اندیکاتور Parabolic SAR
SAR پارابولیک یا توقف پارابولیک و معکوس یک شاخص محبوب است که عمدتا توسط معامله گران برای تعیین حرکت کوتاه مدت یک دارایی مشخص استفاده می شود. این شاخص توسط تکنسین مشهور J. Welles Wilder Jr توسعه یافته است و می تواند به راحتی به یک استراتژی تجاری اعمال شود و به یک معامله گر اجازه می دهد تا تعیین کند که کدام دستور توقف باید قرار گیرد. (محاسبه این شاخص نسبتا پیچیده است و فراتر از محدوده چگونگی استفاده عملا در تجارت است.)
یکی از جالب ترین جنبه های این شاخص این است که فرض بر این است که یک معامله گر به طور کامل در موقعیتی در هر نقطه ای از زمان سرمایه گذاری می کند. به همین دلیل، آن را به ویژه کسانی که سیستم های تجاری و معامله گران که مایل به همیشه پول در محل کار در بازار توسعه استفاده کنند.
شاخص SAR پارابولیکی بر روی نمودار دارایی به صورت نمودار گرافیکی نشان داده می شود و به عنوان یک سری از نقاط قرار داده شده در بالای یا پایین قیمت (بسته به حرکت ). هنگامی که روند دارایی به سمت بالا حرکت می کند، یک نقطه کوچک در زیر قیمت قرار می گیرد، در حالی که یک نقطه در بالای قیمت زمانی که روند روند پایین است، قرار می گیرد.
سیگنال های معامله زمانی ایجاد می شود که موقعیت نقطه ها جهت را عوض می کند و در طرف مخالف قیمت قرار می گیرد.
طبقهبندی اندیکاتورها
اندیکاتورها را میتوان در سه گروه اصلی به شرح زیر، طبقهبندی نمود:
- اندیکاتورهای روندنما[13]: این اندیکاتورها در وهله نخست سعی میکنند تشخیص دهند که آیا با یک بازار جهتدار مواجه هستیم یا با یک بازار نوسانی و بدون جهت. سپس در صورتی که بازار از نوع رونددار باشد تلاش میکنند جهت این روند را به صورت صعودی یا نزولی مشخص نمایند.
رونددار بودن یا نبودن بازار از این جهت واجد اهمیت است که (همان طور که در فصلهای قبل بیان شد) روش معاملاتی در بازارهای رونددار و بدون روند کاملا متفاوت و حتی متضاد با یکدیگر میباشد.
برخی از رایجترین اندیکاتورهای روندنما عبارتند از انواع میانگینهای متحرک ساده [14] و نمایی [15] و غیره، باند بولینگر، اندیکاتور پارابولیک سار، ایچیموکو، میانگینهای متحرک جهتدار، وغیره… این اندیکاتورها در اغلب نرمافزارهای تکنیکال در گروه جداگانهای تحت عنوان اندیکاتورهای Trend Follower یا به اختصار Trend طبقهبندی میشوند که به معنی اندیکاتورهایی است که دنبال کننده روند میباشند.
مشهورترین اندیکاتور روندنما، که قاعدتا اولین اندیکاتور ابداعی در تاریخچه تحلیل تکنیکال است، اندیکاتور میانگین متحرک میباشد. در تصویر زیر میتوانید نمونهای از نحوه کاربرد اندیکاتور میانگین متحرک را بر روی نمودار زوج ارز یورو/دلار ملاحظه نمایید.
این اندیکاتور میتواند نوع بازار و جهت روند را به شرح زیر نمایش دهد:
در مورد روندهای نزولی نیز کافیست هر دو شرط فوق را کاملا قرینه نمایید. اما برای بازارهای رنج [16] روش تشخیص به این صورت است که اگر شیب اندیکاتور تقریبا افقی بوده و قیمت مرتبا از بالا به پایین و از پایین به بالا، اندیکاتور را قطع نماید در این صورت متوجه میشویم که با یک بازار رنج و فاقد روند [16] مواجه هستیم.
