تولید سفارشی؛ ویژگیها و چالشها، مزایا و محدودیتها
تولید سفارشی فرایند طراحی، مهندسی و تولید محصولات براساس جزئیات خاص ارایهشده توسط مشتری از جمله: ساخت قطعات براساس سفارش (MTO)، ساخت یکبارمصرف، زمان ساخت کم و سفارشیسازی انبوه است. تمرکز نظریههای جدید تولید بر استفاده از ابزارها و بهروشهاییست که بهدنبال بهحداکثر رساندن درآمدها با تولید محصولاتی با قیمت حداقلی است. طراحی روشهای تولیدیای که بتواند حجم زیادی از محصولات را با قیمت مناسب بهدست مصرفکننده برساند و برای تولیدکننده نیز حاشیه سود مناسبی داشته باشد یکی از مهمترین نیازهای کسبوکارهای تولیدی است.
تولید یک محصول روشهای مختلفی دارد، برخی از این روشها برای تولید بیشتر کالاها مناسبند و برخی دیگر فقط منحصر به تولید چند کالای خاص هستند. انواع اصلی سیستمهای تولید شامل این روشها است: تولید پروژهای، تولید دسته ای، تولید پیوسته، تولید سفارشی، تولید کارگاهی و تولید انبوه. در این مقاله میخواهیم با تولید سفارشی بیشتر آشنا شویم.
قطعات کوچک و سفارشی مثل جواهرات، قطعات الکترونیکی تخصصی و خاص و اندام مصنوعی که با اندازههای خاص افراد طراحی و تولید میشود، محصولاتیاند که برای تولید به فرایندهای خاص و در نتیجه روش تولید خاصی نیاز دارند. یکی از روشهای مدرن تولید که در تولید سفارشی کاربرد زیادی دارد، تولید افزوده یا Additive Manufacturing است که به اختصار (AT) نامیده میشود. ابزار اصلیِ این نوعِ تولید، پرینترهای سهبعدیاند که استفاده از آن بهخصوص در دهه اخیر افزایش داشته است. تولید با پرینتر سهبعدی از این رو مورد توجه تولیدکنندگان محصولات سفارشی است که انعطافپذیری بالایی دارد، فرایندهای ساخت آن نیاز به ابزار ندارد و زمان پاسخگویی آن به تقاضای بازار سریع است.
انواع تولید سفارشی
تولید سفارشی بهطورکلی به دو شکل محصولات را تولید میکند. یا برای نمونه اولیه است یا محصول نهایی که قرار است بهدست مشتری برسد. خارج از دوشکل تولید نمونه اولیه و تولید نهایی، تولید سفارشی شکل دیگری از تولید را ندارد.
ساخت نمونه اولیه
ساخت نمونه اولیه در تولید سفارشی دو هدف اصلی دارد:
- بررسی ویژگیهای قطعه و اعمال تغییرات روی بخشهای مختلف آن پیشاز تولید نهایی؛
- نشاندادن قطعه به مشتریها و خریداران و نشاندادن ویژگیهای مختلف آن؛
تولید سفارشی در بخش ساخت نمونه اولیه شامل تولید ماکتها و قطعههای آزمایشی است. در این مرحله از ساخت، تولید فقط محدود به ساخت یک مدل یا نمونه از چیزی است (مثل یک قطعه از موتور خودرو). این نمونه معمولا برای آزمایش، تحلیل و ایجاد تغییرات برای بهینهسازی محصول ساخته میشود تا عملکرد آن در شرایط واقعی سنجیده شود. همچنین این نمونههای اولیه کاربرد بازاریابی هم دارند تا خریداران و مشتریها از نزدیک با محصول و ویژگیهای آن آشنا شوند.
تولیدکنندگانی که از روش ساخت سفارشی استفاده میکنند از ساخت ماکت برای قطعاتی که خیلی بزرگاند یا شکلهای غیرمعمولی دارند، مثل بال هواپیما، استفاده میکنند. از آنجایی که محصول نهایی نیازمند منابع مالی و زمانی زیادی برای ساخت است استفاده از نمونه اولیه برای ایجاد تغییرات در محصول هم بهصرفه است و هم منطقی. تولیدکنندگان سفارشی از روش نمونهسازی سریع هم استفاده میکنند. نمونهسازی سریع به تولیدکنندگان امکان میدهد ابتدا محصول را با استفاده از نرمافزارهای سهبعدی طراحی کنند و تغییرات را روی نرمافزارها انجام دهند. زمان پایین و هزینه کم مهمترین ویژگی این روش است.
تولید نهایی
بعد از اینکه تولید نمونه اولیه انجام شد و تغییرات صورت گرفت و تایید نهاییِ خریدار گرفته شد، فرایند تولید محصول آغاز میشود. در این مرحله، تولیدکننده، محصولات را در حجم زیاد و با هدف ارایه به بازار تولید میکند. یکی از ویژگیهای تولید سفارشی این است که مثلا کارخانهی خودروسازی میتواند تعداد زیادی از خودروهای سفارشیشده را در زمان کم و با حجم بالا تولید کند تا هم زمان رسیدن به سود را کاهش دهد و هم قیمتی که ارایه میکند مناسب باشد. «تولید سریالی» یکی از بخشهاییست که در ساخت سفارشی محصولات اهمیت فراوانی دارد و مثال آنهم همان کارخانه خودروسازی است.
با «ثمر»، نرم افزار تخصصی تولید تیمیار آشنا شوید
متفاوت، منعطف، دقیق و کاربردی با انواع گزارشهای تخصصی تولید سفارشی.
سربلند در آزمون مجموعههای تولیدی و صنعتی کشور.
فرایندهای تولید سفارشی
تولید سفارشی از دو فرایند اصلی برای تولید محصولات استفاده میکند: کاهشی و افزوده. هرکدام از این روشها در حوزههای خاصی قابل استفادهاند و ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارند. در ادامه هردوی آنها را بررسی میکنیم.
