نفت خام وارد محدوده مقاومتی سختی شده است. بنابر این انتظار داریم که نفت در برابر سطوح کنونی عقب نشینی کند. اگر نفت سطوح مقاومتی کنونی را بشکند هدف بعدی نفت خام نزدیک شدن به سطح 60 دلاری خواهد بود.
مقاله کنفرانس
تاثیر نفت و شاخص دلار بر طلا و کامودیتی ها
چکیده:
قیمت نفت خام و ارزش دلار آمریکا دو متغیر اقتصادی مهم و تاثیرگذار بر اقتصاد جهانی می باشند. هدف اینمقاله بررسی وجود یا عدم وجود یک رابطه بلندمدت پایدار بین این دو متغیر با یکدیگر و متغیرهایی مانندطلا و کامودیتی ها می باشد . برای این منظور ، از آزمون های تحلیل آماری نرم افزار SPSS استفاده میکنیم. برای کمک به هدف تحقیق ، داده های قیمت شاخص دلار ، طلا و کامودیتی ها از 20 می 2010 تا13 دسامبر 2016 جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که افزای 10 درصاد در قیمتحقیقی نفت برنت منجر به کاهس 1.8 درصدی ارزش واقعی دلار می شود ، جهت علیت نیز از متغیر قیمتنفت به قیمت دلار آمریکا است . بعلاوه، با تخمین رابطه تصحیح خطای کوتاه مدت برای معادله بلندمدت نرخارز دلار مشاهده می شود که در صورت انحراف نرخ ارز واقعی دلار از روند بلندمدت خود، این شکاف با نرخ4.3 درصد در هر دوره ترمیم می شود تا اینکه دوباره به مسیر بلند مدت خود باز گردد.
مقاله کنفرانس تأثیر قیمت نفت، نرخ دلار، شاخص صنعت و شاخص کل بر تحلیل قیمت طلا در ایران به روش درخت تصمیم گیری
مقاله کنفرانس: کنگره بین المللی توانمندسازی جامعه در حوزه مدیریت، اقتصاد،کارآفرینی و مهندسی فرهنگی - 1395
بررسی رابطه قیمت نفت خام و ارزش واقعی دلار آمریکا(قسمت اول)
قیمت نفت خام و ارزش دلار آمریکا دو متغیر اقتصادی هستند که تغییرات آنها تأثیرات به سزایی در روند رشد اقتصاد جهانی برجای می گذارد. علاوه بر این، نفت و دلار به عنوان دو دارایی جایگزین یکدیگر می توانند در سبد دارایی افراد و مؤسسات مختلف وارد شود. میل به حداکثر کردن بازدهی کل سبد دارایی، نیاز مبرم کشورهای غربی به نفت خام برای رشد اقتصادی، ارزش گذاری نفت بر حسب دلار آمریکا و بالاخره جهان روایی دلار آمریکا از عواملی هستند که باعث می شود ارتباط پیچیده ای بین قیمت نفت خام و دلار آمریکا بوجود آید.
در اکثر مواقع قیمت نفت و ارزش دلار آمریکا بطور مستقیم به یکدیگر وابسته نیستند، اما کانالهایی وجود دارد که از طریق آنها این دو متغیر بطور غیر مستقیم به یکدیگر وابسته می شوند. در حقیقت، افزایش در قیمت نفت جهت جبران کاهش قدرت خرید که ناشی از کاهش ارزش دلار بوده است، می تواند موجب وقوع حوادثی گردد که بر روی قیمت نفت تأثیر گذارد. این تأثیر به صورت کاهش یا کند نمودن افزایش قیمت نفت می تواند افزایش قیمت نفت را کند و حتی خنثی کند و آثار متقابلی را بر نرخ ارز وارد کند. سؤال مهمی که در ارتباط بین این دو متغیر کلیدی وجود دارد این است که آیا این دو متغیر بطور مستقل از هم در حال تغییرند یا خیر؟ چه پایه های نظری وجود دارد که قادر است رابطه نرخ دلار و بهای نفت مسیر های تأثیر گذاری این دو متغیر بر یکدیگر را توضیح دهد؟ چه شواهد تجربی در مورد ارتباط آماری بین آنها وجود دارد؟
در تاریخ اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم می توان چهار دوره ی مختلف در خصوص ارتباط بین قیمت نفت و نرخ ارز دلار شناسایی کرد. چهار دوره ی مختلف به سادگی به وسیله ی نوسانات دو متغیر و درجه ی همبستگی آنها قابل شناسایی است. جالب اینست که این دوره ها با تغییرات رژیم اقتصادی در بازارهای پول و نفت منطبق می باشد. تشخیص تفاوت بین دوره ها همچنین بوسیله ی تغییرات همبستگی بین قیمت های نفت خام و نرخ ارز دلار منعکس شده است (جدول یک). علامت و اندازه این همبستگی کاملاً و بطور محسوسی در بین این 4 دوره مذکور متفاوت است.