- اندیکاتورهای نوساننما: اندیکاتورهای نوساننما یا اسیلاتورها [18] با هدف تولید و صدور سیگنالهای خرید و فروش طراحی شدهاند. مهمترین وظیفه اسیلاتورها این است که بتوانند بهترین نقاط را جهت ورود و خروج به بازار پیدا کرده و آنها را در سریعترین زمان به معاملهگر پیشنهاد دهند. معمولا اسیلاتورها سیگنالهای خود را برمبنای خروج از نواحی اشباع خرید و فروش ویا برمبنای تلاقی با خط سیگنال تولید میکنند. اسیلاتورها اغلب در یک محدوده مشخص نوسان نموده و سیگنالهای خود را بر مبنای عبور از سطوح معینی تحت عنوان نواحی اشباع خرید [19] و اشباع فروش [20] ایجاد میکنند به این صورت که خروج اندیکاتور از این دو ناحیه به معنی سیگنال Buy و Sell خواهد بود:
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا RSI یکی از مشهورترین اندیکاتورهای نوساننما میباشد. همان طور که از نام این اندیکاتور مشخص است فرمول درونی آن به گونهای تعریف شده که بتواند قدرت خریداران و فروشندگان را اندازهگیری نموده و آنها را با یکدیگر مقایسه کند [21] . این اسیلاتور در محدوده اعداد صفر تا صد نوسان نموده و بر حسب درصد بیان میشود. به عنوان مثال اگر مقدار اندیکاتورRSI برابربا 100% باشد یعنی تمامی قدرت بازار بطور کامل در اختیار خریداران قرار گرفته است. و بالعکس اگر مقدار اندیکاتور برابربا صفر باشد یعنی تمامی قدرت بازار بطور کامل در دست فروشندگان است. در تصویر زیر میتوانید اندیکاتور RSI را بر روی نمودار قیمت جهانی طلا مشاهده نمایید:
[22] در بخشهای بعدی مفصلا در خصوص این اندیکاتور صحبت خواهیم کرد
نواحی اشباع خرید و فروش برای این اندیکاتور برمبنای سطوح 70% و 30% تعریف شدهاند. بنابراین اگر اندیکاتور از ناحیه اشباع خرید خارج گشته و سطح 70% را به سمت پایین قطع کند به معنی صدور سیگنال فروش خواهد بود، و یا اگر اندیکاتور از درون ناحیه اشباع فروش خارج گشته و سطح 30% را به سمت بالا قطع کند به معنی صدور سیگنال خرید خواهد بود. در تصویر فوق میتوانید سیگنالهای خرید و فروش تولید شده توسط اندیکاتور را مشاهده نمایید. دقت کنید که سیگنالهای خرید و فروش برمبنای خروج از نواحی اشباع خرید و فروش صادر میگردند نه برمبنای ورود به این نواحی! همچنین توجه کنید که این نقاط در دنیای واقعی به منزله بهترین و کمریسکترین نقاط برای خرید و فروش نیستند بلکه درواقع نقاط احتمالی بازگشت روند هستد که توسط اسیلاتور پیشنهاد شدهاند.
در تصویر فوق ملاحظه میکنید که از میان چهار سیگنال تولید شده توسط اندیکاتور، سیگنالهای ابتدایی و انتهایی صحیح بودهاند اما سیگنالهای فروش نقاط ورود اندیکاتور سار اول و دوم عملکرد مناسبی نداشتهاند و علیرغم صدور سیگنال فروش توسط اندیکاتور اما بازار به روند صعودی خود ادامه داده است. این میتوانست حتی در یک بازار دوطرفه منجر به ضرر و زیان کسی بشود که اقدام به باز کردن پوزیشن فروش نموده است. بنابراین یادمان باشد که اندیکاتورها جادوگر نیستند! اینطور نیست که اندیکاتورها بتوانند تمام حرکات ریز و درشت قیمت را با دقت کامل و صددرصد ایدهآل پیشبینی نموده و هیچ خطایی نداشته باشند!. بلکه اندیکاتورها نیز مانند تمامی ابزارها و مباحث دیگر در تحلیل تکنیکال، مطلقا بینقص نبوده و همواره احتمال نقض شدن سیگنالهای آنها وجود خواهد داشت.
همان طور که در تصویر قبل ملاحظه کردید معمولا احتمال نقض شدن برای آن دسته از سیگنالها که برخلاف جهت روند غالب در بازار صادر شده باشند بیشتر است. در این مثال نیز سیگنالهایی که برخلاف جهت اندیکاتور میانگین متحرک صادر گشتهاند به راحتی Fail شدهاند. پس هنگام استفاده از سیگنالهای تولیدی توسط اسیلاتورها حتما نیم نگاهی نیز به روند جاری در بازار داشته باشید.
این یک قاعده کلی در تحلیل تکنیکال است که «سیگنالهایی که برخلاف جهت روند باشند اغلب Fail میشوند». اسیلاتورها نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در استفاده از سیگنالهای خلاف جهت روند آنها باید احتیاط کرد. درواقع اسیلاتورها بهترین سیگنالهای خود را اغلب در بازارهای رنج و نوسانی تولید میکنند و جذابترین کاربرد آنها جهت استفاده در بازارهای سینوسی است.
برخی از رایجترین اسیلاتورها که اغلب مورد استفاده معاملهگران قرار میگیرند عبارتند از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی(RSI)، مکدی(MACD)، استوکاستیک، مومنتوم، ATR، CCI، RVI و … . هرچقدر که اسیلاتورها را در تایمفریمهای بالاتر استفاده نموده ویا از دوره تناوب بزرگتری برای آنها استفاده کنید، معمولا تعداد سیگنالهای صادره توسط آنها کمتر خواهد شد ولی درعوض میزان خطای این سیگنالها نیز کمتر میشود. سعی کنید از اسیلاتورها به تنهایی استفاده نکنید بلکه در سیستم معاملاتی خودتان از یک اندیکاتور روندنما (مانند میانگین متحرک) در کنار اسیلاتور استفاده کنید تا بتوانید صحت و اعتبار سیگنالهای تولیدی توسط اسیلاتور را با اندیکاتور روندنما ارزیابی نمایید.