تولید کاهشی
فرایند تولید کاهشی به زمان و نیروی انسانی کمتری نیاز دارد. در این روش مواد بهجای اینکه به محصول اضافه شوند، از روی آن براشته میشوند. این فرایند هم بهنوعی سفارشیسازی تولید است. ممکن است در زمان تولید برخی از ویژگیها دیدهنشده باشد و در محصول نهایی بهعنوان ضایعات درنظر گرفته شوند. تولید کاهشی، محصولنهایی را بازتولید میکند اما نه بهشکل سنتی، یعنی تمام محصول را برای حذف یا تغییر بخشی از آن نابود نمیکند، بلکه مواد را از روی آن برداشته میشود و مواد کم میشوند. یکی از مزایای تولید کاهشی این است که کسبوکارها میتوانند قطعات خاصی را تولید کنند که با روشهای دیگر تولید ساختهشده که هزینه کمتری دارد. حالا این قطعات با تولید کاهشی تغییرات موردنظر را پیدا میکند و فرایند ادامه مییابد. برای تولید کاهشی روشهای زیادی وجود دارد مثل:
- برش CNC،
- برش پلاسما،
- برش واترجت،
- ماشینکاری با تخلیه الکتریکی (EDM)،
نوع دیگری از تولید کاهشی به این شکل است که حجم مشخصی از مواد خام در اختیار تولیدکننده قرار میگیرد و با دستگاههای مختلف طبق نقشهها و طراحیهای موجود، مواد از بخشهای مختلف جدا میشود و محصول نهایی شکل میگیرد.
تولید افزایشی
هدف اصلی استفاده از تولید افزایشی در روش تولید سفارشی، دادن برتری رقابتی به آن نسبت به تولید انبوه است. برعکس تولید کاهشی که مواد از روی محصول کم میشد تا قطعه نهایی ساخته شود، تولید افزاشی مواد را به قطعه اضافه میکند. از تولید افزایشی برای ساخت قطعات پیچیدهتر و اضافهکردن ویژگیهای بهینهتر به محصولات استفاده میشود. مزیت اصلی تولید افزایشی ساخت محصولات با درجه بالایی از سفارشیسازی است. روش کار در تولید افزوده به این شکل است: ابتدا مدل سهبعدی محصول با استفاده از نرمافزارهایی مثل CAD و. انجام میشود. این مرحله دراصل چارچوبسازی تولید است. بعد از تایید طرح سهبعدی، متریال مورد نیاز تهیه و با استفاده از دستگاههای تولید سفارشی مثل پرینتر سهبعدی فرایند تولید آغاز میشود. محدودیت بزرگ این روش این است که بعد از شروع فرایند ساخت، امکان ایجاد تغییرات صرفا با پرداخت هزینههای گزافی ممکن است.
فرض کنید میخواهید قطعهای پلاستیکی بسازید که تابهحال وجود نداشته و کاربرد آنهم فقط برای شماست. در ابتدا برای ساخت این قطعه به قالبی نیاز دارید که هم گران است و هم بهاحتمال زیاد یکبار مصرف؛ تولید افزایشی به شما امکان میدهد تقریبا تعداد نامحدودی قطعهی خاص و منحصربهفرد را فقط با یک دستگاه تولید کنند. روشهای متنوع تولید افزایشی از این قرارند:
- استریولیتوگرافی (سنگچاپ یا SLA)،
- مدلسازی ریزش مذاب (FDM)،
- پخت لیزریِ گزینشی (SLS)،
- پُلیجِت،
- همجوشی پرتاب چندگانه (MJF)،
- ذوب لیرزی گزینشی (SLM)،
- جوش لیرزی مستقیم (DMLS)،
- سیستم پخت تابشی
البته روشهای تولید سفارشی، که به نوعی روشهای چاپ سهبعدی هم حساب میشوند به همینجا ختم نمیشود. این روشها بسیار گستردهتر و تخصصیتر هستند که در این نوشتار از بیان آنها میگذریم.
چرا تولیدکنندگان از روش تولید سفارشی استفاده میکنند؟
کسبوکارهای تولیدی زیادی از روش تولید سفارشی برای برآوردن نیازهای تجاریشان استفاده میکنند ادامه این دلایل را بررسی میکنیم.
1. ساخت محصولات سفارشی
تولید سفارشی همانطور که از نامش پیداست به تولیدکنندگان امکان می دهد محصولات را دقیقا مشابه با خواست و نیاز مشتریان بسازند.
2. بهبود بهرهوری
تولید سفارشی میزان ضایعات را کم میکند. چراکه تولید محصولات و قطعات دقیقا مطابق با نیاز انجام میشود. این موضوع بهرهوری را بهشدت افزایش میدهد.
3. دقت بالاتر
ساخت محصولات، دقیقا مشابه آنچه نیاز است باعث میشود تا دقت این روش تولید در مقایسه با سایر روشها بسیار بالاتر باشد. اجزای خاص، منحنیها و شکلهای منحصربهفرد با این روش به بهترین شکل ممکن اجرا میشوند.
4. هزینههای پایینتر قطعات
هزینههای تولید سفارشی حتی میتواند از تولید انبوه هم کمتر باشد. بسته به نیازهای سازمان، گاه این هزینهها میتواند تا ۷۵درصد کاهش یابند.
5. کاهش زمان تولید
زمان فرایند طراحی محصولات در تولید سفارشی پایینتر است. در این روش نیازی نیست مراحل تکبهتک کامل شوند. بنابراین سازمانها میتوانند زمان تولید را کاهش دهند و بهرهوری را بهبود دهند.
