از بابت مالیات بر درآمد و یا استرداد مبالغ پرداختی از همین بابت است و در برگیرنده جریانهای نقدی مربوط به سایر انواع مالیاتها از قبیل مالیاتهای تکلیفی نمیشود.
ـ فعالیتهای سرمایهگذاری : جریانهای مرتبط با تحصیل و فروش سرمایهگذاریهای کوتاهمدت، سرمایهگذاریهای بلندمدت و داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود و نیز پرداخت و وصول تسهیلات اعطایی به اشخاص مستقل از واحد تجاری بجز کارکنان میباشد .
ـ فعالیتهای تأمین مالی : جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای تأمین مالی شامل دریافتهای نقدی از تأمین کنندگان منابع مالی خارج از واحد تجاری (شامل صاحبان سرمایه) و بازپرداخت اصل آن است.
*.این نکته حایز اهمیت است که در کشورهای اروپا و آمریکا صورت جریان وجوه نقد مشتمل بر ۳ طبقه می باشد ولی در ایران مشتمل بر ۵ طبقه است .
وجه نقد :
عبارت است از موجودی نقد و سپردههای نزد بانکها و مؤسسات مالی اعم از ریالی و ارزی (شامل سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت بدون سررسید)
جریـان وجه نقد :
عبارت است از افزایش یـا کاهش در مبلـغ وجه نقد ناشی از معاملات با اشخاص حقیقی یا حقوقی مستقل از شخصیت حقوقی واحـد تجـاری و ناشی از سایـر رویدادها.
فعالیتهای عملیاتی :
عبارت از فعالیتهای اصلی و مستمر مولد درآمد عملیاتی واحد تجاری است.
فعالیتهای سرمایهگذاری :
عبارت است از تحصیل یا واگذاری سرمایهگذاریهای کوتاهمدت و بلندمدت، داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود و نیز پرداخت و وصول تسهیلات اعطایی به اشخاص مستقل از واحد تجاری غیر از کارکنان .
فعالیتهای تأمین مالی :
عبارت از فعالیتهایی است که منجر به تغییرات در میزان و ترکیب سرمایه و استقراضهای واحد تجاری گردد.
معادل وجه نقد :
بنابر تعریف رایج عبارت از سرمایهگذاریهای کوتاهمدت سریعالتبدیل به وجه نقد است که احتمال خطر کاهش در ارزش آن ناچیز بوده و به آسانی و بدون اطلاع قبلی قابل تبدیل به مبلغ معینی وجه نقد باشد و موعد آن در زمان تحصیل تا سررسید حداکثر سه ماه باشد منهای وامها و قرضالحسنههای دریافتی از بانکها و سایر اشخاص که ظرف سه ماه از تاریخ تحصیل قابل بازپرداخت است
انواع صورت جریان وجوه نقد
واحدهای تجاری باید جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی را با بکارگیری یکی از روشهای زیر گزارش کنند:
الف . روش مستقیم که به موجب آن ناخالص وجوه نقد دریافتی و پرداختی بر حسب طبقات عمده افشا میشود. مزیت اصلی روش مستقیم این است که دریافتها و پرداختهای نقدی عملیاتی را نشان میدهد.
ب . روش غیرمستقیم که به موجب آن سود یا زیان عملیاتی با انجام تعدیلات زیر به خالص جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی تبدیل میشود:
اثر معاملات و رویداد هایی که دارای ماهیت غیر نقدی است (هزینه استهلاک ، ذخیره بازخرید پایان خدمت کارکنان … ) و اثر اقلامی که در محاسبه سود یا زیان عملیاتی دوره جاری منظور شده باشد، لیکن جریانهای نقدی مرتبط با آنها در دورههای قبل حادث شده یا در دورههای آینده حادث خواهد شد و بالعکس. مزیت اصلی روش غیرمستقیم این است که تفاوت بین سود عملیاتی و جریان وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی به گونه برجستهای نشان داده میشود.
روش تهیه صورت جریان وجه نقد در ایران
وجوه نقد حاصل از فروش = حسابهای دریافتنی پایان دوره – حسابهای دریافتنی ابتدای دوره + فروش
وجوه نقد حاصل از ارایه خدمات = حسابهای دریافتنی پایان دوره – حسابهای دریافتنی ابتدای دوره + درآمد خدمات
وجوه نقد پرداختی بابت مواد اولیه = موجودی پایان دوره – موجودی ابتدای دوره + هزینه مواد اولیه
وجوه نقد پرداختی بابت حقوق و دستمزد = حقوق پرداختنی پایان دوره – حقوق پرداختنی ابتدای دوره + هزینه حقوق
(برای تمامی درآمد ها و هزینه های عملیاتی) از جمله پرداختی بابت حق امتیاز ، اجاره عملیاتی و هزینه های تجدید ساختار و هرنوع پرداختی به کارکنان از جمله وام و خسارت دریافتی از بیمه از بابت حتی اقلام سرمایه ای .
