06. کاربرد الگوهای قیمتی
در بازار تبادلات ارزی مبنای جابجایی نرخ ها، میزان عرضه و تقاضای هر ارز می باشد و بدین لحاظ که ارزها همیشه با ارزی دیگر سنجیده می شوند. عرضه و تقاضای منفرد هر ارزی بر روی ارزش برابری ارز متقابل نیز تاثیر مستقیم دارد. این بحث بدین لحاظ گفته شد تا بتوانیم میزان جابجایی هر جفت ارز را جدا از مسائل بنیادی تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا به لحاظ تکنیکی بررسی کنیم. شاخصی که میزان نوسان هر جفت ارز را در بازه زمانی خاصی اندازه گیری می کند با نام Volatility یا فراریت شناخته می شود.
فراریت مقدار میانگین نوسان هر جفت ارز، سهام یا کالا در بازه زمانی خاص می باشد. فراریت در بازار مبادلات ارز رابطه نزدیک و تنگاتنگی با ارزش ذاتی برابری نرخ آن جفت ارز دارد. اگر میزان عرضه و تقاضای یک جفت ارز را در دو بازه زمانی، برابر فرض کنیم میزان نوسان هر جفت ارز بسته به ارزش ذاتی نرخ برابری آن جفت ارز تعیین می شود. عموما ارزها در بازار مبادلات ارز در هر ۲۴ ساعت یا یک روز کاری بین ۰٫۵ تا ۱٫۵ درصد از ارزش ذاتی خود را به صورت میانگین نوسان دارند. بدین معنی که اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز پوند به فرانک سوییس در یک سال گذشته ۱٫۸۰۰۰ بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین ۱۸۰ پوینت که برابر یک درصد ارزش ذاتی این جفت ارز درک الگوی گوه یا wedge می باشد حرکت دارد. یا به عنوان مثال اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز دلار استرالیا به دلار آمریکا در یک سال گذشته ۰٫۷۵ بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین ۷۵ پوینت نوسان داشته باشد.
ذکر دو مساله نباید فراموش شود. اول اینکه شاید روزهای بسیاری را داشته باشیم که مقدار میانگین نوسان هر ارز بیشتر از ۱٫۵ درصد از ارزش ذاتی باشد اما روزهایی قبل یا بعد مقدار نوسان کمتر باشد که میانگینشان به ۰٫۵ تا ۱٫۵ درصد ارزش ذاتی برسد و مساله دوم اینکه وقتی صحبت از فراریت می شود منظور بیشینه و کمینه قیمت(High و Low) می باشد.
این بحث بدین لحاظ حائز اهمیت است که انتظارات حرکتی یک جفت ارز را در یک بازه زمانی برای معامله گر مشخص می کند. زمانی که معامله گر روی دلار استرالیا به دلار آمریکا معامله می کند و حد سود یا ضررش حدود ۱۵۰ پوینت است نمی تواند انتظار داشته باشد که حداکثر در طول یک روز بازار به هدف های قیمتی اش برسد. حال آنکه عکس این حالت را نمی تواند برای جفت ارزی مانند پوند به ین که میانگین نوساناتش حدود ۱۸۰ پوینت در روز است را برای دستورات حد ضرر و سودش انتظار داشته باشد.
از یاد نبریم این قانون نانوشته در بازار مبادلات ارز در اصل از قانون حداکثر میزان نوسانات بازار اوراق بهادار گرفته شده است اما ناخودآگاه، در بازار ارز حالتی به وجود آورده که برای هر بازه زمانی معامله گران انتظار نوسان خاصی را پیش بینی می کنند. غیر از استفاده ای که از میزان فراریت برای حداکثر نوسانات هر روز می شود. با تشخیص این عامل که آیا در روزهای گذشته بازار کمتر از میزان میانگین نوساناتش، حرکت کمتر داشته، می توان متوجه شد که در روز یا روزهای آتی بازار حرکات بزرگتر و با دامنه بیشتری خواهد داشت. در عین حال تا با این تکنیک یا تکنیک های مشابه آشنایی کامل پیدا نکرده اید پیشنهاد نمی شود با زیاد شدن نوسانات در روزهای خاص، حرکات کمتر را در روزهای پیش رو انتظار داشته باشید. همانطور که در شکل زیر دیده می شود پس از اینکه چندین روز میانگین نوسان بسیار کم بوده است روز یا روزهایی را شاهد هستیم که فراریت بیشتر شده است تا میانگین نوسانات فراریت بر اساس ارزش ذاتی درست باشد.