در نرم افزار تولید سفارشی ثمر میتوانید:
- مرکزهای کاری و عملیات کاری نامحدود برای واحد صنعتی خود تعریف کنید،
- تعداد نامحدودی خط تولید و نمودار فرایند عملیات (OPC) تعریف کنید،
- برآورد تولید و سربرنامهتولید (MPS) واحد صنعتی خود را بهشکلی مکانیزه انجام دهید،
- برنامهریزی مواد مورد نیاز (MRP) فرایند تولید خود را بهشکلی عاری از خطا انجام دهید،
- بهشکلی دقیق و منعطف برای خطوط تولید واحد صنعتی خود برنامهریزی تولید انجام دهید،
- با تجمیع خودکار اطلاعات OPCها، MPSها و MRPها در لحظه برای خطوط تولید دستور تولید صادر کنید،
- بهشکلی دقیق و چابک ثبت عملکرد تولید (کنترل کیفیت، دوبارهکاریها و توقفات تولید) انجام دهید،
- تعداد نامحدودی بازه زمانی گزارشگیری برای فرایندهای مختلف تولید خود تعریف کنید.
چالشهای تولید سفارشی
تولید سفارشی مثل هر روش تولیدی دیگر (انبوه، دستهای، پیوسته و. ) چالشهای خاص خود را دارد. چالشهایی که هم در مدل کسبوکار و هم استراتژیهای سازمان خود را نمایان میکنند. در ادامه سه حوزه اصلی کسبوکارها که چالشها خود را در آن نشان میدهند را بررسی میکنیم:
فرایند: تولید سفارشی معمولا از روشهای رایج تولید و ابزارها و دستگاههای آن استفاده نمیکند. دلیل آنهم برمیگردد به ابعاد کسبوکارهایی که از این روش تولید استفاده میکنند. این حاشیه سود دقیقاً چیست؟ کسبوکارها معمولا ابعاد کوچکی دارند و از پس هزینههای روشهای رایج تولید برنمیآیند. بهجای آن تولیدکنندگان بهسراغ روشهایی میروند منعطفتر و و هزینههای عملیاتی کمتری دارند. متاسفانه روشهای تولیدی که این ویژگیها را داشته باشند یا وجود ندارند یا نیاز به نیروی کار بیشتری دارند و این چالش اصلی فرایندهای تولید سفارشی است. نتیجه این چالش بالا رفتن هزینههای تولید هر قطعه است.
بهرهوری: در هر فرایند تولید، حفظ بهرهوری کلید اصلی رسیدن به سود است. اما اینکه بهرهوری چگونه ایجاد میشود به مقیاس و روش تولید بستگی دارد. در روشهای سنتی مثل تولید انبوه تاکید اصلی بر کاهش زمان تولید، مقیاسپذیری و کاهش نیروهای انسانی تا جای ممکن است. در تولید سفارشی اما تنوع محصولات قابل تولید و وجود فرایندهای مختلف مثل طراحی و. باعث شده این روشها ناکارآمد باشد. بهجای آن، تمرکز تولید سفارشی بر بهرهوری تقاضاست، تولید محصولات در این روش فقط زمانی رخ میدهد که سفارشی وجود داشته باشد، در نتیجه در این روش هزینههای مختلفی مثل انبار، پیشبینی و. حذف میشود و بهرهوری تولید بالا میرود.
کیفیت: محصولاتی که به روش انبوه تولید میشوند در طول زمان بهتر و بهتر میشوند، چراکه فرایندها و رویههای تولید آنها دستخوش بهبود میشود. انحراف در کیفیت محصول میتواند با کنترل عواملی مثل سرعت و دما کاهش یابد. تولید انبوه میتواند بهمرور زمان کیفیت خروجی محصولات را بالا ببرد، موضوعی که در تولید سفارشی امکانپذیر نیست. در این روش فقط یک عدد محصول در دوره زمانی مشخصی در حال تولید است که ویژگیهایی کاملا متفاوت با محصولات دورههای قبل و بعد از خودش دارد. بههمین دلیل هزینهی هرگونه تغییری در کیفیت و ساخت محصول میتواند هزینهزا و هزینهبر باشد.
تولید سفارشی به کمک کدام حوزهها میآید؟
بهداشت و درمان، دندانپزشکی و جواهرسازی جزء اولین صنایعی بودند که از مزیتهای تولید سفارشی، بهخصوص تولید افزوده، استفاده کردند. با گذشت زمان و پیشرفت فناوری و معرفی دستگاههای تولید بهینهتر، حوزههای بیشتری به استفاده از این روش تولید روی آوردند. عبارت جدیدی که در نتیجه معرفی دستگاههای پیشرفته به ادبیات سازمانها اضافه شد، سفارشیسازی انبوه بود، سرعت بالا و هزینهی پایین دستگاههای تولید سفارشی (پرینترهای سه بعدی) امکان تولید محصولات در حجم بالا و سفارشیسازی آنها را ممکن کرده است. تولید محصولات مصرفی و قطعات مورد نیاز سایر صنایع از جمله کالاهاییست که تولید سفارشی قادر به تولید آنهاست.
تولید سفارشی و نرمافزار
تقریبا بیشاز ۹۵ درصد فرایندهای تولید سفارشی در نرمافزارها پیش میرود. از طراحی اولیه محصول تا تولید نمونه اولیه و انجام اصلاحات و تولید محصول نهایی در نرمافزار انجام میشود. از سوی دیگر، مدیریت تامینکنندگان و پایش دستگاهها و برنامهریزی برای تعمیرات و نگهداری آنها نیز با نرمافزار ممکن میشود. استفاده از نرمافزاری که بتواند صفر تا صد فرایند تولید را از سفارش مواد اولیه گرفته تا مدیریت منابع انسانی را خودکار انجام دهد در این روش تولید ضروری است. هزینهها در این روش پایین و سرعت و بهرهوری در آن بالاست. استفاده از نرمافزاری یکپارچه و پویا در صنایعی که از تولید سفارشی استفاده میکنند میتواند باعث بهوجود آمدن همافزایی در این مجموعهها شود.