- اندیکاتورهای حجمی [22] : اندیکاتورهای حجمی ساخته شدهاند تا میزان تزریق نقدینگی به درون بازار ویا میزان خروج پول از درون بازار را اندازهگیری نمایند. یکی از مهمترین دغدغههای همیشگی معاملهگران این است که بتوانند بدون برخورداری از رانت اطلاعاتی و بدون دسترسی به اطلاعات پنهانی، از نحوه جریان پول هوشمند [23] درون بازار مطلع بشوند. اندیکاتورهای حجمی تلاش میکنند تا با استفاده از محاسبات و اندازهگیریهایی که برروی حجم معاملات انجام میدهند نسبت به چگونگی ورود و خروج اسمارت مانی به درون بازار آگاهی یابند و معاملهگر را قادر به موجسواری بر روی جریان نقدینگی نمایند.
یک تحلیلگر تکنیکال برای آگاهی از همه آنچه که در پشت پرده بازار در حال وقوع است صرفا به سه فاکتور «قیمت»، «زمان» و «حجم نقاط ورود اندیکاتور سار نقاط ورود اندیکاتور سار معاملات» احتیاج دارد. فرض بر این است که تحلیلگر تکنیکال میتواند کلیه محاسبات و اندازهگیریهای لازم را صرفا با اتکا به همین سه متغیر اصلی انجام بدهد. نمودارها و اندیکاتورهای موردنیاز را رسم نموده و کلیه پیشبینیها و تصمیمگیریهای لازم را جهت ورود و خروج موفق، انجام دهد.2
تاکنون درخصوص رکنهای اول و دوم بازار (یعنی قیمت و زمان) مفصلا صحبت کردهایم، در مورد رکن سوم (یعنی حجم معاملات) نیز برخی نکات را به صورت پراکنده ارایه کردیم. به عنوان مثال در مبحث سطوح حمایت و مقاومت گفتیم که به هنگام شکسته شدن سطوح حمایت و مقاومت، افزایش حجم معاملات میتواند متضمن شکست معتبر باشد. ویا در مبحث پترنهای تکنیکال گفتیم که هنگام تشکیل الگوهای بازگشتی (مانند الگوهای سقف دوقلو و سروشانه و غیره) بر روی پیوتهای اصلی این الگوها شاهد کاهش حجم معاملاتی – به عنوان نشانه ای مبنی بر به پایان رسیدن عمر روند- خواهیم بود.
یکی از رفتارهای مهم بازار به این صورت است که هرگاه قیمت همسوی با روند بلندمدت حرکت نماید، حجم معاملات در بازار نیز افزایش خواهد یافت. و برعکس، هرگاه قیمت وارد فاز اصلاحی گشته و برخلاف جهت روند بلندمدت حرکت نماید، حجم معاملات نیز رو به کاهش خواهد نهاد. اگر از یک بورسباز قدیمی بپرسید حتما با این قاعده تجربی آشنا خواهد بود که «بازار بورس برای مثبت شدن نیاز به افزایش حجم معاملاتی دارد». بدون تزریق نقدینگی به درون بازار و بدون افزایش ارزش معاملات روزانه هرگز نمیتوانیم شاهد رشد پایدار و باثبات قیمتها در بورس باشیم. وبالعکس، اگر جریان نقدینگی در بازار بورس کاهش یافته و ارزش معاملات کم بشود، منجر به رکود بازار سرمایه و نزول قیمتها خواهد شد. به عبارت بهتر، بازار بورس همچون یک بادکنک میماند که هرگاه پول به درون این بادکنک دمیده شود موجب انبساط بادکنک و افزایش سطح قیمتها میگردد، و خروج نقدینگی از درون بادکنک موجب کوچکتر شدن آن و نزول قیمتها میشود. در نمودار زیر میتوانید افزایش حجم معاملات روزانه را که موجب اتمام روند نزولی شاخص کل بورس ایران و آغاز روند صعودی گشته است ملاحظه نمایید. جهت مشاهده بهتر حجم معاملات از اندیکاتور Volume استفاده کردهایم. این اندیکاتور حجم معاملات در هر کندل را به صورت یک نمودار میلهای در پنجرهای جداگانه رسم میکند با این تفاوت که هرگاه حجم معاملات نسبت به کندل قبلی افزایش پیدا کرده باشد آن را به رنگ سبز نمایش میدهد و هرگاه حجم معاملات نسبت به کندل قبلی کمتر شده باشد آن را به رنگ قرمز نمایش خواهد داد.
این قاعده در بازارهای دوطرفه، مانند بازار فارکس یا بازار بورس بین الملل، حتی در روندهای نزولی نیز صادق است یعنی در یک روند نزولی بلندمدت هربار که قیمت در کوتاهمدت نیز شروع به نزول نماید با افزایش حجم معاملاتی همراه خواهد شد. به عنوان مثال در تصویر زیر میتوانید قیمت جهانی نفت را مشاهده کنید که با هربار از دست دادن یک کف حمایتی، بلافاصله با افزایش حجم معاملاتی مواجه گشته است. این افزایش حجم به دلیل باز کردن پوزیشنهای فروش فراوان توسط معاملهگران Seller بوده که امیدوار به کسب سود از نزول قیمت بودهاند.