برای بازه های زمانی بزرگتر، در بازه هفتگی فراریت یا اختلاف بیشینه و کمینه قیمت (High و Low) به صورت میانگین گرایش به ۲٫۸ ارزش ذاتی آن جفت ارز دارد و برای بازه ماهانه به صورت میانگین گرایش حرکت دامنه نوسان به ۷٫۵ درصد از ارزش ذاتی جفت ارز وجود دارد.
معمولا فراریت را با شاخص نمای تکنیکی سنجش انحراف معیار(Standard Deviation) می سنجند. به هر میزان انحراف معیار بالاتر باشد میزان فراریت بیشتر است. گرچه بدون استفاده از این شاخص نما نیز می توان میزان فراریت بازار را با نرم افزارهای آماری مورد سنجش قرار داد.
زمانیکه با ترسیم چنگالی کامل که تمامی اصول در آن رعایت شده است آشنا شدیم تکنیک هایی برای استفاده از چنگال “اندری” وجود دارد که می توانیم از آنها برای معامله در بازار استفاده کنیم.
۱) روش استفاده اول از “چنگال اندری” زمانی است که با وجود ترسیم صحیح چنگال قیمت ها در بازار به سمت خط میانی چنگال حرکت نمی کنند. قیمت ها در روند نزولی اطراف بال بالایی و در روند صعودی اطراف بال پایینی حرکت دارند. این مساله که قیمت به خط میانی داخل چنگال نمی رسد می تواند نشانه ای از تضعیف قدرت روند جاری بازار در حالت فعلی باشد از این رو احتمال اینکه بال پایینی یا بالایی که قیمت حول آن خط در حال نوسان است شکسته شود بسیار محتمل است. شکل زیر نمونه ای از حالت اول ورود به معامله را برای یک چنگال صعودی نشان می دهد که با شکسته شدن خط بال پایینی می توان وارد معامله فروش شد.
۲) قاعده دوم برای ورود به معامله زمانی ایجاد می شود که قیمت با اینکه به سمت خط میانی در حال حرکت است یک گپ (شکاف) در نزدیک خط میانی ایجاد می کند. گپ یا تثبیت قیمت در چنگال صعودی روی خط میانی و گپ یا تثبیت در چنگال نزولی زیر خط میانی نشانه ای پایداری روند در جهت فعلی می باشد. این موارد موقعیت های خوبی را برای ورود به معامله ایجاد می کنند. مثال این نمونه را در مثال زیر می توان مشاهده کرد.
۳) قاعده سوم استفاده از چنگال زمانی مورد استفاده برای ورود به معامله قرار می گیرد که خط میانی برای قیمت تبدیل به یک خط حمایت یا مقاومت می شود و از پیشروی قیمت در روند نزولی به زیر خط میانی و در روند صعودی از پیشروی قیمت به بالای خط میانی جلوگیری می کند. معمولا برای استفاده از این ابزار در مورد ورود به معامله از شاخص نمای تکنیکی Stochastic (اندیکاتور استوکاستیک) استفاده می شود. اگرچه حالت بهینه برای ورود به معامله با مشاهده چنین وضعیتی که خط میانی چنگال حکم حمایت یا مقاومت را داشته، صبر کردن تا زمانی است که بال بالایی یا بال پایینی شکسته شود.
چنگال های “اندرو” (اندری) ، تکنیکی برای استفاده از روند ها می باشد. “آلن اندری” ابداع کننده این روش اعتقاد داشت خطوط روند کلاسیک کارایی بالایی در بازارها ندارند و خطوط روندی که از نقاط و پیوت های بیشتری می گذرد بسیار کاربردی تر می باشد. در عین حال بر مبنای این خط مرکزی باید تمامی نوسانات قیمت را در بین دو بال، که کانالهایی را برای قیمت می سازند داشته باشیم.
برای ترسیم یک “چنگال اندرو” تحلیلگر به سه نقطه (پیوت) که آغازگر موج های جدید باشد، نیاز دارد و پس از ترسیم چنگال پیچفورک باید مشاهده نماید که آیا چنگالش سه اصل اساسی ترسیمی را رعایت کرده یا خیر.