آموزش فارکس ؛ راهنمای گام به گام
معامله با ارزها یا جفت ارزهای مختلف در بازاری به نام فارکس سابقه طولانی دارد و برای اندازه گیری ارزش متقابل ارزها در دو کشور استفاده می شود. این بازار برای اولین بار در سال 1944 توسط ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا تأسیس شد و اکنون بزرگترین بازار مالی جهان با حجم معاملات روزانه حدود 6.5 تریلیون دلار است.
در واقع مکان خاصی در این بازار وجود ندارد و شما می توانید بدون توجه به موقعیت جغرافیایی معامله کنید. فارکس مانند بازار سهام می تواند با استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی بازار را تا حدودی پیش بینی کند و ارز مورد نظر را بخرد یا بفروشد. همچنین مسائل سیاسی و اقتصادی در هر کشوری بر ارزش پول آنها تأثیر می گذارد. با کمک نمودارهای نوسان قیمت می توانید ارزش و قیمت یک ارز را پیش بینی کنید و از کسب درآمد با آن احساس خوشحالی کنید.
اگر برای خرید ارز دیگری مانند یورو به صرافی مراجعه کنید و بخواهید دلار بخرید، صرافی پول شما را در یک عدد و کارمزدهای خودش ضرب می کند. این ضرایب در اصل از بازار فارکس به دست آمده اند و صرافی ها معامله گر نیستند و فقط با مشاهده این ضرایب در سایت مرجع، ارزها را تبدیل می کنند.
بنابراین، در اینجا متوجه می شویم که چرا بزرگترین و حساس ترین بازار مالی در جهان است، زیرا ارزش نسبی همه ارزهای جهان در این بازار ارزش گذاری می شود.
فارکس در ایران
در سال 1390 بورس اوراق بهادار تهران فعالیت کارگزاران و شرکت های فارکس در ایران را به دلایل زیر غیرقانونی اعلام کرد: مهمترین موضوع در این زمینه خروج ارز از ایران است. همانطور که می دانید برای تجارت در ایران باید ریال دلار تهیه کرد که باعث خروج ارز از کشور می شود اما اگر آموزش های خوب فارکس را دیده باشید می توانید درآمد بیشتری هم برای کشور داشته باشید. بازگردانده شده، ماهیت بازار ارز با بازار سهام کامل متفاوت است، شما می توانید تا 500 برابر سرمایه اولیه خود در معامله وام بگیرید، بدون دانش مدیریت پول، نه تنها می توانید سود کنید بلکه می توانید سود ببرید. حریص متحمل ضرر و زیان می شود.
بهترین بروکر فارکس
یکی از سوالات متداولی که از ما در دروس آموزش فارکس می پرسند نحوه انتخاب بروکر و چگونگی ثبت نام در آن است. اما برای انتخاب بروکر شما باید به چه نکاتی توجه کنید؟ آیا به صرف تبلیغاتی که انجام می دهند باید به آن ها اطمینان کنیم؟
ما در این مقاله به شما بروکر (کارگزار) برتر فارکس برای ایران ها را به شما می کنیم.
حد سود در فارکس
یکی از سوال هایی که دانشجویان دوره در مورد آموزش فارکس از من می پرسند این است که چه زمانی باید از حد سود استفاده کنیم آیا باید حد سود در معاملات خود قرار دهیم یا خیر.
در ابتدا باید عرض کنم که قرار دادن حد سود در معاملات بستگی به نوع و سبک معاملات شما دارد و حتماً نیاز به قرار دادن حد سود در معاملات فارکس خود ندارید اما اگر به هر دلیلی تصمیم گرفتید که حد سود معامله را قرار دهید راه های زیادی برای این کار وجود دارد که در ادامه بررسی چندین مورد از آن ها می پردازیم.
آموزش فارکس : حد ضرر چیست
استاپ لاس جایی است که بازار برخلاف پیش بینی معامله گر حرکت می کند. در این صورت با فعال کردن دستور توقف ضرر، معامله بسته شده و از ضرر بیشتر معامله گر جلوگیری می شود.
مشکل تعیین حد ضرر یکی از مشکلاتی است که معامله گران تازه کار با آن مواجه هستند و حتی برخی از نظر ذهنی حد ضرر را تعیین می کنند. تعیین حد ضرر بستگی به استراتژی معاملاتی شما دارد. با این حال، معامله گران در مورد تعیین محدودیت های ضرر سوء تفاهم دارند و این سوء تفاهم می تواند بر عملکرد شما در حساب معاملاتی شما تأثیر منفی بگذارد. اما دقیقاً راه صحیح تعیین حد ضرر چیست؟ نکات ویژه ای که در بحث آموزش فارکس به شما آموزش می دهیم.
عوامل زیادی وجود دارد که حد ضرر را تعیین می کند، مانند حجم معاملات، اما معامله گرانی نیز هستند که از افزایش حد ضرر هراس دارند و تمایل دارند از ضررهای کوتاه برای اثبات نسبت سود به زیان خود استفاده کنند. آنها از سفارشات با ضرر طولانی استفاده نمی کنند، فقط از معاملات کوتاه بازنده استفاده می کنند. اما مشکل اصلی حجم معاملات است و کاهش حجم معاملات می تواند زیان معامله را افزایش داده و استرس را کاهش دهد.
اسپرد چیست
اهرم در فارکس
پلن معاملاتی
اگر می خواهید تجارت را به کار روزانه خود تبدیل کنید و آن را یک تجارت بدانید، قطعاً به یک برنامه معاملاتی نیاز دارید. تمام طرح های تجاری شامل شرح فعالیت تجاری، هزینه های اولیه، میزان سرمایه برای شروع کسب و کار و میزان سرمایه در گردش است. اگر طرح کسب و کار به درستی توسط یک فرد مجرب طراحی و طراحی شده باشد، ریسک از دست دادن سرمایه شما تا حد زیادی کاهش می یابد. سوالی که اکنون مطرح می شود این است که چرا سعی می کنیم در بازارهای پرریسک مانند فارکس بدون طراحی و اجرای یک برنامه معاملاتی صحیح و کاربردی معامله کنیم. شاید پاسخ به این سوال عدم آموزش مناسب فارکس باشد. در آموزش فارکس طراحی یک برنامه معاملاتی بر مؤلفه روانشناسی متمرکز است و جنبه های شخصی و اجتماعی معامله گر را هدف قرار می دهد. بنابراین، طرح معاملاتی باید برای آن شخص طراحی شود و ممکن است معامله گر دیگر نتواند از طرح معاملاتی استفاده کند.