یک ابهام رایج در میان نوآموزان این است که چگونه میتوانیم ورود پول هوشمند به درون بازار را تشخیص داده و تفاوت آن را با خروج پول هوشمند از بازار متوجه بشویم؟ به عنوان مثال فرض کنید حجم معاملات برای یک سهم دلخواه در یک روز خاص شدیدا افزایش پیدا کرده و چند برابر متوسط حجم همیشگیاش بشود. به عنوان مثال در تصویر زیر، وضعیت معاملات روزانه برای سهام شرکت سرمایهگذاری ملت را مشاهده میکنید. در حالی که متوسط حجم روزانه برای این سهم صرفا 3 میلیون سهم بوده است اما حجم معاملات امروز بطور ناگهانی به 12 میلیون سهم افزایش پیدا کرده است. این کاملا واضح است که یک اتفاق مهم برای سهم رخ داده است اما سوال اصلی این است که از کجا میتوانیم متوجه شویم که آیا شاهد ورود پول هوشمند به درون سهم هستیم یا این که بازیگران اصلی در حال خروج از آن بودهاند؟!
برای پاسخ این سوال مهم میتوانید به سه روش زیر عمل کنید:
نخست این که قدرت خریداران را با فروشندگان مقایسه نمایید و هر کدام را که از قدرت بیشتری برخوردارند، برنده نهایی این زورآزمایی درنظر بگیرید. به این منظور باید «سرانه خرید» را برای خریداران حقیقی محاسبه نموده و آن را با «سرانه فروش» برای فروشندگان حقیقی مقایسه نمایید. جهت پیدا کردن سرانه خرید حقیقی کافیست «ارزش معاملات روزانه» را بر «تعداد خریداران حقیقی» تقسیم کنید (و البته یادتان باشد که صرفا بخش حقیقی از معاملات را در ارزش روزانه لحاظ کنید) به همین ترتیب میتوانید سرانه فروش را برای فروشندگان حقیقی بدست آورید. در مثال فوق جهت سهولت محاسبات، عمدا نمونهای را انتخاب کردهایم که درصد معاملات حقوقی برای آن ناچیز بوده و به راحتی قابل حذف از محاسبات باشد. مشخص میشود که هر خریدار حقیقی بطور متوسط مبلغ 4.1 میلیون تومان خرید داشته است، در حالی که هر فروشنده حقیقی بطور متوسط 2.7 میلیون تومان از سهام خود را فروخته است. بنابراین افراد ثروتمندتر که از قدرت مالی بیشتری برخوردار بودهاند، در سمت خریداران قرار داشتهاند، نه فروشندگان! و به همین راحتی مشخص شد که جهت جریان پول هوشمند به درون شرکت بوده است.
روش دوم این است که قیمت «آخرین معامله» را با «قیمت پایانی» مقایسه کنید. میدانید که قیمت پایانی در بورس ایران صرفا یک متوسط آماری است که توسط سازمان بورس محاسبه گشته و در اختیار سهامداران قرار داده میشود. شما میتوانید از مقایسه «آخرین قیمت» با «قیمت پایانی» به نحوه ورود یا خروج نقدینگی پی ببرید. به این صورت که اگر قیمت آخرین معامله بمقدار قابل توجهی از قیمت پایانی بالاتر باشد، یعنی شاهد ورود جریان نقدینگی به درون سهم بودهایم، و برعکس اگر قیمت آخرین معامله از قیمت پایانی به مقدار قابل توجهی کمتر باشد، یعنی شاهد خروج پول از سهم بودهایم. در مثال فوق ملاحظه کردید که قیمت آخرین معامله برابربا 4.9 درصد و قیمت پایانی برابربا 3.1 درصد بودهاند. به عبارت دیگر آخرین قیمت به اندازه 1.8 درصد از قیمت پایانی بیشتر بوده است. بنابراین نقدینگی به درون سهام وارد شده است.
دو روشی که اشاره کردیم جزو روشهای تجربی در بورس ایران – و اصطلاحا قواعد تابلوخوانی- محسوب میشوند. اما سومین روش که ذیلا اشاره خواهد شد یک روش کاملا نموداری و تکنیکال است که به لحاظ تئوریک میتوان از آن برای تشخیص نحوه ورود و خروج پول استفاده کرد. در این روش صرفا کافیست به رنگ بدنه کندل نگاه کنید. در صورتی که رنگ بدنه کندل سبز بوده و قیمت Close به مقدار قابل توجهی بالاتر از Open باشد، فرض را بر این میگذاریم که با ورود پول هوشمند به درون بازار مواجه بودهایم. ویا برعکس، اگر بدنه کندل به رنگ قرمز بوده و Close به میزان قابل توجهی پایینتر از Open باشد، یعنی با خروج نقدینگی از بازار مواجه بودهایم. به عنوان مثال در تصویر فوق از مقایسه اولین و آخرین قیمتهای روزانه – یعنی 695 و 728 ریال- به سادگی مشخص میشود که رنگ بدنه کندل سبز بوده و جریان نقدینگی به درون سهم جاری گشته است.