همانطور که در شکل زیر مشاهده می شود برای ترسیم یک چنگال پیچفورک به سه نقطه (پیوت) آغاز موج نیاز داریم. نقاط A وC نقش های یکسانی در تغییر جهت قیمت داشته اند و نقطه B نقشی خلاف نقاط A و C برای جابجایی قیمت ایفا می کند. بدین معنی که اگر نقاط A وC روندهای صعودی جاری را تبدیل به روند نزولی کرده اند نقطه B روند نزولی جاری را تبدیل به صعودی کرده است. در ترسیم چنگال صعودی این نقش ها معکوس می شود
برای ترسیم یک چنگال به سه نقطه نیاز داریم که تا به اینجا با آنها آشنا شدیم. از این نقاط درک کردیم که تغییرات قیمت معمولا به صورت سینوسی و با تصحیح همراه هستند. برای ترسیم خط میانه که بیشترین نوسانات را قیمت حول آن محور داشته است می توان ما بین نقاط B و C را شناسایی کرد(محدوده سبز رنگی که در تصویر بالا بین B و C وجود دارد) و خطی را از نقطه A به این نقطه میانی ترسیم کرد. این خط شیب و زاویه خاصی نسبت به تغییرات قیمت دارد که نوسانات بسیاری حول این محور است. به اندازه شیب خط میانی می توان به موازاتش خطوطی را از نقاط B وC ترسیم کرد. معمولا قیمت مانند شکل، حول این محور و خط میانی بارها نوسان دارد. در عین حال نسبت به قیمت چنگال های بالا و پایین که موازی با خط میانی ترسیم شده عکس العمل نشان می دهد.
معامله بر اساس جفت ارزهای متقاطع (Rates Cross) مبحثی می باشد که اغلب مورد توجه معامله گرانی است که از سیستم تریدینگ استفاده می کنند. اغلب معامله گران مبتدی از معامله بر روی جفت ارزهای متقاطع پرهیز می کنند دلایلی مانند اسپرد بالاتر، آشنا نبودن با رفتار آن جفت ارز، کمبود دانش و اطلاعات فاندامنتالی از جمله دلایل فعالیت کمتر معامله گران در این ارزها می باشد و اغلب معامله گرانی که بر روی جفت ارزهای متقاطع کار می کنند به دنبال ارزهایی هستند که فراریت (Volatility) بیشتری داشته باشند مانند جفت ارز پوند به ین ژاپن.
متاسفانه بسیاری از معامله گران بدون اطلاع از تاثیر پذیری جفت ارزها از یکدیگر بر روی جفت ارزهای متقاطع اقدام به معامله می کنند و اغلب ضررهایی بیش از حد، متحمل می شوند. در بازار تبادلات ارزی با داشتن قیمت دو جفت ارز نسبت به ارزی ثابت میتوان قیمت آن دو جفت ارز را نسبت به هم محاسبه نمود که یکی از سه حالت زیر برایشان وجود دارد.
سیگنال های الگو های کلاسیک pforexassist
می شود که اطلاعات جامع و مفیدی هم در رابطه با سیگنال ها در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم.
الگو های کلاسیکی در دستیار فارکس حرفه ای سیگنال را بر اساس آن ها صادر می کنیم شامل :
- الگو دو قله (Double Top)
- الگو دو دره (Double Bottom)
- الگو های سرو شانه بازگشتی و ادامه دهنده (Head & Shoulder)
- الگو های مثلث متقارن، کاهشی، افزایشی(Triangle)
- الگو پرچم (Flag)
- الگو آویز (Pennant)
- الگو گوه(Wedge)
توجه داشته باشید که ما برای ارائه این سیگنال ها از واگرایی و واگرایی پنهان به عنوان تاییدات مهم استفاده می کنیم
تا درصد خطای این سیگنال رو به شکل چشم گیری کاهش دهیم.
الگو های کلاسیک بسیار متنوع هستند و تعداد زیادی دارند ولی توجه کنید که یک تعداد از آن ها فقط از اهمیت بالایی برخورد دار هستند
و قابل شناسایی هم هستند ولی در مقابل هم یک تعداد از این الگو ها قرار دارند که شناسایی آن ها بسیار دشوار است.
شایان ذکر است که ما در دستیار فارکس حرفه ای سیگنال ها را در این بخش توسط بهترین و معتبر ترین الگو های کلاسیک صادر می کنیم
تا سیگنال های بسیار با کیفیتی را در اختیار شما عزیزان قرار دهیم
توصیه تیم فارکس حرفه ای به شما این است که ابتدا با کسب اطلاعات کامل و شناخت الگوها شروع به معامله در حساب دمو کنید
و درک الگوی گوه یا wedge بعد از دست یابی به موفقیت های مستمر شروع به استفاده از این سیگنال ها در حساب واقعی با اندک سرمایه خود کنید.