۲٫ روش غیر مستقیم
(تهیه صورت تطبیق سود عملیاتی با جریان وجوه نقد حاصل از عملیات (
تعیین سود عملیاتی(صورت سود و زیان (
تعدیل هزینه های غیر نقدی
ب) مزایای پایان خدمت
تعدیل از بابت اقلام عملیاتی ترازنامه
الف) افزایش و کاهش در داراییهای مرتبط با عملیات
ب) افزایش و کاهش در بدهیهای مرتبط با عملیات
تعدیل از بابت درآمدها و هزینه های غیر عملیاتی
** مواردی که در هیچ سرفصل دیگری قرار نمیگیرند(حمل موردی مواد اولیه)
تعدیلات سنواتی موثر بر اقلام جاری
بدهکار = خروج وجه نقد
بستانکار= ورود وجه نقد
الف) اگر نقدی باشد ، ورودی یا خروجی وجه نقد
ب) در غیر این صورت اثر آن به این وسیله خنثی میشود .
در مواقعی که حسابهای عملیاتی با سایر سرفصلها درگیر شود
بازده سرمایه گذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی :
سود سهام دریافتی = سود سهام دریافتنی ابتدای دوره + در آمد مربوط به سود سهام – سود سهام دریافتنی پایان دوره
از بابت بکارگیری روش ارزش ویژه میبایست تعدیلات لازم صورت گیرد .
سود سهام پرداختی=سود سهام پرداختنی ابتدای دوره + سود سهام تصویب شده –سود سهام پرداختنی پایان دوره
بهره دریافتی=بهره دریافتنی ابتدای دوره + درآمد بهره –بهره دریافتنی پایان دوره
بهره پرداختی=بهره پرداختنی ابتدای دوره +بهره منظور شده به دارایی+ هزینه بهره – بهره پرداختنی پایان دوره
تعدیلات سنواتی موثر بر این سرفصل(دریافتنی یا پرداختنی)
مالیا ت بر درآمد :
کلیه وجوه نقدی که واحد تجاری از بابت عملکرد پرداخت کرده است .
حتی از بابت سنوات قبل (تعدیلات سنواتی)
مالیات پردرآمد پرداختی
مالیات پردرآمد پرداختی = ذخیره مالیات ابتدای دوره +پیش پرداخت مالیات پایان دوره+ مالیات دوره جاری –ذخیره مالیات انتهای دوره – پیش پرداخت مالیات اول دوره+ تعدیلات سنواتی موثر – تعدیلات سنواتی غیر موثر
فعالیتهای سرمایه گذاری
وجوه مرتبط با داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود
وجوه پرداختی بابت تحصیل=حسابهای پرداختنی مرتبط در ابتدای دوره + افزایش در دارایی ثابت – حسابهای پرداختنی مرتبط در پایان دوره
وجوه دریافتی بابت فروش=سود (- زیان)حاصل از واگذاری+ کاهش در دارایی ثابت(ارزش دفتری) +حسابهای دریافتنی مرتبط در ابتدای دوره – حسابهای دریافتنی مرتبط در پایان دوره
اعمال تعدیلات از بابت تعدیلات سنواتی موثر
اعمال تعدیلات از بابت تغییر طبقه بندی و تعدیلات جاری که بر افزایش و کاهش داراییها موثر است .
** در صورتیکه بتوان به طور مستقیم از طریق اطلاعات مالی دریافتها و پرداختهای مرتبط با تحصیل یا واگذاری داراییها را مشخص کرد فرمولهای فوق میتواند کنترل کننده مناسبی باشد .
وجوه مرتبط با سرمایه گذاریها(سهام ، سپرده بانکی یا اوراق مشارکت (انواع جریان نقدینگی
** دقیقاً شبیه ردیف داراییهای ثابت مشهود عمل میشود اما حتماً باید اثرات ناشی از بکارگیری روشهای سرمایه گذاری (ارزش ویژه یا ارزش بازار و …..) مد نظر قرار کیرد .
فعالیتهای تأمین مالی :
وجوه مرتبط با افزایش و کاهش سرمایه
** صرفاً مبالغ نقدی ، (شامل علی الحساب افزایش سرمایه) مد نظر قرار میگیرد .
فعالیتهای تأمین مالی :
دریافت تسهیلات مالی و بازپرداخت اصل تسهیلات مالی و حصه اصل اقساط پرداختی اجاره به شرط تملیک .
باز پرداخت اصل تسهیلات مالی=مانده اصل در ابتدای دوره + اصل تسهیلات مالی دریافتی–مانده اصل در پایان دوره
*** تسعیر ارز از این بابت بابد تعدیل شود. یعنی منهای سود تسعیر و به اضافه زیان تسعیر ارز
*** تسهیلات مالی دریافتی با سررسید کمتر از سه ماه را میتوان بطور خالص و جداگانه نمایش داد .
اعمال تعدیلات از بابت تعدیلات سنواتی موثر
مبادلات غیر نقدی
معاملاتی که مستلزم استفاده از وجه نقد نیست نباید در صورت جریان وجوه نقد انعکاس یابد .