اکثر معامله گران تازه کار هرگز برنامه معاملاتی ندارند. آنها بدون هیچ هدف یا مدیریت سرمایه مالی وارد بازار می شوند زیرا به موضوعات آموزشی فارکس اهمیتی نمی دهند. در طرح معاملاتی، قوانین ریسک، اهداف مالی برای مدیریت سرمایه به طور کامل به صورت مکتوب مستند شده است و باید مطابق با آن معامله کنید.
تایم فریم در فارکس
اگرچه تعداد روش های معاملاتی فارکس نامحدود است، اما یکی از مشکلات اصلی معامله گران مبتدی فارکس عدم توجه به بازه های زمانی مختلف بازار است. به عنوان مثال، اگر آنها در نمودار 15 دقیقه ای معامله می کنند، نمی توانید سایر تایم فریم های موجود در بازار را نادیده بگیرید. همه این موارد را در دوره آموزشی فارکس خود به شما آموزش خواهیم داد.
شما به عنوان یک معامله گر ابتدا باید به زمان هفتگی و سپس ساعت روزانه نگاه کنید تا جهت و روند بازار را مشاهده کنید و سپس به دنبال موقعیت خرید یا فروش در زمان های چهار ساعته و یک ساعته باشید. زمانهای بالاتر را نادیده بگیرید و باعث میشود در معامله اشتباه کنید. نتیجه صحبت بالا این است که روند دوست شماست. شما همیشه می توانید از یک روند بزرگتر در بازه زمانی طولانی تر سود ببرید و هرگز سعی نکنید در مقابل یا مخالف روند باشید. اگر شما از آن دسته معامله گرانی هستید که در زمان های کم مانند 5 دقیقه یا 15 دقیقه معامله می کنید، تایم فریم های بالاتر برای شما 1 ساعت یا 4 ساعت خواهد بود و باید به آن تایم فریم ها بیشتر توجه کنید.
نرخ بهره در فارکس
فارکس توسط متغیرهای زیادی کنترل می شود، اما نرخ ارز مهمترین عامل است. به طور خلاصه، ارز سعی می کند از ارزی پیروی کند که بالاترین نرخ بهره واقعی را دارد. نرخ بهره واقعی کمتر از نرخ تورم اسمی است. معامله گران فارکس باید حاشیه سود دقیقاً چیست؟ نرخ ارز بانک مرکزی هر کشور را پیش بینی کنند و مهمتر از آن، در صورت تغییر نرخ ارز، باید جهت حرکت ارز را نیز پیش بینی کنند. شما همچنین باید این موارد را در آموزش فارکس یاد بگیرید
نرخ بهره چیست؟ چه تاثیری بر ارز دارد؟
چگونه معامله گران می توانند نرخ سود بانک مرکزی و تاثیر آن بر بازار ارز را پیش بینی کنند.
مزایای استفاده از P/S چیست؟
مهدی کریمخانی تحلیلگر بازار سرمایه نسبتهای مالی مقادیری عددی هستند که با هدف بهدست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. P/ S به معنای نسبت قیمت بازار به میزان فروش شرکت به ازای هر سهم است. این نسبت یکی از مهمترین مولفههایی است که در سنجش وضعیت بنیادی یک شرکت مورد استفاده تحلیلگران قرار میگیرد. این نسبت، کمک شایانی در سنجش روند شرکت در میزان تولید و فروش میکند.
همانطور که میدانید یکی از اصلیترین نشانههای پیشرفت یک شرکت، رشد میزان فروش شرکت بهصورت ثابت و پایدار است.
نسبت P/ S یک شرکت کاملا مرتبط با میزان حاشیه سود شرکت است. هر چه حاشیه حاشیه سود دقیقاً چیست؟ سود یک شرکت بزرگتر باشد نسبت P/ S شرکت نیز افزایش پیدا میکند. به همین دلیل این نسبت صنعت به صنعت متغیر است.
بهعنوان مثال، P/ S در صنایع خدماتی بسیار بیشتر از صنایع تولیدی است؛ زیرا حاشیه سود در صنایع خدماتی به دلیل کم بودن هزینههای سربار، بسیار بیشتر از صنایع تولیدی است.
برای به دست آوردن P/ S هر صنعت، در قدم اول، نسبت قیمت به میزان فروش برای هر سهم را محاسبه میشود، در قدم دوم، از نسبتهای به دست آمده میانگین گرفته میشود. در انتها، وضعیت هر نماد نسبت به میانگین P/ S صنعت سنجیده میشود.
در پایان یکی از اصلیترین و مهمترین مزایای استفاده از این نسبت، سخت بودن دستکاری میزان فروش نسبت به دستکاری سود حاصل شرکت در صورتهای مالی است. چون میزان فروش صرفا از قراردادهای فروش شرکت به دست میآید و این در حالی است که محاسبه میزان سود در گرو دخیل کردن چند پارامتر و صورت مالی مختلف است. در تعیین نسبت قیمت به سود میتوان دو نگاه تحلیلی متفاوت را به کار برد:
نگاه اول گذشتهنگر (ttm) بر اساس چهار فصل آخری است که گزارشهای مالی شرکت منتشر شدهاند. این مورد دقیقا همان چیزی است که تحت عنوان P/ E در سایت سازمان بورس اوراق بهادار (TSE) مشاهده میکنید.
نگاه دوم آیندهنگر (Forward) است که با پیشبینی گزارشهای ماههای پیش روی شرکت، سودآوری شرکت را تخمین میزند.