تا اینجا بررسی اجمالی بر روی مهمترین صفات و ویژگیهای اندیکاتورها انجام دادیم. از این به بعد میخواهیم برخی از مهمترین اندیکاتورها را یک به یک معرفی نموده و مورد بحث و بررسی دقیق قرار دهیم. در جدول زیر فهرست مختصری از اسامی اندیکاتورهایی که تا اینجا معرفی شد را ملاحظه میفرمایید. این فهرست جهت به خاطرسپاری آسانتر نحوه کار هریک از این اندیکاتورها ارایه کردهایم.
بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ
از نظر برخی افراد ترید کوتاه مدتی و باز کردن چندین پوزیشن معاملاتی در روز، تنها یک روش جذاب و هیجانانگیز برای کسب درآمد دوم یا کسب درآمد مازاد است. اما عده دیگری هم هستند که این روش را به عنوان تنها راه درآمدی خود برگزیدهاند و این روش شغل اول و اولویت آنها است. این افراد به خوبی با ترید و قوانین آن آشنا هستند و به انواع استراتژیها و روشهای ترید و معاملهگری تسلط دارند. به این روش معاملاتی که در آن معاملهگران در طول روز چندین پوزیشن معاملاتی باز میکنند، روش اسکالپ تریدینگ گفته میشود. در این مقاله قصد داریم با بررسی پارامترهای مختلف، بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ را معرفی و بررسی نماییم.
اسکالپ تریدینگ (Scalp Trading) چیست و اسکالپر (Scalper) کیست؟
اسکالپ تریدینگ یکی از روشهای معامله و ترید در میان روشهای بیشماری است که برای این کار وجود دارد. در این روش معاملهگران از نوسانات و حرکات کوچک قیمتی نیز کسب سود میکنند و ممکن است در یک روز چیزی بین 10 تا 100 پوزیشن معاملاتی باز کنند.
به تریدرهایی که از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند اسکالپر گفته میشود. اسکالپرها معمولاً از استراتژیهای خاص، مطمئن، ایمن و از پیش تعیین شدهای استفاده میکنند تا زیان معاملات خود را به حداقل برسانند. در این روش، این کار بسیار مهم و با اهمیت است؛ چراکه در صورت وقوع ریزشهای شدید قیمتی، نقاط ورود اندیکاتور سار اگر نقطه خروجی تعیین نشده باشد، ممکن است تمامی سود شما که با سختی زیادی از مجموع معاملات به دست آمده است، از بین برود.
برای رسیدن به موفقیت در این روش، اسکالپرها از روشهای متنوعی استفاده میکنند. یکی از مهمترین نکتهها در این روش، داشتن روحیه مناسب این کار است؛ چون تریدر در طول روز چندین پوزیشن معاملاتی باز میکند و باید به صورت دائمی بازار را کنترل کند. علاوه بر این، این دسته از تریدرها با توجه به تجربه و آزمون و خطاهای بسیار میتوانند بهترین ابزارها و بهترین اندیکاتور را برای اسکالپ تریدینگ انتخاب کنند و از آن در جهت رسیدن به موفقیت استفاده نمایند.
پنج استراتژی و اندیکاتور مهم برای اسکالپ تریدینگ
افرادی که تمایل و علاقه دارند از روش اسکالپ تریدینگ استفاده کنند یا به تسلط نسبی بر این روش برسند، باید با برخی استراتژیها و روشها آشنایی داشته باشند. از این رو در ادامه 5 اندیکاتور یا شاخص مهم را معرفی میکنیم.
1. اندیکاتور SMA یا میانگین متحرک ساده
اندیکاتور میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average (SMA)، یکی از انواع اندیکاتور میانگین متحرک است. این اندیکاتور، یک اندیکاتور پایهای است و تریدرهای بسیاری در معاملات و تریدهای خود از این اندیکاتور استفاده میکنند. تریدرها با استفاده از این اندیکاتور میتوانند به میانگین قیمتی ارز مورد نظر خود در بازه تعیینشده دست یابند. همچنین این اندیکاتور به تریدرها کمک میکند که حرکات رو به بالا یا رو به پایین دارایی خود را متوجه شوند و جهت روند پیش رو را تشخیص دهند.
اندیکاتور SMA نوعی مووینگ اوریج است و از میانگین قیمت بسته شدن کندلهای قبلی در بازه تعیینشده ایجاد میشود.
2. اندیکاتور EMA یا میانگین متحرک نمایی
یکی دیگر از بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ، اندیکاتور میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average (EMA) است. تریدرها با استفاده از این اندیکاتور میتوانند به دادههای قیمتی اخیر، وزن بیشتری بدهند. تفاوتی که این اندیکاتور با اندیکاتور میانگین متحرک ساده دارد این است که در اندیکاتور SMA، تمامی دادههای قیمتی وزن یکسانی دارند.
از این جهت که این اندیکاتور به دادههای قیمتی اخیر نسبت به دادههای قدیمیتر وزن و اهمیت بیشتری میدهد، آن را جزء بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ میدانند.
تحلیلگرانی که از این ابزار تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، با استفاده از تقاطعها یا واگراییهایی که در این اندیکاتور ایجاد میشود، سیگنالهای ورود یا خروج دریافت میکنند.