این معاملات ، به استثنای معاملات مربوط به فعالیتهای عملیاتی ، در صورت با اهمیت بودن بایددر یادداشتهای توضیحی به نحو ی مناسب افشا شود .
نمونه غیر نقدیهایی که باید در یاداشتها افشاء شوند :
تحصیل داراییهای ثابت مشهود در قبال تسهیلات مالی
تحصیل داراییهای ثابت مشهود در قبال صدور سهام
مبادله موجودی مواد اولیه یا موجودی کالای ساخته شده با دارایی ثابت مشهود
افزایش سرمایه از محل مطالبات حال شده بستانکاران
جایگزینی وامهای بلند مدت با وامهای بلند مدت دیگر
تغییرات در چارچوب حقوق صاحبان سرمایه که مبین طبقهبندی مجدد حسابهای تشکیل دهنده حقوق صاحبان سرمایه است از قبیل افزایش سرمایه از محل اندوختهها و تخصیص اندوخته از محل سود انباشته، در زمره معاملات غیر نقدی مستلزم افشا تلقی نمیشود .
هرگاه بخشی از سود یا زیان ناشی از تسعیر معاملات عملیاتی تسویه شده و یا مانده های عملیاتی تسویه نشده به موجب استانداردهای حسابداری یا قوانین آمره به سود و زیان عملیاتی دوره منظور نشده باشد .
هرگاه سود یا زیان ناشی از تسعیر معاملات غیرعملیاتی تسویه شده یا مانده های غیرعملیاتی تسویه نشده در محاسبه سود عملیاتی دوره منظور شده باشد .
در موارد فوق ، تعدیلات انجام شده در محاسبه جریانهای نقدی در سرفصلهای اصلی مربوط منظور می شود .
هرگاه سود یا زیان ناشی از تسعیر وجه نقد (صرفاً وجه نقد)در محاسبه سود یا زیان عملیاتی دوره منظور شده باشد .
** مورد فوق به عنوان یکی از عوامل تطبیق بین مانده اول دوره و پایان دوره وجه نقد درصورت جریان وجوه نقد ارائه می شود .
مانده وجه نقد ابتدا و پایان دوره
** مانده وجه نقد ابتدا و پایان دوره در ذیل صورت جریان وجوه نقد درج میگردد .
من جریان جریان نمودار
نمودار u-t برای جریان درهم: نمودار u-t برای جریان لایهای: معیار کمی برای تشخیص این جریان استفاده از پارامتر بدون بعد آزبون رینولدز است. ایشان آزمایشی طراحی کردند و به مشخص کردن تفاوتهای این .
نمودار جریان داده ها ( DFD ) Data-Flow-Diagram
نمودار جریان داده ها ( DFD ) Data-Flow-Diagram که شامل بخش های زیر است: 1-کلیت سازمان 2-روابط داده ها 3-روابط ( که وارد جزئیات داده ها میشود و به صورت تفسیری سازمان ازنظر جریان داده ها تفسیر می کند). .
021-79165 | سیستم کاران - نمودار فرآیند عملیات OPC .
در نمودار فرآیند جریان علاوه برعملیات و بازرسی سه بخش دیگر شامل : حمل ونقل ، انبار و تاخیرات نیزوجود دارد. انبار : نگهداری قطعات و کالاها درمکان مشخص است . بااین شرط کهخروج محصولات ازآن .
نمودار جریان فرایند(PFD)
نمودار جریان فرایند(pfd) یکی از ضعف های بسیار بزرگ مهندسین صنایع در کشور ما، عدم آشنایی این مهندسین با سایر رشته های مهندسی و فرآیندهای کاری و ابزارهای آنها می باشد.
تحلیل سیستم با نمودار جریان داده
نمودار جریان داده یا Data Flow Diagram یکی از روشهای طراحی و تحلیل سیستم های اطلاعاتی می باشد. این روش با تقسیم عناصر سیستم های اطلاعاتی به 4 دسته ی نهاده های خارجی، پردازش، جریان داده و مرکز ذخیره سازی داده ها، روش کار یک سیستم .
آموزش اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی (MFI)
زمانی که جریان نقدی پول وارد بازار میشود شاخص نمودار mfi شروع به رشد میکند و پس از گذر از سطح ۸۰ وارد ناحیه اشباع ورود نقدینگی میشود.
ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه میشوند؟
تصور کنید سازمانتان قصد دارد دستگاهی به ارزش ۴۵۰ میلیون تومان بخرد. انتظار میرود این دستگاه تا پنج سال، بازدهیای معادل ۱۰۰ میلیون تومان در هر سال داشته باشد، اما هیأت مدیرهتان تصمیم میگیرد این کار را انجام ندهد. این سرمایه گذاری کاملا بدون ریسک است، پول موجود است و کسبوکار هم سودی معادل ۱۰ میلیون تومان انواع جریان نقدینگی در سال را تضمین میکند. پس چرا آنها تصمیم گرفتند سرمایهگذاری نکنند؟
در نگاه اول، تصمیمات سرمایهگذاری شبیه اینها، بیش از حد ساده به نظر میرسند. سرمایهگذاری کن و بعد هم سود فراوانی دریافت کن. اما ارزش پول به دست آمده در آینده، (به خاطر نرخ تورم و بهره) کمتر از ارزش پول کنونی است. بنابراین، این امکان هست که وقتی ارزش پول امروز را با آینده مقایسه کنید، درآمد ناشی از سرمایهگذاری، واقعا انواع جریان نقدینگی کمتر از سرمایهگذاری اولیه ارزش داشته باشد.
حتما فرصتهای سرمایهگذاری دیگری هم برای بررسی وجود دارند. آیا سرمایهگذاری در جای دیگر، درآمد بهتری به همراه خواهد داشت؟ اصلا از کجا بدانیم کجا باید سرمایهگذاری کنیم؟ قبل از سرمایهگذاری چه فاکتورهایی را باید بررسی کنیم؟
در این مقاله، به سه رویکرد مهم مورد استفاده در تصمیمات سرمایهگذاری نگاهی میاندازیم:
- ارزش فعلی (PV)؛ (NPV)؛ (IRR).
این رویکردها، پایههای تصمیمات سرمایهگذاری هستند. با یادگیری آنها، میتوانید دلیل تصمیمات خاص سرمایهگذاری در سازمانتان را بهتر درک کنید؛ با اطمینان بیشتری در تصمیمات مالی شرکت کنید و البته تصمیمهای درستتری هم بگیرید!
اگر احساس کردید برخی از فرمولهای این مقاله پیچیده هستند، نگران نباشید. آنها را به عنوان مرجع آوردهایم، شما برای درک اصول اساسی PV و NPV و IRR مجبور نیستید آنها را یاد بگیرید.
اگر در دنیای مالی تازهکار هستید، توصیه میکنیم حتما مقالهی کاربردی ترین اصطلاحات حسابداری مالی را مطالعه کنید.
ارزش فعلی (PV)
ارزش فعلی (PV) ارزش کنونی میزان پولی است که در آینده دریافت میکنید. میتوانید از آن برای پیشبینی این استفاده کنید که درآمدهای آینده از یک سرمایهگذاری بالقوه، به پول امروز چقدر ارزش دارند.
PV بر این اصل استوار است که هر چقدر پول دیرتر به دستتان برسد، بیشتر ارزشش را از دست میدهد. اگر از شما سؤال میکردند که ۱۰۰ هزار تومان را همین الان انواع جریان نقدینگی انواع جریان نقدینگی دریافت میکنید یا یک سال دیگر، عاقلانه بود که همین الان بگیرید چون میتوانید اکنون پول را سرمایهگذاری کنید و بلافاصله شروع به کسب سود کنید. بنابراین اگر نرخ بهره ۱۰ درصد باشد و همین الان ۱۰۰ هزار تومان داشته باشید، سال آينده ۱۱۰ هزار تومان خواهید داشت. اما در همین حالت، ۱۰۰ هزار تومان طی یک سال آینده، به پول امروز فقط ۹۰ هزار تومان ارزش خواهد داشت، چون شما انتظار داشتید تا طی این یک سال ۱۰ هزار تومان سود دریافت کنید.
برای محاسبهی PV به نرخ بهرهی قابل مقایسه نیاز دارید و سادهترینشان هم برای استفاده، اغلب نرخی است که با گذاشتن سرمایهی خود در بانک به دست خواهید آورد.
برای مثال ممکن است شما سرمایهای داشته باشید که درآمد ۱۵ میلیون تومان طی یک سال را از آن انتظار داشته باشید. این را هم میدانید که سرمایههای قابل مقایسه درآمدی ۱۵ درصدی دارند. بنابراین با نرخ ۱۵ درصدی درآمد، اکنون آن ۱۵ میلیون تومان چقدر ارزش دارد؟
این فرمولی است که میتوانیم برای پاسخ به این پرسش استفاده کنیم:
C1 = جریان نقدینگی (درآمد) بعد از یک سال
r = نرخ درآمد یک ساله برای سرمایهگذاریهای قابل مقایسه و متناسب به صورت یک کسر (یعنی ۰٫۱۵ نه ۱۵ درصد) است.
با استفاده از مثال ما، PV را به صورت زیر محاسبه کنید:
15,000,000/(1 + انواع جریان نقدینگی 0.15) = 13,043,478.26
بنابراین درآمد دارای ارزش فعلی ۱۳,۰۴۳,۴۷۸٫۲۶ تومان است. یعنی ۱۵ میلیون تومان سال بعد همین موقع، حدود ۱۳ میلیون تومان به پول امروز، ارزش دارد.
