در زیر نگرش هایی که در مورد تحلیل تکنیکال در بازار های مختلف از جمله بازار بورس ما وجود دارد را با جستجو و پرسش از افراد مختلف و در طی چند سال فعالیت تدریس و مشاوره سرمایه گذاری خود یافته ام ، نگرش هایی که ممکن است شما داشته باشید و یا در آینده درگیر آنها شوید ، پس بهتر است همین جا در مورد آنها مفصل صحبت کنیم.
نگرش های اشتباه درباره تحلیل تکنیکال
در زیر نگرش هایی که در مورد تحلیل تکنیکال در بازار های مختلف از جمله بازار بورس ما وجود دارد را با جستجو و پرسش از افراد مختلف و در طی چند سال فعالیت تدریس و مشاوره سرمایه گذاری خود یافته ام ، نگرش هایی که ممکن است شما داشته باشید و یا در آینده درگیر آنها شوید ، پس بهتر است همین جا در مورد آنها مفصل صحبت کنیم.
نگرش اول : قیمت های گذشته برای پیش بینی آینده کارایی ندارند
یکی از طعنه آمیزترین انتقادات تحلیل تکنیکال مبنی بر این است که هیچ راهی وجود ندارد که قیمت های گذشته بتوانند همچون یک گوی شیشه ای جادوگر برای پیش بینی قیمت های آینده مورد استفاده تحلیلگر قرار بگیرند. این استدلال به شدت نقض شده است.هر فردی که تا کنون سهمی خریداری کرده باشد می تواند تاثیر روانی صعود یا نزول یک معامله را بر روی خودش تایید کند. این طبیعت انسان بوده و دلیل خوبی بر این موضوع است که قیمت های ورود به معامله ، حداقل روی رفتارهای آینده ما تاثیرگذار هستند. فراموش نکنیم که ما عملکرد خود را در سرمایه گذاری با مقایسه قیمت فعلی یک سهم با قیمت ورود خود به آن معامله و با علم بر اینکه قیمت های ورود ما قیمت های گذشته هستند مورد قضاوت قرار می دهیم. به این دلیل که قیمت ورود به معامله ارتباط تنگاتنگی با تصمیمات نهایی برای خروج از آن معامله ها و یا ماندن در آن دارد. این تصور که قیمت های گذشته تاثیری بر چگونگی معامله سهام در آینده ندارد با این تفسیر بسیار ساده لوحانه به نظر می رسد.
اینطور نیست که قیمت های گذشته بطور جادویی قیمت های آینده که حائز اهمیت است را به راحتی پیش گویی کنند. بلکه، قیمت های گذشته به این دلیل دارای اهمیت هستند که بهترین مسیر برای پیش بینی حجمه های عرضه و نقاضا در بازار هستند.بنابراین نتیجه می گیریم که قیمت های گذشته تا حدودی روی قیمت های آینده تاثیرگذار هستند. اما آیا می توان تنها به کمک یک نمودار یا نمودار، قیمت های آینده را پیش بینی کنیم ؟ اعتقاد دارم که تحلیل های تکنیکال پیش بینی می کند نه پیش گویی ! . مشکل موجود در مورد این نگرش اشتباه این است که کلمه “پیش بینی” مفهومی همچون توپ شیشه ای جادوگر را در ذهن تداعی می کند. تحلیل های تکنیکال توپ شیشه ای جادوگر برای پیش گویی نیستند و هیچ تحلیل گر حرفه ای را نمی شناسم که عقیده داشته باشد این چنین است.
در عمل، تحلیل تکنیکال راهی است برای یافتن منطقه ای قیمتی با احتمال بالای تغییر قدرت عرضه و تقاضا به نحوی که در جایی امکان چربیدن تقاضا بر عرضه به عنوان حمایت و جایی احتمال چربیدن عرضه بر تقاضا و در نتیجه احتمال مقاوت در رشد قیمت در نمودار وجود دارد .نمودار و یا به اصطلاح تحلیلگران چارت ( Chart) توانایی کمک به سرمایه گذار برای پیش بینی دقیق تغییرات و نوسانات قیمت روز به روز سهام را برای چند سال آینده ندارند اما می توانند در انجام معاملات سودآور مستمر در زمان فعلی با اهداف قیمت و حد سود مشخص و سطوح حد ضرر یاری رسان باشند.
تحلیل های تکنیکال به شما کمک می کنند سطوح مهم در نمودار قیمت سهام را شناسایی کرده و سپس هنگامی که لارم بود نسبت به آن سطوح واکنش دهید و تصمیم به خرید و یا فروش و حتی نگهداری بگیرید.تحلیل تکنیکال در عمل یک ابزار برای واکنش دادن به حرکت های مهم نمودار قیمت همچون حمایت و مقاومت هاست و با نگرش صرفا ابزار پیش بینی تفاوت بسیاری دارد ، تحلیل تکنیکال همچون فرمان ماشینی است که شما می توانید با آن سرمایه خود را در رسیدن به موانع مختلف به درستی هدایت کنید . پس بهتر است به جای نگرش توپ شیشه ای جادوگر برای پیش بینی قیمت های آینده به تحلیل تکنیکال به عنوان فرمان ماشینی برای هدایت سرمایه خود در نوسانات و تلاطم های بازار های مالی نگاه کنیم
نگرش دوم: مراجع آکادمیک اعتقادی به تحلیل تکنیکال ندارند.
در گذشته مراکز دانشگاهی و آموزشی نسبت به تحلیل های تکنیکال نظر مساعدی نداشتند. بنابه مدل های آماری و اقتصادی متداول از قبیل فرضیه بازار کارا[۱] و فرضیه گام تصادفی [۲]، تحلیل های تکنیکال نتیجه بخش نخواهند بود. اما آنچه منتقدان از آن صرف نظر می کنند این واقعیت است که ابزارهای تحلیلی بنیادی نیز تحت این مدل ها ثمربخش نیستند.