3. اندیکاتور مکدی (MACD)
یکی دیگر از اندیکاتورهایی که در میان لیست بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ قرار دارد، اندیکاتور MACD است. تریدرهای بسیاری از این اندیکاتور استفاده میکنند. از این اندیکاتور میتوان برای تشخیص مومنتوم و پیروی و کسب سود از روندها استفاده کرد.
اندیکاتور مکدی نشاندهنده ارتباط میان دو مووینگ اوریج مختلف است. تریدرها با استفاده از این اندیکاتور نقاط ورود و خروج یک معامله را تشخیص میدهند.
4. اندیکاتور پارابولیک سار (Parabolic SAR)
اندیکاتور پارابولیک سار نیز یکی از بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ است. تریدرها از این روش برای تشخیص حرکات روند قیمتی استفاده میکنند. در صورتی که روند قیمتی در نمودار، یک روند صعودی باشد، نقطههای مربوط به این اندیکاتور زیر نمودار و در صورتی که روند حرکت قیمتی نزولی باشد، نقطههای این اندیکاتور بالای نمودار قیمتی قرار خواهند گرفت.
با استفاده از این اندیکاتور، تریدرها از بازگشت روندها مطلع میشوند، آینده دارایی خود را پیشبینی میکنند و میتوانند حد ضرر خود را تعیین نمایند. این اندیکاتور در بازارهای دارای روند، عملکرد بهتری خواهند داشت.
5. اندیکاتور Stochastic ( استوکاستیک)
در میان لیست بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ نام اندیکاتور Stochastic نیز وجود دارد. نام دیگر این اندیکاتور، مومنتوم است. فرض اصلی این اندیکاتور این است که حرکت بر قیمت اولویت دارد. تریدرها از این اندیکاتور برای تشخیص حرکات قیمتی قبل از رخداد آنها استفاده میکنند.
اسکالپ تریدرها این اندیکاتور را جزء بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ و برای تشخیص نقاط مناسب برای ورود و خروج به شمار میآورند.
سخن پایانی
در این مقاله به معرفی و بررسی برخی از بهترین اندیکاتورها برای اسکالپ تریدینگ پرداختیم. ممکن است در نگاه اول استفاده و تنظیم این استراتژیها و اندیکاتورها ساده و راحت به نظر برسد، اما باید بدانید که موفقیت در استفاده از این اندیکاتورها و در نهایت موفقیت در ترید و استراتژی اسکالپ تریدینگ نیازمند تمرین و استفاده بسیار از این اندیکاتورها برای رسیدن به تسلط کافی بر آنها است. اگر این گونه نبود، افراد بسیاری میتوانستند از این اندیکاتورها استفاده کنند و به کسب سود بسیار با استفاده از این روش ترید بپردازند. اما حقیقت امر به گونهای دیگر است و حتی با وجود دانستن اینکه کدام اندیکاتورها بهترین اندیکاتور برای اسکالپ تردینگ هستند، نمیتوان به راحتی به کسب سود دائمی از بازار پرداخت.
بنابراین علاوه بر کسب تجربه و مهارت کافی در استفاده از این استراتژیها و اندیکاتورها، نقاط ورود اندیکاتور سار میبایست برای معاملات خود برنامه معاملاتی و استراتژی شخصی داشته باشید.
راز طلایی ترکیب اندیکاتورها
چگونه اندیکاتورهای تکنیکال را ترکیب کنیم؟ دانستن اینکه چه موقع از چه اندیکاتوری استفاده کنیم و اینکه بهترین ترکیب اندیکاتورهای تکنیکال چیست میتواند در معاملات روزانه شما کمک زیادی بکند. ما در مقالات قبلی به آموزش انواع اندیکاتور های اصلی و استراتژی های استفاده از آنها پرداخته ایم. یادگیری هر یک از این اندیکاتورها و کار با آنها به صورت ترکیبی می تواند شما را به یک استراتژی مناسب معامله که قابلیت یافتن فرصت های محتمل تر دارد هدایت کند. در این مقاله قصد داریم بفهمیم چگونه میتوانیم با ترکیب اندیکاتور های مختلف بهترین نتیجه را بگیریم؟ با ما همراه باشید.
چرا باید در انتخاب اندیکاتور دقت کنیم؟
اندیکاتورهای تکنیکال میتواند در تشخیص روند قیمتی فعلی و پیشبینی تغییرات قیمت در آینده کمک کند و با ارتقای مؤثر استراتژیهای تحلیلی تکنیکال، شما میتوانید سود خود در هر روز معاملاتی را افزایش دهید.
اگر از اندیکاتور اشتباه استفاده کنید این میتواند به تفسیرهای نادرست قیمتی و تصمیمهای نادرست معاملاتی منجر شود.
انواع اندیکاتورها
اندیکاتورها به چهار دسته اصلی تقسیم میشوند:
اندیکاتورهای روندی
اندیکاتورهای روندی برای اندازهگیری قدرت و مسیر یک روند طراحی شدهاند.