اغلب جریان نقدینگی تا چندین سال متمادی یکسان است؛ بنابراین باید معادلهی PV را برای انعکاس این مسئله تنظیم کنیم. در اینجا از فرمول ارزش فعلی کامل برای هر مورد نقدینگی آتی استفاده میکنیم:
Present Value (PV) = Ct/(1 + r)^t
Ct = جریان نقدینگی (درآمد) t سال آینده
r = نرخ درآمد به صورت کسر
t = تعداد دورهها (مثلا برای ۵ سال، t=5)
اگر جریان نقدینگی در مثال بالا در طی چهار سال بود، ما PV را بهصورت زیر محاسبه میکنیم:
r = 0.15 (15 percent)
15,000,000/(1 + 0.15)^4 = 8,576,298.68
بنابراین درآمد دارای ارزش کنونی ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان است. یعنی چهار سال دیگر، ۱۵ میلیون تومان دارای ارزش ۸,۵۷۶,۲۹۸٫۶۸ تومان نسبت به پول امروز است.
نرخ بازده بهکاررفته برای محاسبهی نرخ تنزیل، اغلب هزینه فرصت سرمایه نامیده میشود. هزینهی فرصت عبارت است از هزینهی سرمایهگذاری در مقایسه با سرمایهگذاری دیگر. اگر سرمایهی «الف» را بخرید، پس سرمایهی «ب» را نمیخرید، بنابراین هزینهی فرصت، تفاوت بین درآمد واقعی سرمایهی «ب» و درآمد واقعی سرمایهی «الف» است.
ارزش خالص فعلی
ارزش خالص فعلی (NPV) در سرمایهگذاری، یعنی تفاوت بین هزینهای که برای شروع سرمایهگذاری باید بپردازید و ارزش کنونی تمام جریانهای درآمدی که از آن سرمایهگذاری برای شما ایجاد میشود. NPV به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید آیا احتمال دارد این سرمایهگذاری، درآمد نسبتا زیادی به همراه بیاورد (و در نتیجه ارزش خرید داشته باشد) یا نه.
NPV را به این صورت محاسبه میکنیم:
I = هزینهی سرمایهگذاری شده
باشند. در مثال بالا، بیایید تصور کنیم برای کسب ۱۵ میلیون تومان درآمد در سال، باید تجهیزاتی را بخریم که ۱۳ میلیون تومان هزینه دارند. پس:
NPV = 13,043,478.26 (مثال قبل PV) – 13,000,000 (سرمایهگذاری)
بنابراین این سرمایه در واقع یک افزایش خالص در ارزش به میزان حدودا ۴۳ هزار و پانصد تومانی فراهم میکند.
فرمول NPV در این مورد به این صورت است:
NPV = (C1/(1 + r)t) – I
NPV = (15,000,000/(1 + انواع جریان نقدینگی 0.15)^1) – 13,000,000
در این مثال، احتمالا سرمایهگذاری ۱۳ میلیون تومانی را انجام بدهیم؛ چرا که این سرمایهگذاری توانایی بالقوهی کسب مبلغ اضافی ۴۳ هزار و پانصد تومانی را به پول امروزی، در مقایسه با سرمایهگذاری این پول در بانک دارد.
برای محاسبهی NPV در سرمایهگذاریهایی که طی چندین سال درآمد دارند، PV را برای هر سال محاسبه کنید و اینها را جمع ببندید. سپس سرمایهی اولیه را کم کنید.
بنابراین فرمول NPV شبیه این است:
NPV = ∑ (Ct/(1 + r)^t ) – C0
C0 = میزان نقدینگی اولیه
Ct = جریان نقدی برای دوره زمانی مورد نظر
t = تعداد دوره زمانی
r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
(علامت ∑ به معنی مجموع همه است. بنابراین به شما میگوید ارزش فعلی درآمد هر یک از سالهای آتی را که به دست میآورید، با هم جمع ببندید.)
در مجموع، وقتی NPV موردنظر بیشتر از صفر است، سرمایهگذاری سودده خواهد بود. وقتی NPV کمتر از صفر است، سرمایه سودی نخواهد داشت. البته این محاسبات فرض را بر این گذاشتهاند که پیش بینی جریان نقدی شما به طور منطقی نزدیک به واقعیت است.
در این مثالها، تصور کردهایم که نرخ بازده در طول مدت سرمایهگذاری ثابت میماند. در دنیای واقعی، بعضی سرمایهگذاریها دارای نرخ بهره متغیر هستند اما ما در این مقاله یک نرخ بهره ثابت را به کار بردهایم تا محاسبات ساده باشند. به طور مشابه فرض کردهایم که همهی سرمایهگذاریها پیشاپیش انجام میگیرند. وقتی به این شکل نیست (و اغلب هم همینطور است) باید NPV خود را بر اساس جریانهای نقدینگی خالص برای هر دوره پایهریزی کنید.