زنجیره ارزش پورتر | ابزاری برای تحلیل وضعیت کسب و کار
زنجیره ارزش یکی از ابزارهای کلاسیک در تحلیل کسب و کار است که نخستین بار توسط مایکل پورتر مطرح شد و هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
درس حاضر، به تعریف مدل زنجیره ارزش پورتر و کاربرد آن میپردازد و همچنین، محدودیتها و ملاحظات مربوط به آن را مطرح میکند.
این درس میتواند برای کسانی که در متمم درسهای ارزش آفرینی، کارآفرینی و مدل کسب و کار را پیگیری میکنند، مفید و آموزنده باشد.
پیشنیاز مطالعهی درسِ زنجیره ارزش پورتر:
مایکل پورتر، مفهوم زنجیره ارزش (Value Chain) را در سال ۱۹۸۵ در کتاب خود با عنوان مزیت رقابتی (Competitive Advantage) مطرح کرد.
پورتر تأکید داشت که استفاده از تحلیل زنجیره ارزش میتواند به مدیران کمک کند تا موقعیت یک کسب و کار را در مقایسه با کسب و کارهای رقیب، درک و تحلیل کنند. پورتر معمولاً اصطلاح جایگاه رقابتی را برای این نوع مقایسهها بهکار میبرد.
بنابراین میتوان گفت بر خلاف بحث معروف پنج نیروی رقابتی پورتر که بیرون مرزهای کسب و کار و فضای صنعت را بررسی میکند، زنجیره ارزش دقیقاً به درون مرزهای کسب و کار نگاه میکند.
زنجیره ارزش پورتر – مانند بسیاری از مدلها و دیدگاههای دیگرش – بیشتر بر پایهی مشاهدات او از کارخانجات صنعتی بنا شده است. اکنون بیش از سه دهه از زمانی که مایکل پورتر این بحث را مطرح کرد گذشته است و دنیا تحولات فراوانی را پشت سر گذاشته است.
بخش خدمات در اقتصاد جهان بسیار بزرگ شده و امروز دیگر نمیتوان هر کسب و کاری را در قالب یک خط تولید، تجزیه و تحلیل کرد. تکنولوژی دیجیتال و فناوری اطلاعات هم، فرصتهای تازهای برای کسب و کارهایی بسیار متفاوت ایجاد کردهاند که پلتفرمها تنها یک نمونه از آنها محسوب میشوند.
با این حال، زنجیره ارزش هنوز مفهومی ارزشمند و مهم محسوب میشود و به ندرت میتوانید یک دورهی آموزش تخصصی مدیریت را بیابید که اشارهای به این مفهوم نداشته باشد.
کتاب مزیت رقابتی که مفهوم زنجیره ارزش نخستین بار در آن مطرح شد
چرا باید مدل زنجیره ارزش پورتر را بشناسیم؟
طبیعی است که این سوال برایتان مطرح شود که اکنون، با این حجم از تحولاتی که در صنعت و اقتصاد به وجود آمده، چرا هنوز زنجیره ارزش مورد توجه قرار میگیرد و آن را در گروه مفاهیم پایه و کلیدی در مدیریت طبقهبندی میکنند؟
در پاسخ به این سوال باید به دو نکته اشاره کنیم:
- هنوز کسب و کارهای بسیاری وجود دارند که زنجیره ارزش، درست به همان شکلی که پورتر مطرح کرده برای آنها مطرح است. کارخانجات صنعتی، فعالان خرده فروشی و نیز فعالان تولید محتوا، همگی کمابیش از همان ساختاری استفاده میکنند که پورتر به آن اشاره کرده است.
- حتی کسانی که در کسب و کارهای متفاوت امروزی (مثلاً پلتفرمهای دیجیتال) فعالیت میکنند، میتوانند از نوع نگاه پورتر الهام بگیرند. ضمن اینکه حتی اگر چارچوب کلی او، چندان بهکار نیاید، بسیاری از اصطلاحات پورتر در بحث زنجیره ارزش (مثل فرایندهای پایه و پشتیبان و تحلیل ارزش و تحلیل هزینه) در همه نوع کسب و کار قابل استفاده است.
تعریف زنجیره ارزش در کسب و کار
بعد از این مقدمهی نسبتاً طولانی، به سراغ تعریف زنجیره ارزش میرویم. در این قسمت میکوشیم تا حد امکان، به چارچوب و جملههایی که پورتر در فصل دوم کتاب مزیت رقابتی، دربارهی زنجیره ارزش مطرح کرده وفادار بمانیم.
پورتر تأکید دارد که وقتی میخواهیم موقعیت یک کسب و کار را با سایر کسب و کارهای رقیب از نظر شکل و میزان ارزش آفرینی بسنجیم، نمیتوانیم کل کسب و کار را به عنوان یک پیکره واحد ببینیم. بلکه بهتر است کسب و کار را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنیم و ببینیم هر بخش، چقدر و چگونه به ایجاد ارزش کمک میکند.
در موفقترین کسب و کارها هم – که آنها را به عنوان نماد ارزش آفرینی میشناسیم – الزاماً همهی بخشها ارزش آفرین نیستند. چهبسا بعضی بخشها و دپارتمانها، ضعیف باشند و بخشهای دیگر، بار آنها را به دوش بکشند.
اینکه بگوییم شرکت الف از شرکت ب که در همان صنعت فعالیت میکند موفقتر (یا ارزشآفرینتر) است، کافی نیست. باید ببینیم بخشهای مختلف از مجموعه بخشهای شرکت الف، هر یک چه سهمی در این پیشتازی ایفا کردهاند.
مثال زنجیره ارزش در یک کارخانه
در اینجا به مثال کلیدی مایکل پورتر میرسیم: یک کارخانهی تولیدی.
میتوانید یک تولیدکنندهی شکلات یا یک خودروساز، یا هر کارخانهی تولیدی دیگر را در نظر بگیرید.