همچنین شما به راحتی می توانید با مراجعه به بخش آموزش دستیار فارکس حرفه ای و مشاهده فیلم های آموزشی در رابطه با الگو ها که در بخش آموزش متوسطه قرار دارد،
اطلاعات لازم و کافی را در رابطه با الگو ها بدست بیارید.
نحوه معامله با سیگنال های الگو های کلاسیک
الگو های کلاسیک 2 دسته اند دسته اول الگو های بازگشتی اند و دسته دوم هم الگو های ادامه دهنده هستند
که در ادامه به بررسی نحوه معامله و اطلاعات لازم برای ثبت معامله می پردازیم.
نوع بازار: روند – روند سریع – رنج نماد: قابلیت معماله بر روی همه ی نماد ها
ابزارها: آشنایی کامل با الگو های کلاسیک تایم فریم: همه بازه های زمانی
نقطه ورود:
برای حالت خرید: شکست خط گردن برای Head & Shoulder و خط شکست برای سایر الگو ها
برای حالت فروش: شکست خط گردن برای Head & Shoulder و خط شکست برای سایر الگو ها
حد سود:
در حالت خرید: به اندازه نصف و یا کل ارتفاع بالای نقطه ورود، بسته به نوع مدیریت ریسک خود
در حالت فروش: به اندازه نصف و یا کل ارتفاع پایین نقطه ورود، بسته به نوع مدیریت ریسک خود
حد ضرر:
برای حالت خرید: زیر شانه و یا دره مورد نظر.
برای حالت فروش: بالای شانه و یا قله مورد نظر.
تاییدات:
در حالت بازگشتی: استفاده از اشباع RSI –یا استوکستیک– واگرایی و همگرایی.
در حالت ادامه دهنده: کندل های خاص – واگرایی مخفی.
نمونه هایی بر روی چارت:
دو قله Double Topدو دره Double Bottomسرو شانه Head&Shoulder
مثلث Triangle
پرچمFlag
آویز Pennantگوه Wedge
برای درک بهتر سیگنال ها به ویدیو آموزشی مربوطه مراجعه کنید.
جهت افتتاح حساب در این بروکر محبوب و پرطرفدار بر روی اینجا کلیک کنید و فایل مربوطه را مشاهده کرده
و برای دریافت سرویس های ویژه با تیم فارکس حرفه ای در واتساپ و تلگرام در ارتباط باشید تا به بهترین نحو ممکن راهنمایی شوید.
فایل پی دی اف راهنمای سیگنال های الگو های کلاسیک دستیار فارکس حرفه ای:
آموزش تحلیل تکنیکال؛ الگوها – بخش هفتم
الگوها یکی از مهمترین مباحث پایه دریادگیری تحلیل تکنیکالهستند که از حرکات نامنظم قیمت بر روی نمودار به وجود میآیند.
در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال به سراغ تعدادی از الگوهای متداول رفتهایم و ضمن معرفی و تشریح ویژگیها هر یک، به نحوه معامله و استفاده از آنها میپردازیم.
معاملهگران بسیاری در بازارهای مالی مانند بازار ارزهای دیجیتال حضور دارند که مجموع ارزش معاملات روزانه آنها به میلیاردها دلار میرسد. خواندن فکر همه این معاملهگران و درک انگیزه تک تک آنها غیر ممکن است. با این حال برای پیشبینی رفتار آنها، الگوها تصویری بزرگتر از بازار و معاملهگران به ما ارائه میدهند و به ما در شناسایی سیگنالهای ورود و خروج به معاملات یا پیشبینی حرکات آتی قیمت کمک میکنند.
همانطور که دربخش اول آموزش تحلیل تکنیکالاشاره شد، یکی از سه پیشفرض اصلی، علاقه تاریخ به تکرار خودش است. با این حساب الگوهای مشخصی در طول زمان به وجود آمدهاند که با بررسی آنها میتوان متوجه ایجاد نتایج مشابه شد.
الگوهای نموداری تعریف دقیق و مشخصی دارند، اما هیچ الگویی در دنیای تحلیل تکنیکال وجود ندارد که با قاطعیت حرکت قیمت را در آینده مشخص کند. چرا که اگر یک فرمولی قطعی جهت پیشبینی بازار وجود داشت تریدرها ثروتمندترین افراد دنیا بودند و نه سرمایهگذاران! برای همین هم تحلیل تکنیکال تنها یک ابزار کمکی برای پیداکردن الگوها و آمادگی در برابر حرکات آینده بازار است.