اولین دوره ی مشاهده شده ( 1950 تا 1970 ) که مطابق با سیستم برتوون وودز با نرخ های ثابت ارز می باشد، که در سال 1946 معرفی شده است. تعهد به ثابت نگاه داشتن نرخ دلار آمریکا به طلا، استاندارد دلار جهانی را شکل داد یعنی همه ارزهای دیگر به دلار (طلا) تثبیت شدند. در طول این عصر طلایی (مورگلین و اسکور1990 ) تورم پایین، نرخ های بهره ی پایین و رشد بالای اقتصادی وجود داشت و قیمت های نفت خام پایین و با ثبات بود. فرایند شکل گیری قیمت نفت تحت کنترل شرکت های نفتی بین المللی معروف به 7 خواهر بود. یعنی 7 شرکت نفتی بین المللی که تولید نفت، تصفیه ی نفت و توزیع آن را از اواسط قرن بیستم در اختیار داشتند.
این دوره ی با ثبات فراگیر به وسیله ی دوره ی بعدی پرافت و خیز سالهای 1971 تا 1984 دنبال شد. که به وسیله ی شوک های اول و دوم قیمت نفت در سالهای 1973 و1979 بوقوع پیوست، یعنی قبل از وقوع شوک نفتی اول، که درآن رییس جمهور آمریکا نیکسون عدم ادامه ی تبدیل دلار آمریکا به طلا را به دلیل اوضاع وخیم پرداخت های آمریکا اعلام کرد. این باعث تضعیف شدید دلار در مقابل طلا و برخی نرخ های ارز مثل مارک و ین ژاپن شد. از آنجا که نفت بر اساس دلار آمریکا قیمت گذاری می شد، این موضوع باعث شد که تولید کنندگان نفت در همان قیمت نفت سابق، درآمد اندک بدست بیاورند و قدرت خرید خود را از دست بدهند. سازمان کشورهای صادرکننده ی نفت (اوپک) در ابتدا تعدیل قیمت نفت در مقابل کاهش ارز دلار را به آهستگی انجام دادند.
اوپک عرضه نفت خود را کاهش داد و « یوم کیپر » تنها دو سال بعد، در طول جنگ محدودیت هایی را بر صادرات نفت به غرب وضع کرد. در نتیجه قیمت نفت تا سال 4 برابر شد و به 12 دلار آمریکا به ازای هر بشکه رسید. بحران نفتی دوم با توجه به ،1974 انقلاب ایران بوقوع پیوست که موقتاً تولید نفت کاهش یافت. نگرانی ها از بازار و عدم کنترل قیمت های نفت تحت مدیریت کارتل، یک شوک دیگری را وارد ساخت که طی 12 ماه بعدی قیمت نفت به بشکه ای 40 دلار رسید. بعد از آن، قیمت نفت به طور متوسط تعدیل شد علی رغم اینکه بین ایران و رابطه نرخ دلار و بهای نفت عراق جنگ رخ داد، اما همچنان قیمت نفت در سطوح بالا حفظ شد. در همین حال، دلار آمریکا شروع به بازیابی قدرت قبلی خود کرد. که در پی شوک معروف به شوک ولکر بود. با محدود کردن عرضه ی پول و رها کردن هدف نرخ بهره، رئیس وقت فدرال رزرو، پل ولکر، تورم را به وضع موفقیت آمیزی تا 10 درصد در عرض دو سال کاهش داد، هر چند که رکودی را نیز در اقتصاد آمریکا بوجود آورد. همبستگی منفی بین نرخ ارز دلار آمریکا و قیمت نفت خام از نظر قدر مطلق کاهش پیدا کرد، هر چند که این دو متغیر در طی این دوران به طور قابل ملاحظه ای پایدار بودند.