در حالی که مدل های آکادمیک سنتی استدلال های توانمندی بر علیه تحلیل های تکنیکال در گذشته را دارند،در یک پژوهش فرضیه بازار کارا و فرضیه گام تصادفی به شدت نقض شده اند. یک پژوهش آکادمیک در اوایل سال ۱۹۹۶ این حقیقت را نشان داد که رفتار بازار در دنیای واقعی (یعنی وجود روند ها و سقوط های بازار) فرضیه گام تصادفی را از نظر آماری غیرممکن می کند. نتایج مشابهی نگرشهای اشتباه بورسی در مورد فرضیه بازار کارا نیز به دست آمد، استدلالهای زیادی را میتوان علیه فرضیه بازار کارا مطرح کرد. از جمله این استدلالها میتوان به «اثر ژانویه» اشارهکرد که میگوید در ماه اول هر سال معمولا سرمایهگذاران سود بالاتری نصیبشان میشود. در واقع این استدلالها بیانکننده این هستند که در بازار الگوهای قابلپیشبینی برای تعیین قیمت سهام وجود دارد و در واقع مبحث تصادفی بودن تغییرات را زیر سؤال میبرند. و یا موارد بسیاری در بازار بورس ایران همچون فصل ها ، ماه رمضان ، عید از نگاه تحلیلگران اتفاقات مشابهی و نسبتا قابل پیش بینی رخ می دهد که برای فعالین این بازار ملموس است ، پیش بینی هایی که با احتمال بالایی رخ می دهند و این موضوع نظریه تصادفی بودن تغییرات قیمت در بازار بورس ما را نیز زیر سوال می برد.
برخی دیگر از اقتصاددانان نیز بیان میکنند که قیمت سهام همیشه از رفتار و احساسات سودجویانه سرمایهگذاران تأثیر میگیرد نه از اطلاعات موجود در بازار.اکنون با درک عمبق تر و گسترده تر از تحلیل تکنیکال نسبت به گذشته و تحقیقات مختلف، مطالعات دانشگاهی از نظر آماری نشان دهنده کارایی چشم گیرتری در استراتژی های تحلیل تکنیکال هستند.بررسی های جدید در مورد سرمایه گذاران خرد نشان می دهد که اعمال استراتژی های تکنیکالی بسیار ساده برای خرید و نگهداری به منظور کسب سود در بلند مدت می تواند ریسک سرمایه گذاری آنها را بطور چشمگیر کاهش و سود معاملات را افزایش دهد و برای منفعت بردن از تحلیل تکنیکال حتی لازم نیست یک تحلیلگر و معامله گر فعال و حرفه ای پر معامله در بازار باشید.
اضطراب و پریشانی یک معامله گر بازار بورس چه دلایلی دارد؟
در این مقاله قصد داریم به موضوع اضطراب و پریشانی و تفاوت مابین این دو موضوع بپردازیم.
درواقع موضوع این است که نگذاریم یک اضطراب طبیعی به پریشانی که منجر به اختلال در عملکرد ما میشود تبدیل شود. درواقع اضطرابهای طبیعی بخشی از معامله گری را تشکیل میدهند. اینکه ما بخواهیم اضطراب معامله گری خود را حذف کنیم کاری کاملاً غیرممکن است.
معامله گری در بازار بورس و سایر بازار های مالی علی رغم تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال و مدیریت سرمایه دقیق کار با ریسک ها و عدم قطعیتهاست. و در مواجهه با آنها اضطراب اجتنابناپذیر است. اما مسئله این است که نباید اضطراب را با پریشانی اشتباه گرفت. هر اضطرابی به پریشانی ختم نمیشود و هر اضطرابی بد نیست. بلکه در مواردی میتواند به عملکرد شما در معاملهگری کمک کند.
برای فهم بهتر این موضوع مثالی برایتان میزنم. تصور کنید مدت زیادی در حال رانندگی در اتوبان هستید و کاملاً خسته و کسل شدهاید. اما ناگهان طوفان سنگینی آغاز میشود و باران شروع به باریدن میکند. جاده کامل لغزنده شده و دید محدود میشود. در این شرایط شما فرمان ماشین را محکم میچسبید و سرعت خود را کنترل میکنید. حس بیحوصلگی شما ناگهان به هوشیاری کامل تبدیل میشود در این حالت شما دچار اضطراب کامل مفیدی شدهاید.
اگر در این حالت دچار اضطراب نمیشدید و به همان حالت کسل رانندگی میکردید هرگز اقدامات لازم برای چنین شرایطی را انجام نمیدادید. درواقع اضطراب بود که شمارا آماده رویارویی با چنین چالشی کرد.
اما تصور کنید شما تابهحال هرگز در چنین شرایط کولاکی در جاده برخورد نکرده بودید و نمیدانستید در این حالت چهکارهایی را باید انجام دهید. بلافاصله اضطراب شما تبدیل به پریشانی میشد. درواقع عدم آمادگی ما هست که باعث چنین شرایطی می شود.
ارتباط بین اضطراب و پریشانی در معامله گری:
وقتیکه شما وارد معامله ای میشوید سرمایه خود را در معرض ریسک قرار میدهید. اگر تابهحال در چنین شرایطی قرارگرفته باشید و اصول رفتارشناسی معامله گری را بدانید، میدانید در این شرایط دقیقاً باید چه رفتاری انجام دهید. و مانند رانندهای میشوید که کاملاً آماده شرایط طوفانی جاده است. در اینجا اضطراب به شما کمک میکند که کاملاً هوشیارانه معامله خود را مدریت کنید. ولی درصورتیکه آماده چنین شرایطی نباشید اضطراب شما به پریشانی تبدیل میشود و نمیدانید باید چهکار کنید.