الگوهای مختلفی که در نمودارها با آنها برخورد میکنیم به دو دسته در جهت روند (continuations) و برگشتی (reversals) تقسیم میشوند. الگوهای برگشتی به این معنی هستند که پس از کامل شدن الگو، روند جدید در خلاف جهت روند قبلی خواهد بود. به طور مثال اگر روند جاری یک روند صعودی است، پس از تکمیل موفقیتآمیز روندهای برگشتی شاهد روند نزولی خواهیم بود.
در ادامه با برخی از الگوهای مهمی که اغلب در نمودارهای قیمتی تشکیل میشوند، آشنا خواهیم شد و آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱- الگوی سر و شانه (Head and Shoulders)
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که پس از شکلگیری، روند بازار را تغییر میدهد. این الگو از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده و قله میانی نسبت به دو قله دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. حالت ایدهآل این الگو که اعتبار بیشتری هم دارد، به این شکل درک الگوی گوه یا wedge است که دو قله کناری از نظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند اما الزامی برای این مورد وجود ندارد.
حالت ایدهآل این الگو در شکل بالا نشان داده شده است. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال میکند به اندازه اختلاف بازه قیمتی خط گردن و قله میانی خواهد بود. تشکیل این الگو در روند صعودی انتظارات را برای آغاز روند نزولی افزایش میدهد.
نکته دیگر درباره الگوی سر و شانه این است که قبل و بعد از تشکیل قله میانی (Head) شانههای متعددی میتوانند شکل بگیرند. همچنین خط گردن نیز میتواند زاویه داشته باشد (کج باشد) و لزومی ندارد که بهصورت افقی کشیده شود؛ هر چند این موضوع از اعتبار الگو میکاهد.
الگوی سر و شانه معکوس
این الگو مشابه حالت سر و شانه است و تنها تفاوت آن پدیدار شدن در یک روند نزولی است که میتواند نشانهای برای تغییر روند باشد.
الگوی سر و شانه بسیاری از تریدرها را اغلب اوقات به اشتباه میاندازد. مشخص کردن الگوی سر و شانه و تایید آن نسبت به الگوهای دیگر شاید کمی دشوارتر به نظر برسد. جهت سهولت این امر، میتوان از حجم معاملات که یکی از ابزارهای تایید این الگو است، استفاده کرد.
در الگوی سر و شانه با نزدیک شدن به شانه سمت راست فشار فروش بیشتر میشود و میلههای حجمی که با رنگ قرمز بسته میشوند بزرگتر و بیشتر از میلههای سبز میشوند. در سر و شانه معکوس این قضیه کاملا برعکس است و در شانه سمت راست میلههای حجمی که با رنگ سبز بسته میشوند بیشتر و بزرگتر از میلههای قرمز هستند.
برای اینکه با تغییرات حجم در این الگو بیشتر آشنا شوید، میتوانید از تصویر زیر کمک بگیرید.
۲- الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
یکی از الگوهایی که در جهت روند است و توسط ویلیام اونیل در سال ۱۹۸۸ در کتاب «چگونه در سهام پول درآوریم» معرفی شد، الگوی فنجان و دسته است. همانطور که از نام این الگو نیز پیداست از دو قسمت فنجان و دسته تشکیل شده است.
قسمت فنجان (Cup) پس از شکلگیری با انحنای خاصی در نمودار که شبیه به حرف U انگلیسی است، خود را نشان میدهد. پس از تشکیل فنجان، قسمت دسته (Handle) نیز با فشار فروش و سپس تقاضای خرید در بازه قیمتی کوچکتری تشکیل میگردد. پس از شکست مقاومتی و تایید الگو، قیمت شروع به افزایش یافتن میکند.
میتوان فنجان و دسته را اینگونه تفسیر کرد که معاملهگران در کف قیمتی شروع به خرید میکنند و زمانی که قیمت به سقف تاریخی و جایی که از آن شروع به ریزش کرده میرسد، میزان عرضه بیشتر از تقاضا میشود. با ایجاد فشار فروش قیمت دوباره ریزش میکند اما این ریزش به اندازهای نخواهد بود که از کف قبلی (کف تشکیل شده در فنجان) نیز عبور کند. پس از ریزش، قیمت دوباره برای تریدرها جذاب به نظر میرسد ولی هدفی که این بار آنها دنبال خواهند کرد، شکستن خط مقاومتی و افزایش قیمت از این سطح خواهد بود.
چند نکته درباره این الگو وجود دارد:
۱- هرچه طول فنجان بیشتر باشد و U شکلتر باشد، اعتبار الگو نیز بیشتر خواهد بود. همچنین این الگو نباید با حرکت تند قیمتی (حرکت شارپی) که الگوی V مانند را میسازد، اشتباه گرفته شود.