پورتر توضیح میدهد که پنج فعالیت کلیدی در هر فرایند تولیدی قابل تصور است:
لجستیک ورودی شامل همهی فعالیتهای مربوط به دریافت مواد اولیه، نگهداری و انبار کردن و تحویل آنها به خط تولید است.
فعالیتهای عملیاتی هم شامل همهی کارهایی است که مواد اولیه را به محصول نهایی تبدیل میکنند. همان چیزی که به زبان ساده، به عنوان خط تولید (Production Line) میشناسیم.
لجستیک خروجی به فعالیتهای مربوط به محصول نهایی اشاره دارد: انبار کردن محصول نهایی، پردازش سفارشات، زمانبندی تحویل و حمل آنها تا نقطهای که مشتری مد نظر دارد.
بازاریابی و فروش هم نیاز به توضیح ندارد: همهی فعالیتهایی که باعث میشوند مشتری، تصمیم به خرید محصول بگیرد و هزینهی خرید آن را بپردازد.
خدمات هم به تعبیر پورتر، همهی فعالیتهایی است که پس از فروش با هدف «حفظ یا افزایش ارزش محصول» ارائه میشوند.
تعریفی که پورتر از ارزش ارائه میدهد، بسیار نزدیک به تعریف ارزش اقتصادی است که در درسهای پیش با آن آشنا شدهایم:
ارزش مبلغی است که مشتریان حاضرند برای آنچه یک بنگاه اقتصادی به ایشان ارائه میدهد، پرداخت کنند.
بنگاه اقتصادی زمانی سودده است که ارزش ایجاده شده توسط آن بنگاه، بیشتر از هزینههای انجام شده برای ایجاد آن ارزش باشد.
پورتر، چنانکه در ادبیات دههی هشتاد رایج است، این اختلاف را حاشیه سود (Margin) مینامد. میدانیم که امروزه اصطلاح ارزش افزوده رایجتر است و بیشتر به کار میرود (زیرا وقتی از حاشیه سود حرف میزنیم، بیشتر جنبهی حسابداری عملیات و حاشیههای آن مورد توجه قرار میگیرد).
فعالیتهای پشتیبان
همهی آنچه در یک کسب و کار (به طور خاص: در کارخانهی مد نظر پورتر) انجام میشود، در نمودار زنجیره ارزش که در بالا آمد، نمایش داده نشده است.
مثلاً واحد منابع انسانی را در نظر بگیرید. این واحد هزینههایی دارد و وجود آن هم برای عملکرد کارخانه (یا هر واحد کسب و کار) ضروری و مفید است. اما نمیتوان آن را در هیچیک از مراحل پنجگانهی پورتر قرار داد (منظورمان، حقوق نیروی انسانی نیست؛ بلکه دقیقاً هزینههای خود واحد منابع انسانی به عنوان یک واحد ستادی است).
واحدی مثل تحقیق و توسعه هم در فرایندی که در بالا ترسیم کردیم نیامده است و اگر هم بخواهیم آن را به فرایند اضافه کنیم، نمیتوانیم آن را به یک مرحلهی مشخص نسبت دهیم.
به همین علت، پورتر پنج فعالیت بالا را فعالیتهای اصلی (Primary Activities) مینامد و فعالیتهای دیگر را به عنوان فعالیتهای پشتیبان (Support Activities) در نظر میگیرد.
بدینترتیب، زنجیره ارزش او به صورت زیر در میآید:
آیا حتماً باید زنجیرهی ارزش همین مولفهها را داشته باشد؟
دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت به عنوان کاربر ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به درسهای ارزش آفرینی به دورههای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته بررسیهای ما نشان میدهد که علاقهمندان به ارزش آفرینی از بین درسهای متنوع متمم به درسهای زیر علاقهی بیشتری نشان دادهاند:
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
یکی از مهمترین نقدهایی که به بحث زنجیره ارزش پورتر وارد میشود این است که زنجیره ارزش پیشنهاد شده توسط پورتر، بیشتر برای کسب و کارهایی مفید است که محصولات فیزیکی تولید میکنند. به همین علت، ما یک درس مکمل هم برای زنجیره ارزش در نظر گرفته و در آن به «زنجیره ارزش خدمات» پرداختهایم. پس از مطالعهی درس حاضر، میتوانید زنجیره ارزش کسب و کارهای خدماتی را بخوانید تا دید شما نسبت به این بحث، بازتر شود.
مدیریت سرمایه چیست؟ چگونه سرمایه خود را مدیریت کنید
از نظر شخصی بنده، مدیریت سرمایه مهمترین عامل ماندگاری در بازار مالی و سود آوری مداوم است. دلیل این نقطه نظر هم این است که هیچ روش تحلیلی نمیتواند همیشه درست عمل کند. بازارها همواره تغییر میکنند و حتی بهترین معاملهگران نیز همیشه سود نمیکنند! پس چه چیز میتواند تضمین کننده سود آوری مداوم و بلند مدت در بازار مالی باشد؟ فقط و فقط مدیریت سرمایه. پس اگر شما نیز علاقهمند به آشنایی با این اصل در بازار هستید، تا پایان مقاله همراه ما باشید.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه همانطور که از اسم آن پیداست، مهارت مدیریت کردن دارایی یک معاملهگر در بازار مالی است. مدیریت سرمایه یا به انگلیسی Money management مانند یک متعادل کننده عمل میکند، از سود معاملات میکاهد در عین حال از ضررها و ریسکهای جبران ناپذیر نیز کاسته خواهد کرد و این تنها عامل ماندگاری در بازار است. حرکت متعادل در بازار مالی مهمترین عامل برای حضور بلند مدت است. اگر شخصی بدون مدیریت سرمایه در بازارهای مالی مخصوصا ارز دیجیتال فعالیت کند، ممکن است چند معامله اول او با سودهای نجومی همراه باشد، اما به یک باره تنها با یک معامله خطا کل سرمایه او در یک لحظه نابود خواهد شد.