برای همه ما اتفاق افتاده است که سهمی را خریدهایم به دلیل بیتجربگی قبل از رسیدن به نقطه موردنظر از سهم خارج شدیم یا جایی که باید خارج میشدیم در سهم باقیماندهایم. نکته اینجاست که ما باید اضطراب را بهعنوان عاملی مفید بپذیریم و از تبدیل آن به پریشانی جلوگیری کنیم.
بهترین کار برای کنترل این موضوع داشتن طرح معاملاتی تدوینشده و منطقی است. که در آن نقطه ورود و خروج کاملاً مشخص وجود داشته باشد و با مدیریت سرمایه و میزان ریسک مورد قبول شما در تناسب باشد. اگر شما برای شرایط سخت آمادهشده باشید میتوانید با اضطراب طبیعی عکسالعمل نشان دهید.
نگرشهای اشتباهی که منجر به ایجاد پریشانی در معامله میشود:
- یک روز خوب در بورس حتماً یک روز سود ده است: این نگرش اشتباه باعث میشود که اگر روزی زیان ده داشته باشید دچار پریشانی شوید. چون ذهن شما آماده چنین اتفاقی نبوده است. و این موضوع ممکن است نظم حاکم بر کار شمارا برهم زند.
- هرچه بیشتر معامله کنید سریعتر یاد میگیرید: معامله بیشازحد در بازار بورس و بازارهای مالی میتواند منجر به زیان شود. چراکه شما سعی میکنید حتماً سهمی را پیدا کنید که شرایط مناسبی برای خرید داشته باشد. حال آنکه ممکن است در شرایط آن لحظه بازار مورد مناسبی برای خرید نباشد. در اینجا شما تحلیل خود را طوری انجام میدهید که فقط نقاط مثبت سهم را ببینید و از نکات منفی آن چشمپوشی میکنید. این مورد میتواند زیانهای سنگینی را به سرمایه شما وارد کند
- موفقیت به معنای تأمین هزینههای زندگی از راه معامله گری است: هیچ معامله گری در سالهای اولیه معامله گری خود چنین توانایی را ندارد. موفقیت واقعی به معنای افزایش تجربه و آگاهی بهمنظور رشد شخصی و در کنار آن به دست آوردن سوددهی در بلندمدت است.
روانشناسی معاملهگری
جملات خوبی در زمینهی روانشناسی بورس وجود دارد .بهطور مثال گفته میشود در بازار بورس احساساتی معامله نکنید. اما این جمله درواقع به چه معناست؟؟
چطور میشود احساساتی مانند ترس، طمع، پریشانی و … را از معاملات بورسی خود حذف کرد؟ مخصوصاً زمانی که شما سرمایه خود را در معرض سود و زیان قرار میدهید.
راهکار این موضوع کسب دانش از طریق شرکت در کلاس های آموزش بورس ، مطالعه مقالات آموزش رایگان بورس و کسب تجربه در زمینه خرید و فروش سهام است. راهکارهای مناسبی برای به دست آوردن تجربه و آگاهی وجود دارد. مانند کار با سرمایه کم در ماههای اولیه ورود تا زمان کسب تجربه کافی.
راهکار دیگری که میتواند در این زمینه مفید باشد تهیه یک ژورنال جهت ثبت حالات روحی در هنگام معاملات بورسی است. با انجام این کار شما میتوانید نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. درنهایت بامطالعه و تمرین برای رفع این موارد اقدام کنید. دقیقاً مانند فوتبالیستی که متوجه میشود عضلات خاصی از ناحیه پای او ضعیف است. او بهطور تخصصی برای تقویت همان عضله تمریناتی را انجام میدهد تا این نقطهضعف خود را برطرف کند.
شما باید در هنگام معامله برای هر اتفاقی که ممکن است پیش آید آمادهباشید و برای آن از قبل راهحلی را در نظر گرفته باشید.
بهشخصه زمانی که قصد خرید سهم یکی از شرکت های بورسی را داشتم بسیار وسوسه میشدم که آن را در همان ساعات اولیه روز خرید کنم تا مبادا درگیر صف خرید شوم. چندین بار در چنین شرایطی دچار اشتباه شدم و سهمی را زودتر از زمان صحیح آن خریدم و اتفاقی که افتاد شرایط کاملاً برخلاف انتظاراتم پیش میرفت. مانند شکارچی که قبل از نزدیک شدن شکار به حد لازم به سمت آن حمله میکند. درنهایت طعمهای که مدتها انتظار آن را کشیده از دست میدهد.
اینجا بود که تصمیم گرفتم هر زمان که در چنین شرایطی برای خرید سهم قرار گرفتم هیچ کاری نکنم و لپتاپم را خاموشکنم. و در زمان تعیینشده دوباره برای خرید سهم پای سیستم بنشینم. باوجود نگرشهای اشتباه بورسی اینکه در مواردی ممکن بود سهام موردنظرم را از دست بدهم و فرصت خرید آن را پیدا نمیکردم. اما میدانستم که خرید یک سهم نامناسب بسیار بدتر از نخریدن یک سهم خوب است. و این رفتار بعد از مدتی منجر به اصلاح رفتار عجولانه من در هنگام خرید سهام بورس شد.