اگر بازار در یک روند صعودی قوی قرار داشته باشد، یک اندیکاتور روندی به شما سیگنال خرید میدهد و زمانی که بازار در یک روند نزولی قوی قرار دارد اندیکاتور روندی سیگنال فروش به شما ارائه میکند. ازآنجاکه اندیکاتورها بر اساس دادههای قیمتی گذشته عمل میکنند، اکثر اندیکاتورهای روندی تأخیری هستند و سیگنالهای معاملاتی را بعد از تشکیل روند فراهم میکنند.
تریدر احتمالاً حرکت اولیه یک روند جدید را تا زمانی که اندیکاتور روندی سیگنال معاملاتی را ارائه کند از دست میدهد.
اندیکاتورهای محبوب روندی میانگینهای متحرک، پارابولیک سار (SAR)، شاخص میانگین حرکت مسیر یا ADX و مکدی هستند.
اندیکاتورهای مومنتوم
یک گروه دیگر از اندیکاتورهای تکنیکالی محبوب، اندیکاتورهای مومنتوم هستند که به آنها اوسیلاتور هم میگویند. اوسیلاتورها برخلاف اندیکاتورهای روندی قدرت نسبی حرکات قیمتی اخیر را اندازهگیری میکنند و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ را نشان میدهند.
اگر قیمت بهشدت افزایش یابد، اوسیلاتور هم بالا رفته و به سطوح اشباع خرید میرسد. همچنین اگر قیمت در حال کاهش باشد، اوسیلاتور به سطوح اشباع فروش رسیده و سیگنال خرید ارسال میکند.
اوسیلاتورها در بازارهای رنج عملکرد بسیار خوبی دارند اما زمانی که بازار روند داشته باشد عملکرد مناسبی ندارند. اوسیلاتورهای محبوب عبارتاند از RSI، اندیکاتور استوکاستیک و اندیکاتورهای مومنتوم.
اندیکاتورهای حجم
اندیکاتورهای حجم، قدرت تغییرات قیمتی را با استفاده از اطلاعات حجم معاملات اندازهگیری میکنند.
بااینکه اندیکاتورهای حجم در میان معامله گران بازارهای سهام محبوبیت زیادی دارند، معامله گران فارکس نمیتوانند از آن استفاده زیادی بکنند زیرا اطلاعات معتبری از حجم معاملات در بازارهای ارز وجود ندارد. محبوبترین اندیکاتورهای حجم، اوسیلاتور چایکین و حجم تعادلی یا OBV هستند.
اندیکاتورهای نوسانی
اندیکاتورهای نوسانی همانطور که از نامشان مشخص است سرعت تغییرات قیمت را بدون در نظر گرفتن جهت آن اندازهگیری میکنند. اندیکاتورهای نوسانی هنگام تغییرات سریع بازار افزایش مییابند و با کندی بازار افت مینمایند. محبوبترین اندیکاتورهای نوسانی بولینگر باند و ATR هستند.
از کدام اندیکاتور استفاده کنیم؟
همه این اندیکاتورها تغییر و یا ثبات قیمت را نشان میدهند اما زاویه دید هریک متفاوت است. نگاه کردن به بازار از زوایای مختلف میتواند به داشتن دیدگاه واقعیتر و صحیحتر کمک کند. اطلاع از این دستهبندیها و نحوه ترکیب بهترین اندیکاتورها بهطور مؤثر میتواند به تصمیمگیریهای معاملاتی بهتر منجر شود. نکتهای که باید در نظر داشته باشید این است که بااینکه همه اندیکاتورهای تکنیکال مفید هستند، هریک نقاط ضعفی نیز دارند؛ بنابراین ترکیب نادرست اندیکاتورها میتواند باعث سردرگمی، تفسیرهای نادرست قیمتی و تصمیمهای نادرست معاملاتی ختم شود.
اشتباهات رایج تریدرها
در ادامه دو مورد از مهمترین اشتباهات تریدرها را در رابطه با انتخاب اندیکاتور بررسی میکنیم.
استفاده از اندیکاتورهای یک دسته
بزرگترین مشکل تریدرها این است که از اندیکاتورهای مختلفی استفاده میکنند که به یک دسته تعلق دارند و درنتیجه اطلاعات یکسانی را دریافت میکنند.
در نمودار میتوانید ۳ اندیکاتور مومنتوم (مکدی، RSI و استوکاستیک را مشاهده کنید. اساساً این سه اندیکاتور اطلاعات یکسانی را ارائه میدهند زیرا هر سه شتاب حرکت یا مومنتوم را در رفتار قیمت بررسی میکنند.
همانطور که میبینید هر سه اندیکاتور در زمان مشخصی صعود و افت داشتهاند، به هم نزدیک شدهاند و هر سه در دوره بدون مومنتوم صاف شدهاند. پس اگر با استراتژی چند اندیکاتوری معامله میکنید که از اندیکاتورهای RSI، مکدی و استوکاستیک استفاده میکند، درواقع فقط از اندیکاتورهای یک دسته استفاده مینمایید. این اندیکاتورهای مومنتوم همگی اطلاعات یکسانی را نشان میدهند.