مثالی از ارزش خالص فعلی
یک فرصت سرمایهگذاری دارید که در سه سال آتی، هر سال ۱ میلیارد تومان پرداخت میکند. هزینهی اولیهی این سرمایهگذاری ۲ میلیارد تومان است و نرخ بهره برای ارزیابی سرمایهگذاری ۱۷٫۵ درصد است. آیا در این سرمایهگذاری شرکت میکنید؟
۱. هر مورد جریان نقدی (درآمدی) سالانه را برای پروژه به پول امروزی از طریق استفاده از فرمول PV محاسبه کنید.
سال اول = PV = (C1/(1 + r)^1) = 1,000,000,000/1.175 = 851,063,829.79
سال دوم = PV = (C2/(1 + r)^2) = 1,000,000,000/1.381 = 724,309,642.37
سال سوم = PV = (C3/(1 + r)^3) = 1,000,000,000/1.62 = 616,433,738.19
۲. همهی PVهای هر ۳ سال را به همدیگر اضافه کنید:
Total PV = 851,063,829.79 + 724,309,642.37 + 616,433,738.19 = 2,191,807,210.35
۳. NPV را حساب کنید.
NPV = 2,191,807,210.35 – C0
NPV = 2,191,807,210.35 – 2,000,000,000
از آنجا که NPV حدودا ۱۹۲ میلیون تومان و مثبت است، شاید ارزش سرمایهگذاری را داشته باشد. اما باید بررسی کنید که فرضیات دربارهی درآمدهای مورد انتظار و نرخ بهره قابل مقایسه چقدر صحیح است. یک تغییر کوچک و نامناسب در هرکدام از اینها، میتواند سود شما را به راحتی به زیان تبدیل کند.
همیشه به یاد داشته باشید که ارزیابیهای PV و NPV به میزان دقت در تخمینهایی که میزنید بستگی دارند و تغییرات در نرخ بهره میتواند به طور قابل توجهی روی نتیجه تأثیر بگذارد.
نرخ بازده داخلی
یک روش متداول دیگر برای ارزیابی سرمایهگذاریها عبارت است از محاسبهی نرخ بازده داخلی (IRR) که روش جریان نقدی تنزیلشده هم نامیده میشود.
ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است.
شما وقتی IRR را محاسبه میکنید، آن را یک معیار مجزا برای تصمیمات سرمایهگذاری تعریف میکنید. برای مثال شاید سازمانتان مشخص کند که فقط پروژههایی را اجرا میکند که بازدهی بیشتر از ۱۵ درصد داشته باشند. بعضی افراد IRR را با عنوان نرخ سود سربهسر میشناسند.
معمولا IRR به صورت درصد بیان میشود و اگر بیشتر از نرخ بازده در سرمایهگذاریهای دیگر باشد، به این معنی است که ممکن است این سرمایهگذاری ارزش انتخاب و شرکت در آن را داشته باشد.
این روش در بین سرمایهگذارانی محبوب است که میخواهند انواع جریان نقدینگی از طریق سرمایهگذاریشان به نرخ درآمد مشخصی دست پیدا کنند. یک محاسبهی سریع نشان میدهد که یک سرمایهگذاری خاص، چه نرخ بازدهای را طی یک دورهی زمانی مشخص به ارمغان میآورد.
در فرمول NPV یا همان خالص ارزش فعلی، IRR جایگزین r صورت میشود و وقتی NPV=0 باشد، فرمول به صورت زیر درمیآید:
0 = ∑ (Ct/ (1 + IRR)^t) – I
محاسبهی ارزش IRR میتواند خیلی پیچیده شود. اما شما میتوانید یک صفحهی گسترده (اکسل) ایجاد کنید یا از یک حساب آنلاین و رایگان IRR استفاده کنید تا IRR را به راحتی محاسبه کنید.
مثالی از نرخ بازده داخلی و استفاده از اکسل
فرصتی بهدست آوردهاید که در ازای سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومانی، طی سه سال آتی، به ترتیب به شما ۴۲ میلیون تومان، ۴۳ میلیون تومان و ۴۵ میلیون تومان پرداخت خواهد شد. فرصتهای دیگر نرخ بازده ۱۳ درصدی برای سرمایهگذاری مشابهی فراهم میکنند. بنابراین آیا این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد؟ یا باید در یکی از فرصتهای دیگر سرمایهگذاری کنید؟
پاسخ با استفاده از اکسل:
ابتدا باید دادههایتان را در یک ستون وارد کنید (مثلا A1:A4) . فقط توجه داشته باشید که ۱۰۰ میلیون تومان را باید با علامت منفی بنویسید. (چون هزینهی سرمایهگذاری است)
سربرگ FORMULAS، سپس Financial و پس از آن IRR را انتخاب کنید. در پنجرهی باز شده در قسمت values، آدرس سلولها (یعنی A1:A4) را وارد کنید. میتوانید Guess را خالی بگذارید یا هر عددی را که خواستید در آن بنویسید (پر کردن این قسمت کاملا اختیاری است). روی ok کلیک کنید. جوابی که به دست میآورید ۱۴٫۱۸٪ است. یعنی نرخ بازده این سرمایهگذاری ۱۴٫۱۸٪ است که بزرگتر از ۱۳٪ است. پس این پروژه ارزش سرمایهگذاری دارد.