این دوره بوسیله رکود قیمت نفت و ارزش پایین دلار آمریکا توصیف شد و به دنبال آن کشورهای گروه هفت توافق پلازا 7 را اتخاذ نمودند. تغییرات مهمی در اوپک رخ داد که بر قدرت این سازمان بر اعمال نفوذ بر بازار نفت تاثیر گذاشت. در آگوست 1985 عربستان سعودی استراتژی خود به عنوان تولید کننده با نوسان آزاد که تولید گاه و بیگاه را برای توقف کاهش قیمت قطع می نمود رها کرد، در حالی که قیمت
نفت خود را با بازار معاملات نقدی نفت خام به جای دو برابر کردن مقدار استخراجش پیوند داد. تا اواسط سال 1986 ، قیمت نفت خام تا حدود هر بشکه 10 دلار آمریکا سقوط کرد. پس از آن تا سال 1998 ، قیمت نفت پایین باقی ماند و تلاش های اوپک در رسیدن به اهداف تنظیم قیمت نفت با شکست مواجه شد و بازار های پیش فروش و نسیه باعث شفافیت بیشتر قیمت و استقلال کشورهای وارد کننده نفت از کارتل معروف شدند.
در دسامبر 1985 ، توافق پلازا با هدف تنزل ارزش دلار آمریکا در مقابل ین ژاپن و مارک آلمان منعقد شد که توانست به آمریکا کمک کند تا کسری حساب جاری را تقلیل دهد و از یک رکود جدی بیرون آید، در طی دو سال بعد، مداخله هماهنگ بانک مرکزی در بازارهای ارز باعث افت بهای 50 درصدی دلار آمریکا در مقابل ین ژاپن شد. کاهش نرخ ارز دلار آمریکا در سال 1987 بواسطه انعقاد قرارداد لوور از طرف 6 کشور از اعضای کند شد اما ارز آمریکا تا میانه دهه ی بعد بهبود نیافت. قیمت نفت خام بطور موقت GV در سال 1990 در طی اشغال کویت توسط عراق ناگهان افزایش یافت ، اما پس از جنگ خلیج قیمت نفت خام تقریبا بطور مستمر کاهش یافت و بوسیله رکود ناشی از انتقال در اتحادیه جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی و مرکزی فشرده و کوچک گردید و در سرتاسر بحران 1997 و 1998 آسیا به پایین ترین سطح رسید
در آغاز دوره آخر، شکوفایی اقتصادی آمریکا دلار این کشور را مورد پشتیبانی قرار داد. با این حال، از حدود سال 2002 به بعد، پس از یک وقفه کوتاه در بالا رفتن قیمت نفت، رابطه بین نرخ ارز دلار آمریکا و قیمت نفت برای دومین بار بطور شفافی منفی می شود. با انباشت ترازی های خارجی آمریکا فشار بر دلار آمریکا فزونی یافت و با بالا رفتن تفاوت های جزئی نرخ بهره در مقایسه با منطقه یورو وضعیت دلار بدتر شد. با این توصیف، به تازگی کاهش ارزش دلار آمریکا و بالا رفتن قیمت نفت متمایل به رابطه ی معکوس شده است و همان طور که مشاهده شد، اروپا و بقیه نقاط جهان قادر به تفکیک اقتصاد خود از این رکود اقتصادی ایالات متحده نیستند. به سخن دیگر این رکود موقت در اقتصاد آمریکا بقیه اقتصاد دنیا را نیز تحت تاثیر می گذارد.