معاملهگران تازهکار اغلب لزوم مدیریت سرمایه را جدی نمیگیرند، آنها فکر میکنند توان مقابله با بازار را دارند و تمام معاملات آنها سود ده خواهند بود. تازهکاران همواره در تلاش برای یادگیری روش تحلیلی جدیدی هستند که همواره درست عمل کرده و خطا نداشته باشد اما هنوز نمیدانند که همچین روشی وجود خارجی ندارد.
معمولا معمالهگران تازهکار پس از اینکه چند معامله خود را با سود بستند، اعتماد به نفس کاذبی کسب میکنند، آنها فکر میکنند پولدار شدهاند و این چرخه سود سازی تا ابد ادامه خواهد داشت. از این رو اهرم معاملات را بالا برده و حد ضررهای خود را برمیدارند، حال بازار دقیقا در همین لحظه است که با یک نوسان شدید اقدام به لیکویید کردن تمام سرمایه آنها میکند.
چگونه مدیریت سرمایه انجام دهیم؟
مبحث مدیریت سرمایه یک مسئاله منعطف است، چیزی نیست که نسخه واحدی برای همه داشته باشد. هر شخصی بر اساس شخصیت معاملهگری و ریسکپذیری خود میتواند روش مدیریت سرمایه متفاوتی داشته باشد. در واقع یک معاملهگر حرفهای خود میتواند روش مدیریت سرمایه خود را پیدا کند، با این حال یک روش معقول و عامهتر این مسئاله را برای شما بیان میکنیم.
تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از سرمایه نقدی خود را وارد بازار ارز دیجیتال کنید
بازار ارز دیجیتال به دلیل ماهیت ریسکی و پر نوسان خود نمیتواند یک سرمایهگذاری امن بهحساب بیاید. به همین دلیل همواره پیشنهاد میدهیم از سرمایه نقدی خود (جدا از ملک و خدرو و موارد دیگر) تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد آن را وارد بازار کنید. در این صورت حاشیه ریسک شما متعادل میشود و میتوانید به دید بلند مدت به سرمایهگذاری خود نگاه کنید.
۸۰ درصد از سرمایه خود را هولد کنید
اگر آن ۱۵ درصدی که وارد بازار ارز دیجیتال کردهاید را ۱۰۰ درصد در نظر بگیریم، بهتر است ۸۰ درصد آن را به دید چند ساله در کفهای قیمتی سرمایهگذاری کنید، حتما این مبلق را به پروژههای امتحان پس داده و معتبر بازار اختصاص دهید. بیت کوین و اتریوم کفه سنگینتر و آلتکوینهای معتبر مانند بایننس کوین، کاردانو و موارد دیگر کفه سبکتر سبک سرمایهگذاری را به خود اختصاص میدهند.
میتوانید یک درصدی جزئی از سرمایه را به خرید شت کوینها و پروژههای نوپا اختصاص دهید.
۲۰ درصد دیگر را به ترید اختصاص دهید
پس از اینکه سبد هول خود را تشکیل دادید، در صورتی که به مطالب فنی معاملهگری مانند تحلیل تکنیکال آشنا هستید، میتوانید با ۲۰ درصد سرمایه خود معاملهکنید و از نوسانات بازار استفاده کنید. معاملهگری نیز خود نیازمند یک مدیریت سرمایه سازماندهی شده است. اگر آن ۲۰ درصد سرمایه را باری دیگر ۱۰۰ درصد در نظر بگیرید تنها اجازه دارید در هر معامله ۵ درصد از سرمایه را وارد معامله کنید. تنها در این صورت اگر خطا کنید باز اجازه دارید که معامله کرده و خطای خود را جبران کنید.
همچنین همواره ۲۰ تا ۳۰ درصد از این ۱۰۰ درصد مبلغ مربوط به معاملهگری را همواره نقد نگهدارید تا در صورت پیدا شدن فرصتهای منحصر به فرد، قدرت استفاده از آنها را داشته باشید.
همواره از حد ضرر و حد سود استفاده کنید
استفاده از حد ضرر مهمترین عامل معاملهگری است. حد ضرر عاملی است که از نابود شدن سرمایه و ضررهای جبران ناپذیر، مخصوصا در معاملات فیوچرز جلوگیری میکند. تصور کنید در هر معامله تنها از ۵ تا ۷ درصد سرمایه خود استفاده کنید و در هر معامله حد ضرری ۲۰ درصدی از همان ۵ درصد حجم داشته باشید. در این صورت اگر معامله شما برخلاف تحلیل پیش رود و با حد ضرر بسته شود میتوان گفت هیچ خطر جدی حساب شما را تحدید نکرده و شما میتوانید بازهم در موقعیتهای بعدی معاملهکرده و ضرر خود را جبران کنید.
تصور کنید تمام سرمایه خود را وارد یک معامله حاشیه سود دقیقاً چیست؟ کردهاید و بازار به هردلیل بر خلاف تحلیل شما پیش رفته است! حال چه اتفاقی خواهد افتاد؟ دقیقا در آن لحظه است که نابود شدن سرمایه خود را به چشم خواهید دید و اهمیت مدیریت سرمایه را درک خواهید کرد.
کلام آخر
لازم است باری دیگر گوش زد کنم مدیریت سرمایه با اختلاف مهمترین عامل ماندگاری در بازار مالی است. هیچ روش تحلیلی مطلقا دقیق نیست و هیچ معاملهگری همیشه درست پیشبینی نمیکند، پس این تنها مدیریت سرمایه است که باعث میشود از ضررهای سنگین و جبران ناپذیر جلوگیری شود. اهمیت این مقاله از آنچه فکر میکنید بالاتر است. اگر شما نیز در مسیر تبدیل شدن به یک معاملهگر هستید، حتما خواندن این مقاله به شما کمک خواهد کرد.
دیدگاه شما