IRRها مخصوصا وقتی در کنار NPVها استفاده میشوند مفید هستند. IRRها به شما کمک میکنند نرخ بازده سرمایهگذاری را بهدست آورید. در انواع جریان نقدینگی حالیکه NPVها به شما کمک میکنند تا اندازهی مطلق بازده را ارزیابی کنید.
این مقاله IRRها و NPVها را در سطح بسیار سادهای توضیح میدهد. به طور عملی، این محاسبات میتوانند خیلی پیچیده باشند و سازمان شما احتمالا استانداردهایی دارد که برای ارزیابی درآمد پروژه به آنها نیاز دارید. با کمک بخش مالی مطمئن شوید که هر ارزیابی پروژه که انجام میدهید، مطابق با این قوانین است.
برای دسترسی به مطالب بیشتر در مورد این موضوع، نگاهی به کتاب اصول مالی شرکتی نوشتهی ریچارد ای بریلی (Richard A. Brealey) و استوارت سی مایرس (Stewart C. Myers) بیندازید. این کتاب چارچوبی استاندارد برای ارزیابی پروژهها از دیدگاه مالی است.
آشنایی با صورت های مالی و انواع آن
شرکتها باید عملکرد مالی خود را در راستای تامین مالی و فعالیتهای سرمایهگذاری بررسی کنند. نتایج بررسی این آیتمها در قالب «صورت های مالی» گزارش میشود. گزارشات بهدست آمده حاوی اطلاعات کاربردی و بسیار مهمی است که از آن در راستای سرمایهگذاری موفقتر و افزایش اعتبار بهره میبرند.
برای ایجاد گزارشات، ابتدا باید فعالیت یک شرکت در بازهی زمانیای مشخص تحتنظر باشد. سپس نتایج بهدست آمده بر اساس اصول حسابداری با وضعیت کنونی شرکت مقایسه و از آن در جهت پیشبینی بهتر امور استفاده میشود. در واقع هدف گزارشات مالی، ایجاد پیشبینیای نزدیک به واقعیت برای صاحبان شرکت است. در ادامه با توجه به نحوهی ارزیابی و محاسبه آنها توضیحات بیشتری در مورد هر یک از صورت های مالی خواهیم داد.
انواع صورت های مالی
بهطور کلی چهار نوع صورت مالی وجود دارد که هر یک از آنها کاربرد و هدف مخصوص به خود را دارند. این صورتها عبارتاند از:
- صورت وضعیت مالی
- صورتحساب سود و زیان
- صورت گردش وجوه نقد
- صورت سود و زیان جامع
صورت وضعیت مالی
یکی از انواع صورت های مالی، صورت وضعیت مالی است که با استفاده از آن سرمایهی بنگاه یا شرکت طی یک دورهی مالی در قالبی مشخصشده تعیین میشود. در حقیقت صورت وضعیت مالی نشاندهندهی ساختار شرکت از لحاظ مالی، نقدینگی، انعطاف و… است.
فرمول کاربردی این صورت عبارت است از:
دارایی سازمان = بدهی + سرمایه (حقوق سهامداران)
اکنون آیتمهای این فرمول را به تفکیک توضیح میدهیم:
دارایی
داراییها بر اساس میزان قدرت نقدشوندگی به دو دستهی جاری و بلندمدت تقسیم میشوند. برای مثال وجه نقد، حسابهای بانکی و اوراق بهادار که بهطور ذاتی قدرت نقدشوندگی بالایی دارند در دستهی داراییهای جاری جای میگیرند. اما داراییهایی همچون ماشینآلات و دستگاههای تولیدی که خود مولد هستند، سرعت نقدشوندگی ندارند و در حیطهی داراییهای بلندمدت قرار میگیرند.
تقریباً تمام داراییهای بلندمدت (به جز زمین) که به آنها ثابت هم گفته میشود، مشمول استهلاکاند.
نکتهی مهم اینجاست که در این صورت های مالی، داراییها را طبق میزان قدرتی که در نقدشوندگی دارند فهرستبندی میکنند.
همانطور که میدانید بدهی به معنای تعهدات شرکت به بستانکارانش است. بدهی نیز همچون دارایی به دو دستهی جاری و بلندمدت تقسیم میشود. منظور از نوع جاری آن، مالیات بر درآمد، حسابهای پرداختی و.. است. همچنین بدهیهای بلندمدت نیز شامل وامهای دریافتی و مالیات معوقه میشود.