۲- برای کسب اطمینان از صحت الگو، عمق دسته باید در یک سوم بالای عمق فنجان قرار داشته باشد. البته در مواردی هم دیده شده که اصلاح تا دو سوم عمق فنجان هم صورت گرفته است.
۳- حجم معاملات هنگام ساخته شدن نیمه چپ فنجان باید کمتر شود بهطوریکه با رسیدن به کف قیمتی حجم معاملات ثابت شده و با افزایش حجم، نیمه راست فنجان ساخته شود.
۳- الگوی کف دوگانه و قله دوگانه
شناسایی الگوهای بازگشتی کف دوگانه (W Pattern) و قله دوگانه (M Pattern) به نسبت دیگر الگوها کار آسانتری است. این الگوها از برخورد دوبارهی قیمت با خطوط حمایت/مقاومت و عدم موفقیت در عبور از آنها شکل میگیرند. در الگوی قله دوگانه تا زمانیکه خط حمایت شکسته نشده است، الگو تایید نمیشود. همچنین در الگوی کف دوگانه پس از شکسته شدن خط گردن که همان خط مقاومت است، افزایش قیمت تایید میشود.
باید دقت شود که خط حمایت و مقاومت لزومی ندارد به صورت افقی باشند (این خطوط میتوانند به شرط موازی بودن اندکی زاویه هم داشته باشند). برای درک بهتر و آشنایی بیشتر با این الگو به مثالهای زیر توجه کنید. نکته دیگر این است که پس از شکست حمایتی/مقاومتی این احتمال وجود دارد که پولبک به خط حمایتی/مقاومتی اتفاق بیافتد. پولبکها یکی از بهترین نقاط برای ورود به موقعیتهای خرید یا فروش هستند.
الگوی M یا قله دوگانه
الگوی W یا کف دوگانه
برای نمونه در مثالهای بالا دو الگوی سقف دوگانه و کف دوگانه را درک الگوی گوه یا wedge در نمودار قیمت بیت کوین میتوانید مشاهده کنید.
۴- الگوی پرچم و پرچم سه گوش
پرچمها (Flags) و پرچمهای سهگوش یا آویز (Pennants) الگوهایی هستند که در جهت روند و در بازههای کوتاهمدت خود را نشان میدهند و از تداوم روند حکایت دارند. این الگوها معمولاً در میانه روند شکل میگیرند و شکسته شدن آنها با حجم بالا اتفاق میافتد. پرچمها از دو قسمت میله و پرچم تشکیل شدهاند. بخش میله حرکت تند و تیز قیمت را در الگو نشان میدهد که به صورت صعود یا نزولی قوی در دوره زمانی اندکی در نمودار مشخص میشود. قسمت پرچم پس از حرکت تند و تیز قیمت به دو صورت مثلثی و کانال قیمتی میتواند شکل بگیرد.
انواع حالتهایی که در الگوی پرچم میتواند شکل بگیرد در تصویر زیر آمده است و برای هر کدام نقاط ورود به معامله مشخص شده است.
مشخصههای کلی پرچمها به شرح زیر است:
قسمت میله از حجم بالایی از معاملات تشکیل شده است و در داخل بخش پرچم، حجم معاملات رفته رفته کاهش یافته تا اینکه در نقطهای که شکست رخ میدهد، حجم معاملات نیز به یکباره افزایش مییابد.
جهتگیری کلی بخش پرچم معمولاً بر خلاف جهت روند است. برای مثال اگر در روند صعودی الگوی پرچم تشکیل شود، احتمال اینکه پرچم در کانال نزولی شکل گیرد، بیشتر است.
پرچمها در کوتاهمدت شکل میگیرند و شکسته میشوند.
با اینکه یافتن پرچمها کار چندان سختی نیست اما باید ملزومات ذکر شده را داشته باشد. مثلا قبل از شکلگیری پرچم، حجم شدید معامله در قالب حرکت شارپی قیمتی باید مشاهده شود و هرچه مدت زمان شکل گیری میله بیشتر باشد از اعتبار این الگو کاسته میشود.
آخرین نکتهای که در رابطه با الگوی پرچم وجود دارد این است که هدف قیمتی پس از شکسته شدن، به اندازهی میله پرچم است.