پایه های نظری ارتباط بین نرخ ارز دلار و قیمت نفت
تفسیرهای تئوریکی ارتباط بین قیمتهای نفت و نرخ های ارز در دو مسیر اصلی قرار دارند. اولی مسیری است که روی این موضوع متمرکز است که نفت به عنوان عامل تعیین کننده و عامل اصلی رابطه مبادله است. بر این اساس، آمانو و نوردن مدل ساده ای را ارائه کردند که شامل دو بخش می باشد. یکی برای کالاهای قابل مبادله و دیگری برای کالاهای غیرقابل مبادله بود. هر دو بخش از دو عامل و نهاده قابل مبادله (نفت) و غیرقابل مبادله (نیروی کار) استفاده می کند. قیمت محصول قابل مبادله بطور بین المللی تعیین می شود و ثابت است، لذا نرخ ارز حقیقی بر اساس قیمت رابطه نرخ دلار و بهای نفت محصول در بخش غیرقابل مبادله تعیین می شود. افزایش در قیمت نفت منجر به کاهش در قیمت نیروی کار می شود تا الزامات رقابت پذیری بخش قابل مبادله حفظ شود. اگر بخش غیرقابل مبادله شدت مصرف انرژی بالایی نسبت به بخش قابل مبادله داشته باشد، قیمت رابطه نرخ دلار و بهای نفت محصول آن بخش در صورت افزایش قیمت نفت افزایش می یابد و در نتیجه نرخ ارز واقعی نیز افزایش می یابد. اگر بخش غیرقابل مبادله شدت مصرف انرژی کمتری از بخش قابل مبادله داشته باشد، نتیجه معکوس خواهد بود. مشکل این روش تحلیل این است که فرض اقتصاد کوچک را دارد. این موضوع از این حقیقت که قیمت های قابل مبادله می توانند بطور جهانی به دنبال شوک قیمت نفتی افزایش یابند، غفلت کرده است. با لحاظ این موضوع (و با فرض وجود قیمتهای واحد در بخش قابل مبادله) می شود نتیجه گیری کرد که تغییرات نرخ ارز حقیقی که به دنبال شوک قیمت نفتی به وجود می آید، به شدت مصرف انرژی در دو بخش قابل مبادله و غیرقابل مبادله در همه کشورهای مورد بررسی بستگی دارد. دسته دوم بحث نظری که در ادامه بیشتر بدان می پردازیم، روی بحث تراز پرداختها و به تبع آن به بخش قابل مبادله و ترجیهات پرتفوی بین المللی متمرکز شده است. در این بیان، افزایش در قیمت نفت به عنوان مکانیزمی برای انتقال ثروت از کشورهای واردکننده نفت به کشورهای صادرکننده نگاه شده است. تأثیر این افزایش قیمت نفت بر نرخ ارز بر توزیع واردات نفت میان کشورهای واردکننده و بر ترجیهات پرتفوی هر دو کشورهای واردکننده نفت ( آنان که ثروتشان کاهش یافته) و کشورهای صادرکننده نفت ( آنان که از ثروت OPEC ثروتشان افزایش یافته) بستگی دارد. کراگمن با فرض اینکه سازمان انباشته رابطه نرخ دلار و بهای نفت خود بطور فزاینده ای برای واردات بیشتر کالا از کشورهای صنعتی استفاده می کند، پویاییهایی را به مدل داد.
امکان وجود رابطه دراز مدت بین قیمت های نفت و نرخ ارز مؤثر دلار دلالت بر وجود علیت بین این دو متغیر دارد. برخی مطالعات مسیر علی از قیمت نفت به دلار را نشان داده اند. برخی بررسی ها نیز بر وجود رابطه علی دیگری از دلار به قیمت نفت دلالت دارند. ما دو نوع از روابط علی را از لحاظ تئوریک در حد مکفی بررسی می کنیم و سعی خواهیم کرد تا به نتایج رضایت بخشی از روابط در هر مورد دست پیدا کنیم. سپس ما برخی از مدل های پورتفولیو را معرفی می کنیم.
چه رابطه ای بین دلار و قیمت نفت وجود دارد؟
نمودار نشان می دهد که ارتباط معکوسی بین این دو وجود دارد به خصوص زمانی که روند حفظ می شود. از سال 2003 تا 2008 میلادی دلار در روند نزولی باثباتی بود و نفت در این مدت یکی از قوی ترین دوران قیمت خود را تجربه کرده است.
قیمت نفت خام به سطح فنی حساسی رسیده است، این احتمال وجود دارد که قیمت نفت با افزایش بیشتری روبرو شود. کاهش تولید و عرضه به خاطر برخی عوامل تاثیر زیادی بر افزایش مجدد قیمت نفت داشته است. تا 2 هفته قبل، کاهش ارزش دلار آمریکا نیز تاثیر مهمی در افزایش قیمت جهانی نفت داشت ولی پس از آن ارزش دلار افزایش یافت و فشار بیشتری بر قیمت نفت وارد کرد.
دلار آمریکا و کالاهای مختلف ارتباط معکوسی با یکدیگر دارند. نمودارها نشانگر ارتباط بین نفت خام و ارزش دلار در 12 سال گذشته است.
نمودار نشان می دهد که ارتباط معکوسی بین این دو وجود دارد به خصوص زمانی که روند حفظ می شود. از سال 2003 تا 2008 میلادی دلار در روند نزولی باثباتی بود و نفت در این مدت یکی از قوی ترین دوران قیمت خود را تجربه کرده است.
دلار در پایان 2009 میلادی وارد یک محدوده شد. قیمت نفت خام تا 2011 افزایش یافت زمانی که ارزش دلار کاهش یافت و به سطوح پایینی رسید و از آن پس نفت خام تا اواسط 2014 میلادی، در محدوده مشخصی مطابق با نوسانات ارزش دلار در حال تغییر بود. البته در طول این سالها ارتباط بین دلار و نفت خام چندان کامل نبوده است.