نتیجهگیری:
شما باید همواره مانند یک مربی معامله گری در حال تربیت خود باشید. برای خودتان تمرین بنویسید و تمرینتان را انجام دهید. هر چیزی را که بخواهید به یک عادت در خود تبدیل کنید ابتدا آن را بهصورت یک قانون بنویسید و خود را ملزم به انجامش کنید. خواهید دید که بعد از مدتی برایتان به عادت تبدیل میشود.
تفاوت بین قانون و عادت این است که شما برای انجام یک قانون باید انرژی زیادی صرف کنید اما برای انجام یک عادت انرژی بسیار کمتری مصرف میشود. مانند رانندهای که بهتازگی گواهینامه رانندگی گرفته و پشت فرمان اتومبیل نشسته است. اینکه بخواهد همزمان حواسش به همهجا باشد و در خیابانی شلوغ رانندگی کند بسیار سخت است. اما یک راننده حرفهای ممکن است در هنگام رانندگی چند کار دیگر را هم بهسادگی انجام دهد.
درنهایت تنها راه موفقیت در زمینه سرمایه گذاری در بورس و سایر بازارهای مالی این است که تلاش و پشتکار فروان برای خودسازی و بهبود عملکرد شخصی و حرفهای داشته باشید. در زمینه روانشناسی معاملهگری کتابهای فروانی وجود دارد مانند کتاب معاملهگر منضبط و تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی هر دو نوشته مارک داگلاس و کتاب مربی معاملهگری روزانه اثر برت اسینبارگر که میتواند مفید و مؤثر باشد.
در پایان شما دعوت میکنم که اگر تجربه مشابهی در این زمینه داشتید، آن را با ما در میان بگذارید.
اثر نگرش بر معامله گری
نگرش و طرز فکر در دنیای معامله گری و بازارهای سرمایه یکی از مهمترین عوامل روانی تأثیرگذار در نتایج است. اینکه از خودمان چه توقعی داشته باشیم. از بازار چه توقعی داشته باشیم. چه میزان سود از بازار بورس به دست آورده باشیم. و چقدر اینها باهم همراستا باشند. میزان آرامش روانی معامله گر را میسازد.
در باب موفقیت و کامیابی در هر زمینهای که مطالعه کنیم. به این نگرشهای اشتباه بورسی جمله برمیخوریم: «آنچه انجام میدهید بسیار مهمتر است ازآنچه میدانید.» این جمله تأکید بسیار زیادی روی «اقدام» دارد. و پیششرط اصلی برای اقدام «تصمیمگیری» است. تصمیم یا انتخاب بر پایه «قضاوت» استوار است. و قضاوت یعنی ارزیابی برمبنای معیارهای مشخص است.
اگر با نگرش درست بر معامله گری وارد نشوید ممکن است خیلی زود دچار سرمایه گذاری کلاغی در بورس شوید.
مسیر را مجدداً بهصورت برعکس مرور میکنیم:
معیار – ارزیابی – قضاوت – تصمیم – اقدام
حال کلمه «نگرش» را تعریف میکنیم: هر نوع بیان نظر در موردی که در آن قضاوت و ارزیابی نهفته باشد. با این تعریف میتوان دریافت که نگرش انسان، معیارهای انتخاب و تصمیم را میسازد. و اگر این خشتِ اول بنای اقدامات فرد را درست بگذاریم. قطعاً به قله های موفقیت و کامیابی دست خواهیم یافت.
در رویارویی با نگرش مناسب در معامله گری نکات زیر را باید در نظر داشت:
- نگرش چنان قدرتی دارد که میتواند معامله گر را به اوج رسانده و یا کلاً از بازار ناامید کند. قدرت نگرش از استعداد و دانستهها بسیار بیشتر است. بهراحتی میتوان گفت که تفاوت بین برترین معامله گران دنیا با آماتورها، در نوع نگرش آنها به بازار و خودشان است.
- نگرش قدرت محرک بالایی دارد. و وقتی در معرض سایر نگرشها قرار میگیرد واگیردار است. به راحتی معامله گر میتواند تحت تأثیر دیگران، اخبار و یا محتوایی که در فضای مجازی پیرامون سهم، صنعت و یا کلیت بازار، منتشر میشود، قرار بگیرد.
- سرعت پخش نگرش منفی نسبت به نگرش مثبت بیشتر است چرا که ذهن انسان بهصورت پیشفرض، محرکات منفی و مثبت یک اندازه را، مثل هم حس نمیکند. و تأثیر محرک منفی را، دو و نیم برابر محرک مثبت ارزیابی میکند.
- نگرش حالتی درونی است و بهراحتی بروز نمیکند. پس تشخیص درست یا نادرست بودن نگرش به راحتی قابل انجام نیست.
یکی از نمودهای داشتن نگرش اشتباه، ناتوانی در پذیرش اشتباه است. هیچ انسان کاملی وجود ندارد و احساسات و اشتباه کردن جزئی از مسیر پیشرفت و ترقی بشمار میرود. در کتاب «ذهن نامحدود» اثر «جو بولر » به ساختار عصبی ذهن و تأثیرات تصمیمات و جوابهای درست و اشتباه افراد روی فعالیت آن میپردازد. ارتباطات عصبی مغز انسان با انجام هر اشتباه تغییریافته و با فعالیت زیاد سعی در بهبود عملکرد آن دارد. این موضوع اهمیت و تأثیر اشتباه را مشخص میسازد. در آزمایشی با کمک اسکن ام آرآی (MRI) مشاهده شد که وقتی اشتباهی انجام میدهیم، بخشهای بیشتری از مغز شروع به فعالیت میکنند و وقتی جواب مسئلهای را درست میدهیم، مغز به خاطر درست بودن جواب و حس آرامش ناشی از آن، بخشهای کمتری را وادار به فعالیت میکند.