۵- الگوی مثلث (Triangle)
الگوی مثلثی یا سه گوش از دیگر انواع الگوهاست که در آن بازه قیمتی با گذشت زمان متمرکز میشود تا جایی که نهایتا الگو شکسته میشود. این الگو به سه دسته تقسیم میشود که در هر کدام ذهنیت بازار با دیگری متفاوت است. همچنین الگوهای مثلث صعودی و نزولی و متقارن معمولا در جهت روند شکل میگیرند؛ اما باید توجه داشت که درصد شکست خوردن این الگوها بالاست و احتمال تغییر روند پس از تشکیل آنها وجود دارد.
سیگنال های الگو های کلاسیک pforexassist
می شود که اطلاعات جامع و مفیدی هم در رابطه با سیگنال ها در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم.
الگو های کلاسیکی در دستیار فارکس حرفه ای سیگنال را بر اساس آن ها صادر می کنیم شامل :
- الگو دو قله (Double Top)
- الگو دو دره (Double Bottom)
- الگو های سرو شانه بازگشتی و ادامه دهنده (Head & Shoulder)
- الگو های مثلث متقارن، کاهشی، افزایشی(Triangle)
- الگو پرچم (Flag)
- الگو آویز (Pennant)
- الگو گوه(Wedge)
توجه داشته باشید که ما برای ارائه این سیگنال ها از واگرایی و واگرایی پنهان به عنوان تاییدات مهم استفاده می کنیم
تا درصد خطای این سیگنال رو به شکل چشم گیری کاهش دهیم.
الگو های کلاسیک بسیار متنوع هستند و تعداد زیادی دارند ولی توجه کنید که یک تعداد از آن ها فقط از اهمیت بالایی برخورد دار هستند
و قابل شناسایی هم هستند ولی در مقابل هم یک تعداد از این الگو ها قرار دارند که شناسایی آن ها بسیار دشوار است.
شایان ذکر است که ما در دستیار فارکس حرفه ای سیگنال ها را در این بخش توسط بهترین و معتبر ترین الگو های کلاسیک صادر می کنیم
تا سیگنال های بسیار با کیفیتی را در اختیار شما عزیزان قرار دهیم
توصیه تیم فارکس حرفه ای به شما این است که ابتدا با کسب اطلاعات کامل و شناخت الگوها شروع به معامله در حساب دمو کنید
و بعد از دست یابی به موفقیت های مستمر شروع به استفاده از این سیگنال ها در حساب واقعی با اندک سرمایه خود کنید.
همچنین شما به راحتی می توانید با مراجعه به بخش آموزش دستیار فارکس حرفه ای و مشاهده فیلم های آموزشی در رابطه با الگو ها که در بخش آموزش متوسطه قرار دارد،
اطلاعات لازم و کافی را در رابطه با الگو ها بدست بیارید.
نحوه معامله با سیگنال های الگو های کلاسیک
الگو های کلاسیک 2 دسته اند دسته اول الگو های بازگشتی اند و دسته دوم هم الگو های ادامه دهنده هستند
که در ادامه به بررسی نحوه معامله و اطلاعات لازم برای ثبت معامله می پردازیم.
نوع بازار: روند – روند سریع – رنج نماد: قابلیت معماله بر روی همه ی نماد ها
ابزارها: آشنایی کامل با الگو های کلاسیک تایم فریم: همه بازه های زمانی
نقطه ورود:
برای حالت خرید: شکست خط گردن برای Head & Shoulder و خط شکست برای سایر الگو ها
برای حالت فروش: شکست خط گردن برای Head & Shoulder و خط شکست برای سایر الگو ها
حد سود:
در حالت خرید: به اندازه نصف و یا کل ارتفاع بالای نقطه ورود، بسته به نوع مدیریت ریسک خود
در حالت فروش: به اندازه نصف و یا کل ارتفاع پایین نقطه ورود، بسته به نوع مدیریت ریسک خود
حد ضرر:
برای حالت خرید: زیر شانه و یا دره مورد نظر.
برای حالت فروش: بالای شانه و یا قله مورد نظر.
تاییدات:
در حالت بازگشتی: استفاده از اشباع RSI –یا استوکستیک– واگرایی و همگرایی.
در حالت ادامه دهنده: کندل های خاص – واگرایی مخفی.
نمونه هایی بر روی چارت:
دو قله Double Topدو دره Double Bottomسرو شانه Head&Shoulder
مثلث Triangle
پرچمFlag
آویز Pennantگوه Wedge
برای درک بهتر سیگنال ها به ویدیو آموزشی مربوطه مراجعه کنید.
جهت افتتاح حساب در این بروکر محبوب و پرطرفدار بر روی اینجا کلیک کنید و فایل مربوطه را مشاهده کرده
و برای دریافت سرویس های ویژه با تیم فارکس حرفه ای در واتساپ و تلگرام در ارتباط باشید تا به بهترین نحو ممکن راهنمایی شوید.