زمانی که این محدوده شکسته شده و روند افزایشی جدیدی در دلار آغاز شده، نفت خام شروع به کاهش قیمت کرده است. ارزش دلار پس از اعلام تصمیم فدرال رزرو آمریکا برای افزایش نرخ بهره، با افزایش نسبی روبرو شده است.
از زمانی که دلار وارد محدوده بین 93 تا 100 واحد شده است، قیمت نفت نیز به نیروهای ساختاری خود واکنش نشان داده به جای اینکه مسیر دلار را دنبال کند.
تا زمانی که متن مذاکرات نشست آوریل فدرال رزرو در 18 ماه می منتشر شود، بازار با این فرضیه روبرو بود که فدرال رزرو در نشست ژوئن هیچ گونه افزایش نرخ بهره نخواهد داشت. با این فرض، دلار با کاهش ارزش بیشتری روبرو شد و این مساله موجب تقویت نسبی قیمت جهانی نفت شده بود.
ولی انتشار متن مذاکرات فدرال رزرو بسیاری از فعالان بازار را متعجب کرد. فدرال رزرو همچنان احتمال افزایش نرخ بهره در نشست ژوئن را حفظ کرده است. این مساله موجب تقویت مجدد ارزش دلار شده و تاثیر زیادی بر افت قیمت جهانی نفت و سایر کالاهای راهبردی داشته است.
البته دلار هنوز تا شکستن محدوده 15 ماه گذشته فاصله زیادی دارد. بنابر این نفت خام لزوما به طور کامل مسیر دلار را دنبال نخواهد کرد. این احتمال نیز وجود دارد که نفت به هر خبری که به ضرر ارزش دلار باشد، واکنش نشان دهد. البته این تحولات کوتاه مدت خواهد بود.
نفت خام وارد محدوده مقاومتی سختی شده است. بنابر این انتظار داریم که نفت در برابر سطوح کنونی عقب نشینی کند. اگر نفت سطوح مقاومتی کنونی را بشکند هدف بعدی نفت خام نزدیک شدن به رابطه نرخ دلار و بهای نفت سطح 60 دلاری خواهد بود.
ژوئن پر از اتفاقات و حوادث مهم خواهد بود. برگزاری نشست اوپک در دوم ژوئن سپس برگزاری نشست فدرال رزرو آمریکا در 15 ژوئن و همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در 23 ژوئن.
افزایش قیمت نفت خام برنت به 94.رابطه نرخ دلار و بهای نفت 53 دلار
هر بشکه نفت خام برنت در معاملات امروز بازارهای جهانی با قیمت 94.53 دلار داد و ستد میشود.
هر بشکه نفت خام برنت در معاملات صبح امروز جمعه، پنجم اوت 2022 با 0.43 درصد افزایش به قیمت 94 دلار و 53 سنت معامله شد.
این در حالی است که نفت برنت معاملات روز گذشته را با نرخ 94.12 دلار به پایان برده بود.
همچنین هر بشکه نفت خام وست تگزاس آمریکا ( WTI ) هم اکنون به بهای 89.08 دلار داد و ستد میشود.
به گفته کارشناسان، قیمت نفت خام برنت از لحاظ فنی در محدوده 94.72 تا 94.89 دلار مقاومت کرده و در محدوده 94.36 تا 94.17 دلار نیز پشتیبانی خواهد شد.
خبرهای مرتبط
تورم سالانه در منطقه یورو در سپتامبر به 10 درصد افزایش یافت
افزایش صادرات ترکیه در ماه آگوست به بیش از 21 میلیارد دلار
نرخ ارز و طلا در بازار آزاد استانبول، جمعه 30 اکتبر 2022
هواوی قصد دارد بخشی از محصولات خود را در ترکیه تولید کند
- درباره تی آر تی
وب سایت رسمی سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه این وب سایت حاوی مطالبی با حق تالیف از آژانس آناتولی، آژانس فرانس پرس، آسوشیتدپرس، رویترز، آژانس دویچه پرس، ایتارتاس، ATSH، EFE، MENA و XINHUA می باشد. استفاده از اخبار و مطالب سایت بدون کسب اجازه ممنوع است. تی آر تی در قبال محتوای سایر سایتها مسئول نمی باشد.