نوع نگاه به موضوع تنها فرق موفقیت و شکست است، زیان در معامله برای برخی از معامله گران حکم شکست را دارد و برای برخی دیگر حکم موفقیت. معامله گر حرفهای که آموزش دیده باشد میداند که نتیجه تکتک معاملات، غیرقابلپیشبینی است ولی نتیجه برآیند معاملات –با توجه به استراتژی معاملاتی- کاملاً مشخص است، پس بازیان در هر معامله، به نتیجه معاملات بعدی امیدوارتر خواهد شد. معامله گران با «نگرش رشدی »، میدانند که اگر در معاملهای ضرر کنند و چیزی یاد بگیرند، آن معامله، سودآور بوده است.
داشتن نگرش و توقع متناسب در بازار بسیار روی نتیجهای که به دست میآید و حس بعدازآن تأثیرگذار است. توقع کسب سود دستنیافتنی مثل روزی ۵ درصد یا ماهی ۱۰۰ درصد بهصورت مداوم باعث میشود تا معامله گر همیشه از توقع خود فاصله زیادی داشته باشد و هیچگاه رضایت از عملکرد خود را به دست نیاورده، همواره حس نگرشهای اشتباه بورسی شکست و بیکفایتی را در خود حس میکند. این نوع نگرش غالباً منجر به «خود تخریبی» میشود، باید در نظر داشته باشیم که تمام سود بالقوه بازار قابلدستیابی نیست.
نگرش سالم انسان در معامله گری به خودی خود شکل نمی گیرد بلکه عوامل تأثیرگذاری در شکل گیری آن وجود دارد به شرح زیر:
۱- محیطی که در آن رشد کردهایم:
نوع دید ما نسبت به پول، شغل، درآمد و حس ما نسبت آنها بیشتر حاصل محیط زندگیمان است. نوع محیط رشد میتواند بعضاً عقاید محدودکنندهای نظیر کثیف بودن پول، نسبت ساعت کار به درآمد و … را برای فرد به وجود آورد.
۲- آموزش و نظام آموزشیای که داشتهایم:
نگرش و عقایدی که در جامعه فرهنگسازی شده –به درست یا اشتباه) با سیستم آموزشی یا رسانههای جمعی، قدرت بازدارندگی بسیار زیادی در فرد میتواند ایجاد کند.
۳- عوامل روانشناختی نظیر «خودبزرگبینی، خودکمبینی، خودانکاری و …»
۴- همنشینی با دیگران یا افرادی که روی ما نفوذ کلامی یا ادراکی دارند.
۵- رضایت دیگران از ما یا بهعبارتدیگر عرف جامعه
حال این سؤال پیش میآید که آیا نگرش قابلتغییر است؟ اگر بله، چگونه میتوان نگرش مثبت را ایجاد کرد؟
مهمترین عامل در ایجاد نگرش خوب و سالم، داشتن میل به تغییر و نترسیدن از تغییر است. ما، یا ارباب نگرشهای خویش هستیم و یا برده آنها.
شخصیت، جایگاه و بازدهی امروز ما حاصل نگرشهای دیروز ماست. تغییر یک انتخاب است، برای تغییر باید بخواهیم و در مسیر آن گام برداریم.
مسیر عملی تغییر نگرش بر معامله گری به شرح زیر است:
سنجش «نوع نگرش امروز» نخستین گام برای تغییر است، شناخت نگرش با توجه به نتایج آن امکانپذیر است. ثبت عملکرد و نتایج آنها، بیشترین کمک را به درک شرایط موجود میکند. داشتن هدف نوشتهشده، قیاس هرروزه و چک کردن مسیری که طی میکنیم با مسیر دستیابی به هدف، بهعنوان برنامه مدون و نقشه راه در این پروسه، حیاتی است.
اشتیاق به تغییر و نهراسیدن از آن، انرژی لازم برای ایجاد تغییر است، تغییر نگرش و افکار مستلزم صرف وقت و انرژی بسیار زیاد است. فهرست کردن نگرشهای بد و یادداشت نمودن ریشه آنها و نیز عوامل تشدید کنندشان در این مسیر بسیار کمککننده است.
واگذاری تغییرات و بررسی پروسه به ذهن و برنامه ذهنی باعث میشود خیلی سریع، این هدف را کنار بگذاریم، سوگیری رفتاری «حسابداری ذهنی» همین پیامد را در پی دارد؛ یعنی این اتفاق خیلی محتمل است و تقریباً تمامی انسانها در معرض این پیامد هستند. برای جلوگیری از این اتفاق و تضمین پایبندی، برنامه مکتوب بهترین ابزار ما خواهد بود. مکتوب کردن برنامه خود انضباطی را به دنبال خواهد داشت که مهمترین شاخصه معامله گران حرفهای است.
نتیجه این پروسه قطعاً گام برداشتن به سمت پیروزی است. پیروزی را میتوان اینگونه تعریف کرد: «نسبت آنچه میتوانستیم بشویم به آنچه شدهایم.» توان و استعداد ما کمابیش حدومرز ندارد، پس هیچ حدومرزی برای موفقیت وجود ندارد زیرا انسان هر کاری میتواند انجام دهد.