فایل پی دی اف راهنمای سیگنال های الگو های کلاسیک دستیار فارکس حرفه ای:
درک وادادگی های جوش
بسپار/ ایران پلیمر وادادگی های سطح پوشهای سخت ( Hard-surfacing ) بدون شواهدی از ناصافی ( burrs )، مشکلات مربوط به اتصالات جوش را نشان می دهد .
در اکثر ماردان های رانشگری (اکستروژن)، رویه ای سخت روی پره ها جوش داده میشود تا عمر رفتگی ( wear ) طولانی تری فراهم شود. وقتی در غیاب پرکننده های ساینده ( abrasive ) رفتگی شدید رخ میدهد، ناصافی روی پره ها، نشانه ای از پدیده های در حال رخ دادن است .
ناصافی در یال پیرو (trailing side) پره، نیروی جانبی بسیار زیادی را نشان میدهد که باعث پوست رفتگی ( gall ) پره ها یا حتی جوش خوردن به سطح سیلندر میشود، به عبارتی دو سطح از هم جدا می شوند. این معمولا به علت گوه ای شدن ( wedging ) است که ناشی از اتصال ( plugging ) لحظه ای ماردان به بسپار جامد در جهت شعاعی است. اگر فشار ناشی از کانال گرفته شده با ماده جامد از طریق نیرویی معادل در طرف دیگر متعادل نشود، ماردان نیروی زیادی به سیلندر اعمال میکند .
اندازه گیری این نیرو دشوار است، زیرا تنها برای کسری از ثانیه طول میکشد. اما با محاسبه فشار لازم برای خم شدن ماردان که میتواند در طولهای نسبتا کوتاه با سیلندر در تماس باشد، یافت شده است که فشار میتواند به طور لحظه ای تا psi 25000 برسد. به یاد داشته باشید، ماردان در بخش فشارش ( compression ) یک گوه شکل مارپیچی دوتایی ( double-spiral wedge ) است که از طریق گشتاور کل رانشگر رانده میشود و به آن نیروی فشاری بسیار زیادی اعمال میکند. گوه ای شدن، مشکلی اساسی در طراحی ماردان است جاییکه در آن آهنگ جریان مذاب در ماردان هماهنگ با آهنگ فشرده شدن مذاب نیست.
ناصافی در هر دو طرف پره ها معمولا مشکل ناهمراستایی ( alignment ) سیلندر را نشان میدهد جاییکه سیلندر باعث میشود ماردان با هر چرخش برای مطابقت با سیلندر خم شود. مجددا، به دلیل قدرت محرکه رانشگر، پره ها را می فشارد و موجب ساییدگی و در نتیجه ناصافی در هر دو طرف میشود.
هیچکدام از شکلهای 1 تا 3، شواهدی از ناصافی نشان نمی دهند. بنابراین بعید است که وادادگی جوش در نتیجه گوه ای شدن یا ناهمراستایی سیلندر و ماردان باشد. به احتمال زیاد، وادادگی جوش ناشی از جوشکاری نامناسب بوده که منجر به اتصال ضعیف بین مواد رویه سخت و فلز بدنه شده است. شکل 1 وادادگی کامل ناحیه بزرگی از پره را نشان میدهد. الگوی سطح پره در جایی که جوشکاری از بین رفته، کژشکلی ( distortion ) و شیار ( groove ) جوش ناشی از گرمای جوشکاری را نشان میدهد، اما بسیار صاف است که نشان میدهد بخشی از جوش روی پره با کمی و یا هیچ پیوندی باقی مانده است. شکلهای 2 و 3 میزان کمتر وادادگی جوش، اما هنوز با وضعیتی فاجعه بار، را نشان میدهند. نواحی که بخشهایی از جوش از بین رفته است بدون این که هیچ نشانه ای از پوست رفتگی در هر یک از دو طرف دیده شود، مجددا نشانه ای مطمئن از پیوند ضعیف جوش است.
(ادامه دارد…)
متن کامل این مقاله را در شماره 193ام ماهنامه بسپار که در نیمه مهرماه منتشر شده است بخوانید.
در صورت تمایل به دریافت نسخه نمونه رایگان و یا دریافت اشتراک با شماره های 02177523553 و 02177533158 داخلی 3 سرکار خانم ارشاد تماس بگیرید. امکان اشتراک آنلاین بر روی صفحه ی اصلی همین سایت وجود دارد.
دیدگاه شما