بازار تحت تاثیر رابطه نفت و دلار
در حالی که عوامل تأثیرگذار بر قیمت نفت خارج از بازارهای مالی است و بیشتر به مسائل سیاسی در کشورهای تولیدکننده و به تقاضا از طرف مصرفکنندگان بزرگ مثل چین و هند و ایالات متحده مربوط میشود اما تغییرات قیمت نفت تأثیر شدیدی بر بازارهای مالی دارد به گونهای که بر اثر گران شدن نفت سهام بسیاری از شرکتها و ارزهای رایج افت میکند.
در این میان میتوان به کاهش ارزش سهام شرکتهای اتومبیلسازی اشاره کرد که قیمت نفت از شاخصهای تأثیرگذار بر آنهاست.اما رابطه بین ارزها و کالاهای حساس مثل نفت و طلا مسئلهای چند مولفهای است که در بیشتر موارد این ملاحظات از طرف بازیگران بازار نادیده گرفته میشود. بنابراین تشخیص این ارتباطات برای نشان دادن چشماندازهای سرمایهگذاری برعهده تحلیلگران بازارهای مالی است.
رابطه معکوس ارز و نفت
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از صمت ، نفت در بازار ارز نیز تأثیر خود را میگذارد و با افزایش قیمت نفت، ارز رایج کشورهایی که مصرفکنندگان بزرگ نفت هستند با کاهش روبه رو میشود که از بین آنها میتوان به دلار و ین اشاره کرد. امریکا به عنوان بزرگترین مصرفکننده نفت، اقتصادی به شدت حساس در برابر نفت دارد و اگرچه قصد بحث درباره تاریخ حضور امریکا در خاورمیانه را نداریم اما نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر این منطقه ژئوپلتیک نشاندهنده میزان حساسیت امریکا به مسئله نفت است. این رابطه نرخ دلار و بهای نفت رابطه نرخ دلار و بهای نفت حساسیت را در پول رسمی این کشور، دلار، نیز میتوان مشاهده کرد. به نظر میرسد ارز کشورها برمبنای اینکه صادر یا واردکننده نفت هستند زمینه تقویت یا تضعیف ارز را فراهم میکند، از این رو شاید بتوان دلیل حساسیت دلار امریکا به افزایش یا کاهش قیمت نفت را دریافت.
در این بین طبیعی است که کانادا بر اثر بالا رفتن قیمت نفت، اقتصاد قویتر و در نتیجه ارز قویتر داشته باشد به طوری که دلار کانادا در سالهای اخیر که قیمت نفت روبه رشد بوده، تنها از اواسط ۲۰۰۳میلادی تاکنون از حدود ۲۴ دلار به حوالی ۷۵ دلار رسیده است، رشد شدیدی را تجربه کرده و با شیب تندی در برابر دلار امریکا صعود کرده به طوری که نسبت ارز کانادا به امریکا در دهم مه سال جاری میلادی یک به ۱۰ سقوط کرد. در سالهای اخیر مبحث یورو به دلار و ارتباط آن با قیمت نفت و طلا بررسی شده است. گرچه نقش کاهشی یوان چین به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی به مراتب بیش از یورو در تلاطم بازار موثر است.
همبستگی طلا و نفت
از دیگر کالاهای حیاتی و بسیار مهم در عرصه مبادلات جهانی که نفت تأثیر زیادی بر آن دارد میتوان به طلا اشاره کرد. بالا رفتن قیمت نفت موجب افزایش تورم جهانی میشود و در این شرایط سرمایهگذاران علاقهمند هستند سرمایه خود را به چیزی تبدیل کنند که بیشترین مقاومت را در برابر افزایش تورم داشته باشد، طلا یکی از بهترین انتخابهای آنان است و به همین دلیل تقاضا برای طلا بالا رفته و موجب گرانی آن میشود. از طرف دیگر طلا و نفت عوامل تأثیرگذار مشترک یکسانی دارند که موجب میشود قیمت این دو کالای حیاتی همجهت باشد. به عنوان مثال تنشهای منطقهای بهویژه در خاورمیانه باعث بالا رفتن قیمت نفت و طلا میشود.
تاثیرگذاری قیمت نفت بر طلا موجب میشود نفت به صورت غیرمستقیم بر بسیاری دیگر از کالاها، سهام شرکتها و ارزهای رایج کشورهای مختلف نیز تأثیر بگذارد. باید توجه داشت که اگر بهای نفت همچنان پایین بیاید و دلار نیز در دنیا با رشد اقتصادی امریکا در حال تقویت باشد بهای طلا در دنیا پایینتر میآید اما در کشور به دلیل ارزش برابری ریال در مقابل دلار امریکا این کاهش محسوس نیست و اگر دلار بالاتر رود بهای طلا در کشور روند صعودی خواهد گرفت.