نتیجهگیری نگرش درست در معامله گری:
نگرش سالم که از کتاب گرفته شده باشد. سوخت محرک ماشین موفقیت است. و برای طی کردن مسیر موفقیت، موارد زیر را باید رعایت کنیم:
۱۰ اشتباه مرگبار معامله گران چیست؟
معامله گری هیجان انگیز و بسیار سخت است. برخی می گویند که بیش از 10000 ساعت طول می کشد تا افراد بر معامله گری تسلط یابند. برخی دیگر معتقدند که معامله گری راهی برای سریع ثروتمند شدن است. ممکن است هر دو اشتباه کنند. آنچه مهم است بدانید این است که مهم نیست که چقدر تجربه دارید، بلکه اشتباهات شما بخشی از روند معاملاتی شما خواهند بود. به همین دلیل است که همیشه باید آماده باشید که در صورت وقوع وضعیت مشابه در صورت امکان مجددا مرتکب آن اشتباهات نشوید . در این مقاله از آکادمی G2O ما لیستی از اشتباهات معاملاتی را جمع آوری کرده ایم که باید سعی کنید از آنها اجتناب کنید. پیشنهاد میکنیم این مقاله را تا انتها مطالعه کنید .
۱) معامله بدون داشتن برنامه معاملاتی از پیش تعریف شده
برای آگاهی از آخرین دوره های آکادمی g2o و ثبت نام، با شماره ۰۲۱۲۸۴۲۲۶۸۸ تماس بگیرید.
برای دریافت آموزشهای رایگان تیم g2o و همچنین دریافت مشاوره رایگان، شماره تماس خود را در فرم زیر وارد نمایید تا مشاوران ما در اسرع وقت با شما تماس حاصل نمایند.
اولین اشتباه مهلک معامله گران معامله بدون برنامه است. داشتن یک برنامه معاملاتی از پیش تعریف شده مکتوب به دو دلیل به شما کمک می کند. معاملات به جنبه های مختلفی بستگی دارد که شامل وضعیت بازارهای سراسر جهان، وضعیت بازارهای خارج از کشور، وضعیت معاملات آتی شاخص مانند صندوق های بورسی نزدک ۱۰۰ می شود. در نظر گرفتن معاملات آتی شاخص یک گزینه عاقلانه برای ارزیابی شرایط کلی بازار است. فهرستی از کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و قبل از انجام کارهایتان عادت به تحقیق در بازار داشته باشید. این نه تنها شما را از ریسکهای غیرضروری باز میدارد، بلکه احتمال از دست دادن پول را نیز به حداقل میرساند.
۲) اهرم بیش از حد بالا
اهرم بیش از حد بالا دومین مرگبار معامله گران است. اهرم بیش از حد بالا یک شمشیر دو لبه است. به طوریکه در یک بازی برنده می تواند بهترین دوست شما باشد، اما وقتی روند تغییر می کند، تبدیل به بزرگترین دشمن شما می شود. نتیجه صحبتهای اخیر در مورد ممنوعیت اهرمهای بالاتر از ۱:۵۰ برای معاملهگران با تجربه و ۱:۲۵ برای معاملهگران آماتور در بریتانیا، این بود که بسیاری از معاملهگران پول خود را خیلی سریع از دست دادند. علاوه بر این خبر خوبی برای اکثر معاملهگران بیتجربه است، زیرا به نوعی قرار گرفتن در معرض آنها را محدود میکند. این به آنها اجازه می دهد تا قوانین مدیریت سرمایه خود را راحت تر دنبال کنند. برای معامله گران حریص تر و بی حوصله تر،خبر وحشتناکی است. خوشبختانه، این ممکن است منجر به نتایج بهتر در عملکرد آنها در بلند مدت نیز شود.
اهرم بیش از حد بالا یک روش خطرناک برای این باور است که می توانید سریعتر پول بیشتری به دست آورید. بسیاری از معامله گران با این طرز تفکر گمراه می شوند و در نهایت در مدت کوتاهی تمام پول خود را از دست می دهند. برخی از بروکرها مقادیر دیوانهواری از اهرم (مانند ۱:۲۰۰۰) را ارائه میکنند که نمیتواند به چیزی بیش از فراموشی منجر شود. بنابراین، هنگام انتخاب سطوح و بروکر هایی که آنها را نمایندگی می کنند، باید بسیار مراقب باشید. به همین دلیل است که تنوع در میان بروکرهای مختلف احتمالا بهترین استراتژی است.
۳) استفاده از رایانه
الف) قوانین ورود را تنظیم کنید
سیستمهای رایانهای برای انجام معاملات مؤثرتر هستند، زیرا نسبت به عواملی که در معاملات رخ میدهد احساسی ندارند و از نظر عاطفی به عواملی که از یک جهت مرتبط با معامله است، وابسته نیستند. علاوه بر این، کامپیوترها در مقایسه با معامله گران قادر به انجام کارهای بیشتری در یک زمان هستند. این یکی از دلایل متعددی است که بیش از ۵۰ درصد از معاملاتی که در بورس نیویورک انجام میشود با برنامه رایانهای صورت می گیرد.
یک قانون ورودی معمولی را میتوان در جملهای مانند این قرار داد: «اگر سیگنال A صادر شد و حداقل هدفی نگرشهای اشتباه بورسی سه برابر حد ضرر من وجود داشت و معامله ما در مسیر درستی بود و حمایت می شد، پس از اینجا قراردادها یا سهام X را خریداری کنید.» وقتی صحبت از تصمیم گیری سریع با پیروی از مجموعه ای از قوانین می شود، رایانه ها منطقی تر هستند. مهم نیست که معامله گران چقدر با تجربه هستند، گاهی اوقات آنها در تصمیم گیری بدون توجه به قوانین آنها تردید دارند.
ب) قوانین خروج را تنظیم کنید
به طور معمول، معامله گران ۹۰ درصد از تلاش خود را در جستجوی سیگنال های خرید صرف می کنند، اما هرگز به زمان خروج توجه نمی کنند. گاهی اوقات، بستن یک معامله زیانده دشوار است، اما قطعاً عاقلانه تر است که ضرر کوچکی را متحمل شوید و به دنبال فرصتی جدید باشید.