حقوق سهامداران
در واقع حقوق سهامداران همان منافع اصلی صاحبان و سهامداران شرکت از منابع اقتصادی است. که شامل آوردهی صاحبان سهام و منجر به ایجاد بدهی میشود.
صورتحساب سود و زیان
بر اساس این صورت مالی مشخص میشود پولهایی که در یک بازهی مالی از فعالیتهای یک سازمان اقتصادی دریافت شده و یا خرج میشود چه نتیجهای داشته است.
در صورت های مالی اساسی باید درآمدها و هزینههای یک بازهی مالی تعیین گردد، سپس هزینهها از میزان درآمد کسر شده و در نهایت مقدار سود و زیان شرکت مشخص شود.
منظور دقیق ما از درآمد و هزینه به شرح زیر است:
درآمد
از لحاظ اصول حسابداری درآمد به دو دستهی عملیاتی و غیرعملیاتی تقسیم میشود. منظور از نوع عملیاتی آن درآمدی است که بهطور مستقیم حاصل فعالیت و تولید شرکت است. اما درآمد غیرعملیاتی درنتیجهی تولید بهدست نمیآید. مانند زمینی که برای شرکت خریداری شده است اما محصول فرایند تولید نیست.
هزینه
هزینهها به سه دستهی عملیاتی، غیرعملیاتی و بهای تمامشدهی کالا تقسیم میشوند.
منظور از بهای تمامشده، هزینههایی است که جهت تولید محصول اعماز خرید مواد اولیه و هزینه تولید سربار صرف میشود. هزینه عملیاتی نیز مربوط به هزینههای ناشی از فروش، بازاریابی و اداری و مالی است. هزینههایی که تحت پوشش بهای تمامشده و هزینههای عملیاتی نباشند، با عنوان هزینههای غیرعملیاتی شناخته میشوند. این نوع از هزینه دائمی نبوده و به فعالیت شرکت مربوط نمیشود.
برای تهیه صورتحساب سود و زیان یک شرکت، باید میزان تفاضل درآمد عملیاتی و هزینه عملیاتی از تفاضل درآمد غیرعملیاتی با هزینه عملیاتی کم شود. به این ترتیب سود و زیان قبل از عملیات بهدست میآید که با کسر مالیات از آن، میزان سود و زیان خالص یا ویژه مشخص میشود.
به این نمونه از صورت سود و زیان توجه کنید:
صورت گردش وجوه نقد
در صورت های مالی اساسی، جریان نقدینگی بیانگر کامل فعالیتهای تبادل پولی میان شرکت با سایر سازمانها است. با استفاده از صورت گردش وجوه نقد، علاوه بر اینکه دلایل اختلال در تعهدات مالی یک شرکت مشخص میشود، یک نگرش کلی نیز در مورد سرمایه به دست میآید. این نگرش مبنی بر محل و روش ورود سرمایه به سازمان و صرف آن در زمینههای مختلف است.
جهت ایجاد این نوع از صورت های مالی باید تفاضل پول هزینهشده از پول دریافتشده را محاسبه کنید.
به نمونهای از صورتهای گردش وجوه نقد دقت کنید:
صورت سود و زیان جامع
در تدوین صورت مالی سود و زیان جامع، تمامی درآمدها و هزینهها در یک بازهی مالی مشخص شناسایی شده و قابل ارائه به سهامداران است.
در بعضی موارد ممکن است درآمدها و هزینهها منعکس نشوند که در این صورت باید بر اساس استاندارد حسابداری به حساب سهامداران واریز شود.
برای استفاده و تصمیمگیری دقیق صاحبان سرمایه طبق گزارشات مالی، لازم است تمامی صورتهای سود و زیان سازمان بهدست آید که به آن سود و زیان جامع گفته میشود.
نکات مهم در تهیه صورت های مالی
- اطلاعات باید بهصورت ساده و مختصر درج شود.
- تهیهکنندهی گزارشات نباید زیادهبینی یا خوشبینی افراطیای داشته باشند.
- جهت عدم دستیابی به سود کاذب باید داراییها به میزان حداقلی و هزینهها به میزان حداکثری ثبت شود.
- تهیهی گزارشات مالی بهتنهایی بیانگر شرایط مالی یک شرکت نیست. در واقع برای نتیجهی مناسب علاوه بر تهیه و تدوین آنها، باید درک و تجزیه و تحلیل درستی نیز از گزارشات داشته باشید.
جمعبندی
در این مقاله انواع صورتها یا گزارشات مالی را معرفی و بررسی کردیم. هر چند هر یک از آنها هدف خاصی را دنبال میکند اما بهطور کلی هدف تمامی صورت های مالی ایجاد یک نگرش کلی در مورد داراییها و روش کسب آنها و همچنین میزان هزینههای صرفشده است. صاحبان شرکتها با استفاده از این گزارشات میتوانند یک پیشبینی عاقلانه برای آیندهی مالی شرکت در دست داشته باشند.
دیدگاه شما