طلا و ارز
تغییرات قیمت طلا نیز تأثیر زیادی بر بازارهای مالی جهان دارد. در بازار ارز عمده ارزهایی که رابطه تنگاتنگی با طلا دارند عبارتند از دلار، فرانک سوئیس و دلار استرالیا. برخلاف نفت که در تمامی روابط خود با دیگر بازارها نقش پیشرو (Leader) را داشت طلا در رابطه خود با بازار ارز گاه نقش پیشرو و گاه نقش پیرو را بازی میکند. بنابراین یکی از نخستین قوانین بازار طلا این است که قیمت این فلز با ارزش دلار رابطه معکوس دارد و در جهت خلاف آن حرکت میکند. البته بسیاری اوقات دیده شده که این قانون نقض میشود و طلا و دلار همجهت با یکدیگر حرکت میکنند که نمونه مشهور آن هم رفتار بازار در سال ۲۰۰۵میلادی بود که طلا و دلار هر دو افزایش داشتند.
از دیگر ارزهایی که متأثر از قیمت طلا ارزش خود را تنظیم میکند فرانک سوئیس است. کشوری که دارای ذخایر بالای طلا است و به همین دلیل بالا رفتن قیمت این فلز موجب افزایش ارزش پول رایج این کشور میشود. ممکن است اینجا این سوال پیش بیاید که چرا دلار با وجود اینکه امریکا دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است از قاعدهای که بین ارزش طلا و فرانک سوئیس است پیروی نمیکند.
در پاسخ باید گفت اقتصاد امریکا اقتصاد بسیار بزرگی است و با اینکه دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است اما این میزان طلا به نسبت کل اقتصاد این کشور ناچیز است و وزنه سنگینی محسوب نمیشود اما درباره سوئیس اینگونه نیست و ذخایر طلای سوئیس برای اقتصاد متوسط این کشور وزنه وزینی محسوب میشود و تغییر ارزش در قیمت طلا اقتصاد این کشور را قدرتمندتر میکند که بالا رفتن ارزش ارز نخستین نتیجه آن است.
علی طالبزاده، تحلیلگر بازار در گفتوگویی با سایت اخبار بانک، بالا رفتن قیمت نفت را مسبب افزایش تورم جهانی میداند و میگوید: در شرایطی که قیمت نفت موجب افزایش تورم میشود، سرمایهگذاران را ترغیب میکند، سرمایه خود را به کالایی تبدیل کنند که بیشترین مقاومت را در برابر افزایش تورم داشته باشد. در این شرایط طلا بهترین انتخاب برای آنهاست.
تاثیر حباب قیمتی بر سرمایهگذاری
روحاله رفیعی، تحلیلگر بازار و عضو مرکز مطالعات بینالملل انرژی درباره رابطه نفت و دلار میگوید: در ۷۵ سال گذشته نسبت طلا به نفت بین ۳۵ تا ۶ واحد در نوسان بوده و میانگین آن در حدود ۱۶ واحد تغییر کرده است. در دی سال گذشته برای نخستینبار این تغییرات به بالای ۳۶ واحد رسید که عددی بیسابقه بود.
به گفته وی هرچه واحدهای تغییر عدد بیشتری را نشان دهد افزایش تقاضا برای طلا بیشتر شده و حباب قیمتی طلا به نفت روند افزایشی به خود میگیرد که به مرور زمان با رسیدن به عدد ۱۶ تعادل بین نفت و طلا بازمیگردد. به گفته این تحلیلگر بازار افزایش تقاضا برای طلا مربوط به دوران رکود است. وی میافزاید: در دوران رونق اقتصادی با افزایش تقاضا برای نفت فعالیتهای اقتصادی رونق میگیرد اما دوران رکود با افت ارزش نفت، سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری در طلا ترغیب میکند. به این معنی که این سرمایهگذاران برای جلوگیری از ریسکهای سیستماتیک به طلا بهعنوان یک سرمایهگذاری مطمئنتر روی میآورند.