معاملهگران حرفهای هر روز معاملات زیادی را از دست میدهند، اما پول خود را مدیریت میکنند و ضرر خود را محدود میکنند، که منجر به یک روش معاملاتی سودآور برای آنها میشود.
قبل از ورود به معامله، باید از زمان و سطح خروج خود آگاه باشید. حداقل دو مورد برای هر معامله وجود دارد. اول، اگر معامله علیه شما انجام شود، حد ضرر شما کجاست؟ این سطح باید نوشته شود. سطح دوم حد سود شماست. هنگامی که به آنجا رسیدید، بخشی از معامله خود را بفروشید و حتی در صورت تمایل کل معامله را ببندید. همانطور که در بالا توضیح داده شد، هرگز بیش از درصد مشخصی از پرتفوی خود را در هیچ معامله ای ریسک نکنید.
۴) تلاش برای یکنواخت شدن یا بیش از حد صبر بودن
قانون شماره ۴ صبر است. صبر در معاملات فارکس در نهایت نتیجه می دهد زیرا به شما این امکان را می دهد که کمی منتظر بمانید مسیر مناسب معاملات خود را بیابید . اکثر معامله گران بیش از حد بی صبر هستند به طوریکه هر زمان فرصتی پیش آمد وارد بازار شوند و معامله کنند. این احتمالاً به دلیل طبیعت انسانی ما و اشتیاق به کسب ” سریع پول” است. اما اگر یک چیز وجود دارد که احتمال برنده شدن را تضمین می کند، این است که صبر داشته باشید تا قبل از معامله، تمام اطلاعات لازم را درک کنید. ظاهراً این امر زمان می برد زیرا عوامل زیادی در آن دخیل هستند، مانند شکل گیری روندها، اصلاحات روند، اوج و پایین. بی حوصلگی برای بررسی این مسائل می تواند منجر به از دست دادن پول شود. گاهی اوقات می تواند مفید باشد که به جای تمرکز بیش از حد بر روی یک جنبه، استراحت کنید، به خود اجازه دهید زمان بگذرد تا به تصویر واضحی دست یابید. به یاد داشته باشید که اگر یک معامله در لحظه اشتباه اجرا شود، ممکن است منجر زیان بالایی شود . صبر کردن برای اصلاح بازار، قبل از اینکه وارد معامله شوید، به زمان و انتظار نیاز دارد.
اما زمان می برد… برخی از معامله گران متوجه نمی شوند که موفقیت به زمان نیاز دارد. آنها اغلب به امید کسب درآمد سریع طعمه بی صبری خود می شوند. این می تواند یک محیط نوسانی باشد، و نمودارها ممکن است به سختی خوانده شوند، بنابراین عاقلانه است که گاهی اوقات برای جلوگیری از اشتباهات پرریسک منتظر بمانید. برای انجام کارها عجله نکنید، یا سعی نکنید به هر قیمتی شده وارد معامله شوید و فقط از دل خود پیروی کنید. بازار می تواند بسیار مشکل باشد و اغلب سیگنال های اشتباهی را ارسال می کند. صبورانه منتظر بهترین فرصت ها باشید.
2 نگرش اشتباه در مورد تحلیل تکنیکال
برخی از صاحب نظران اعتقاد دارند که تحلیل تکنیکال روش مناسبی برای ارزیابی و پیش بینی وضعیت بازار نیست.در این مقاله قصد داریم تا شما را با دو دیدگاه اشتباه و رایجی که نسبت به روش تحلیل تکنیکال وجود دارد آشنا کنیم.
کوتاه در مورد تحلیل تکنیکال و مفهوم آن
در ابتدا باید بدانیم که تحلیل تکنیکال چیست و چه مفهومی دارد. تحلیل تکنیکال روشی است که در بازارهای مختلف با توجه به حجم معاملات و تاریخچه قیمتها میتواند قیمتهای آینده بازار را پیش بینی کند.
موارد استفاده این روش اکثرا در بازارهای بورس کالا و اوراق بهادار و هم چنین بازار فارکس و ارز است.
به نوعی میتوان گفت تحلیل تکنیکال هنری است که در آغاز مراحل تغییر قیمتها روند آن را شناسایی کرده و میتواند یک استراتژی ارائه کند که بر تغییرات ناگهانی مسلط شد.
این سرعت عمل در تشخیص تغییر قیمتها باعث خواهد شد پیش از دیگران بتوان تصمیمهای جدیدی برای سرمایه گذاری گرفت که با روند تغییر قیمتها تطابق دارد.
در حقیقت تحلیل تکنیکال رفتارهای بازار را به دقت مورد بررسی قرار میدهد. بررسی این رفتارها و ثبت آنها در قالب نمودارهای گرافیکی توسط این روش به پیش بینی وضعیت بازار کمک خواهد کرد.
اولین نگرش اشتباه نسبت به تحلیل تکنیکال
اولین انتقادی که به تحلیل تکنیکال وارد میشود این است که چطور میتوان با توجه به قیمتهای قبلی قیمتهای جدید را پیش بینی کرد.در حقیقت منتقدین اعتقاد دارند که قیمتهای قبلی شاخص مناسبی برای تشخیص روند تغییر قیمتها در آینده نخواهد بود.
واقعا نمی توان این طور نتیجه گیری کرد که قیمتهای فعلی بر روند تغییر قیمتها تاثیرگذار نیست. البته پیش بینی قیمتهای آینده با توجه به قیمتهای فعلی هم کار آسانی نیست.
با توجه به این که روند عرضه و تقاضا با در نظر گرفتن قیمتهای گذشته قابل پیش بینی هستند میتوان گفت که توجه به قیمتهای قبلی اهمیت زیادی دارد.