رفیعی درباره همبستگی و تغییرات نفت به طلا تصریح میکند: در شرایط کنونی اقتصاد جهان یا طلا بسیار گران میشود و یا نفت ارزانتر از حد معمول در بازار به فروش میرسد. البته این نشان از رابطه معکوس این دو ماده ندارد بلکه امکان رابطه نرخ دلار و بهای نفت دارد قیمت هر دو افزایش و یا کاهش یابد. وی در توضیح میزان همبستگی این دو ماده میگوید: با قیمتهای افزایشی برای نفت و طلا، به این دلیل که طلا همواره با افزایش تقاضا روبهرو است افزایش قیمتی کمتر از نفت را نشان خواهد داد در نتیجه نفت با سرعت بیشتری رشد خواهد کرد. با قیمتهای نزولی، طلا به میزان بیشتری کاهش مییابد بنابراین در میانمدت سرمایهگذاری روی نفت نسبت به طلا ریسک کمتر داشته و ارزشمندتر خواهد بود. رفیعی درباره همبستگی قیمت ارز و نفت تاکید میکند: قیمت نفت خام همبستگی بالایی با قیمت دلار امریکا دارد. با افزایش قیمت دلار نسبت به سایر ارزها بالاخص یورو، نفت شاهد کاهش قیمت خواهد بود. بنابراین رصد قیمتی دلار و جهت حرکت آینده آن بسیار مهم است
این تحلیلگر انرژی عوامل بسیاری را بر افزایش قیمت دلار موثر میداند و میگوید: افزایش نرخ بهره امریکا و نتیجه انتخابات ریاستجمهوری امریکا از مهمترین مولفههایی است که موجب تقویت دلار امریکا میشود. به گفته وی بهطور سنتی جمهوریخواهان سیاست کاهشی را برای ارزش دلار و دموکراتها افزایش قدرت دلار را در پیش میگیرند. اما در سالهای اخیر چشم جهان به رشد اقتصادی چین است به این معنی که قدرتگیری ارزش دلار به یوان بیش از همه چین را در تنگنا قرار داده است. رفیعی در اینباره توضیح میدهد: یوان چین بهطور نسبی به ارزش دلار امریکا گره خورده است هرچند در یک سال و نیم گذشته دولت چین کمی از این سیاست عدول کرده و ارزش یوان را در مقایسه با دلار کمی کاهش داده است. اما در این کاهش ارزش یوان نسبت به دلار بسیار با احتیاط عمل میکند برای آنکه حساسیت دولت امریکا را برانگیخته نکند. همین عامل باعث افزایش ارزش یوان به دیگر ارزها به غیر از دلار امریکا و فرانک سوییس در چند سال گذشته شده که از عوامل کاهش رشد اقتصادی چین نیز محسوب میشود.
تغییر ارزش با سیاستهای انبساطی
صدرا خلف، محقق اقتصادی نیز وجود مازاد عرضه نفت را از عوامل مهم کاهش قیمت نفت میخواند و میگوید: با وجود اینکه همبستگی دلار امریکا به نفت رابطه معکوسی دارد اما آنچه بیش از همه بر کاهش نرخ نفت تاثیر گذاشته مازاد عرضه این ماده در بازار است.
وی با اشاره به افزایش نرخ بهره امریکا بهعنوان عامل تقویتکننده دلار تصریح میکند: همه تلاشها براین است که نرخ بهره امریکا افزایش یابد تا به این صورت شاخص دلار تقویت شود. البته به نظر نمیرسد نرخ بهره در کوتاهمدت افزایش یابد. وی با اشاره به سیاستهای انبساطی اروپا که عامل تقویت دلار در مقابل یورو شده، تصریح میکند: اتحادیه اروپا با استفاده از سیاستهای انبساطی، با دادن وامهایی با بهره اندک به بخش تولید، میزان صادرات و شاخص سهام بورس در بازار را بهبود بخشید که این موضوع باعث کاهش تورم و در نتیجه کاهش ارزش یورو و طلا و تقویت ارزش دلار شد. به عبارتی سیاست نرخ بهره منفی باعث کاهش ارزش ارز میشود که این امر نیز میتواند عامل غیرمستقیمی بر کاهش قیمت نفت و طلا محسوب شود.
به گفته خلف این سیاستها در ژاپن نتیجه دیگری داشت و موجب تقویت ین در برابر دلار شد؛ وی میگوید: با توجه به اینکه کاهش تورم اقتصاد ژاپن منطبق با انتظار بازار نبود و فعالیتهای اقتصادی نیز با آشفتگی بازار جهانی همزمان شد، درنتیجه باعث شد جهتگیری اقتصادی جهان به سمت ین بهعنوان ارز امن حرکت کند و ین را نسبت به دلار تقویت کند.
دیدگاه شما