پس به این نتیجه رسیدیم که یکی از موارد تاثیرگذار روی قیمتهای آینده بازار قیمتهای گذشته هستند. بهر حال توجه به این نکته مهم است که مفهوم پیش بینی با پیش گویی متفاوت است.
در مورد پیش بینی همیشه درصدی از احتمال وجود دارد و نمی توان با قطعیت از چیزی صحبت کرد. به نگرشهای اشتباه بورسی عبارتی تحلیل تکنیکال قادر به انجام معجزه نیست؛ اما میتواند با توجه به نمودارهای آماری که از قیمتهای گذشته و رفتارهای بازار ثبت کرده تا حدودی آینده بازار را پیش بینی کند.
در حقیقت با توجه به این که تحلیل تکنیکال رفتارهای بازار را زیر نظر دارد و آنها را به صورت نمودار ثبت میکند، میتواند با شناسایی نقاط حساس نمودار به شما در اتخاذ تصمیمات مهم مطابق با این تغییرات کمک کند.
دومین نگرش اشتباه نسبت به تحلیل تکنیکال
مراجع آکادمیک دومین نگرش اشتباه را نسبت به تحلیل تکنیکال دارند.در گذشته آنها اعتقادی به عملکرد صحیح تحلیل تکنیکال نداشتند. چون معتقد بودند پیش بینیهای این روش غیر محتمل است و طبق روشهای علمی کارایی نخواهند داشت.
با توجه به فرضیه گام تصادفی و هم چنین فرضیه بازار کارا که جزو مدلهای اقتصادی و آماری هستند که توسط مراجع آکادمیک مورد استفاده قرار میگیرد، تحلیلهای تکنیکال عملکرد خاصی نداشته و نمی توانند به پیش بینی وضعیت بازار کمکی کنند.به همین دلیل در گذشته مراجع آکادمیک این نگرش اشتباه را نسبت به تحلیلهای تکنیکال داشتند.
البته باید خاطر نشان کرد که با توجه به مدلهای فرضیه بازار کارا و گام تصادفی حتی ابزارهای تحلیلی بنیادی هم عملکرد خوبی ندارند. با پژوهشهای انجام شده این فرضیهها نقض شدند؛ زیرا از نظر این فرضیه گام تصادفی تغییر ناگهانی روند بازار و سقوط آن امری غیر ممکن محسوب میشود.
طبق روش تحلیل تکنیکال زمانی که رفتار بازار دچار تغییر ناگهانی میشود این تغییرات به سرعت شناسایی شده و رفتاری متناسب با آنها در پیش گرفته میشود تا ریسک سرمایه گذاری کاهش پیدا کند؛ اما فرضیه گام تصادفی اعتقادی به تغییر ناگهانی روند بازار ندارد. به همین دلیل با استدلالها و پژوهشهای متعددی این فرضیه نقض شد.
اثر ژانویه هم استدلالی است که فرضیه بازار کارا را نقض میکند. این نظریه میگوید که سرمایه گذاران میتوانند سود بالاتری را در اولین ماه هر سال دریافت کنند.
طبق این استدلالها میتوان چنین نتیجه گیری کرد که برای این که قیمت سهام در بازار تعیین شود الگوهای قابل پیش بینی وجود دارد. پس به این ترتیب میتوان گفت که تصادفی بودن تغییرات در بازار قابل قبول نیست.
البته همان طور که فعالان بازار ایران میدانند ایام عید نوروز، آغاز فصلهای مختلف سال و ماه رمضان جزو مواردی محسوب میشوند که سود بالاتری نصیب سرمایه گذاران شده و الگوی نسبتا قابل پیش بینی ای برای تعیین قیمتها در این موارد وجود دارد.
با توجه به این موضوع میتوان تصادفی بودن تغییر قیمت بورس در ایران را زیر سوال برد.از نظر برخی از اقتصاد دانان عامل موثر بر قیمت سهام احساسات و رفتارهایی است که سرمایه گذاران به صورت سودجویانه دارند. از نظر آنها رفتار بازار تاثیری بر قیمتها ندارد.
با مطالعات دانشگاهی و تحقیقات آماری مختلف که بر روی روش تحلیل تکنیکال انجام شده کارایی و موثر بودن آن به اثبات رسیده است و نمی توان ادعا کرد که تنها عامل موثر بر تغییر قیمتها رفتارهای سرمایه گذاران است.
برای نتیجه دادن تحلیل تکنیکال ضرورتی ندارد که در بازار سرمایه گذار کلان یا تحلیلگر حرفهای بود. استفاده از این روش در دراز مدت میتواند باعث کاهش ریسک و خطرات احتمالی در سرمایه گذاریهای خرد نیز شود.بنابراین استفاده از این روش میتواند برای مدیریت استراتژی در وضعیتهای مختلف بازار به کمک سرمایه گذاران آمده و از غافلگیر شدن آنها جلوگیری کند.
سخن پایانی
در این مقاله سعی کردیم تا شما را با تحلیل تکنیکال و نحوه تاثیرگذاری آن در موفقیت سرمایه گذاریهای خرد و کلان آشنا کنیم. نگرشهای اشتباهی نسبت به این روش وجود داشت که در این مقاله به بررسی دو مورد از آنها پرداختیم.
نتیجه اینکه با توجه به نوسانات موجود در بازار بورس و معاملات نمی توان بدون داشتن استراتژی و داشتن دید باز نسبت به تحولات بازار وارد دنیای سرمایه گذاری شد. پس استفاده از روش تحلیل تکنیکال میتواند برای موفقیت شما در سرمایه گذاری موثر باشد.
دیدگاه شما