فقط از اندیکاتورهای روندی استفاده شود
یک اشتباه رایج دیگر استفاده از اندیکاتورهای روندی بهتنهایی است. بهعنوانمثال نموداری را میبینید که سه اندیکاتور روندی پارابولیک SAR، میانگینهای متحرک و کانالهای کلتنر (keltner) در آن استفاده شده است. در این مورد هم هدف همه این اندیکاتورها یکی است یعنی تعیین جهت روند.
میتوانید مشاهده کنید که در یک روند همه اندیکاتورها تقریباً یک چیز را نشان میدهند.
بهطور همزمان، در رنجها همه آنها سیگنالهای نامناسبی ارائه میکنند. پس استفاده از اندیکاتورهای یک دسته اشتباه است زیرا آنها اطلاعات مشابهی ارائه میکنند و ممکن است شما اهمیت زیادی برای اطلاعات حاصل از اندیکاتورها قائل شوید و بهسادگی نکات مهم دیگری را نادیده بگیرید.
ممکن است دو اندیکاتور روندی را در نظر بگیرید و گمان کنید روند قویتر از آن چیزی است که هست، زیرا هر دو اندیکاتور چراغ سبز نشان دادهاند و با این کار احتمالاً نشانههای دیگری که در نمودار وجود دارد نادیده گرفته میشود.
مشکل اصلی استفاده از اندیکاتورهای نامناسب این است که ممکن است با دیدن وضعیت و جهت مشابه اندیکاتورها، سیگنالهای معاملاتی را قویتر از چیزی که هستند ارزیابی کنید؛ و این کاری کاملاً نادرست است.
راهحل مشکلات ناشی از استفاده از اندیکاتورهای یک دسته بسیار ساده است: از اندیکاتورهایی که اطلاعات یکسانی را ارائه میکنند اجتناب کنید. بهترین استراتژی، ترکیب اندیکاتورهایی است که اطلاعات مختلفی را نشان میدهند.
استفاده از اندیکاتورهای متعدد
اشتباه رایج بعدی استفاده از اندیکاتورهای متعدد است. ممکن است شما یک اندیکاتور را درجایی ببینید و تصمیم بگیرید آن را امتحان کنید. به نمودار نگاه کرده و نقاط ورود مناسبی را هم بیابید. تنها مشکل کار آن است که جای یک چیز خالی است. وجود اندیکاتورهای دیگر میتوانند به شما در پرهیز از تصمیمهای نادرست کمک کنند. پس برای حل این مشکل اندیکاتورهای دیگری را اضافه و امتحان میکنید. دوباره نقاط ورود را پیدا میکنید و این بار نتایج بهتری کسب مینمایید. برای همین بازهم اندیکاتورها و فیلترهای بیشتری اضافه میکنید تا جایی که نمودار از حالت عادی خارج شده و بیشتر شما را گیج میکند. در این حالت، برخی از اندیکاتورها سیگنال موقعیت شرت را نشان میدهند درحالیکه بقیه موقعیت لانگ را اعلام میکنند؛ و زمانی سیگنالها یکی میشوند که برای ورود دیر شده است.
بدترین جای کار، آن است که شما از یک استراتژی خوب کار خود را آغاز کردهاید اما بعداً کاملاً آن را تغییر دادهاید. من هم همین مشکل را داشتهام. همه ما این اشتباهات را انجام میدهیم.
لازم نیست نمودارهایتان را شلوغ کنید.
ممکن است اعتقاد داشته باشید هر اندیکاتور در نمودار نقش و هدف خاصی دارد و نمیتوانید بدون استفاده از همه آنها معامله کنید. پس درصورتیکه نتایج معاملاتتان خوب نیست برخی از این اندیکاتورها را کنار بگذارید. با این کار ذهنتان فعالتر خواهد شد و با دیدگاه متفاوتی تحلیل قیمت را انجام خواهید داد.
نکات مهمی که باید به خاطر داشته باشید:
- اندیکاتورهای مورداستفادهتان را به ترجیحاً دو تا حداکثر سه مورد محدود کنید.
- سعی نکنید با اندیکاتورها همه معاملات ضرر ده را فیلتر نمایید. با این کار سیگنالهای مناسب را هم از دست خواهید داد.
- پسازاینکه در یک معامله ضرر کردهاید اندیکاتور جدیدی را اضافه نکنید زیرا حتی اگر از ۱۰۰ اندیکاتور هم استفاده کنید بازهم احتمال ضرر وجود دارد.
- از اندیکاتورها برای تأیید تصمیمهای خود استفاده نمایید و آنها را چشمبسته به کار نبرید.
چه اندیکاتورهایی را انتخاب کنیم؟
حال به چند مورد از ترکیبهای مناسب از اندیکاتورها اشاره میکنیم:
اندیکاتور روندی + اندیکاتور مومنتوم
اولین پیشنهاد شامل یک اندیکاتور روندی و یک اندیکاتور مومنتوم است. شما میتوانید از میانگینهای متحرک برای تعیین روند و مثلاً استوکاستیک برای تأیید یا تعیین نقطه ورود استفاده کنید. اگر ویدئوی آموزش اندیکاتور استوکاستیک را دیده باشید میدانید که برای تعیین روند از EMA دویست دورهای و برای یافتن واگراییها در جهت روند اصلی از استوکاستیک استفاده میکنم.
زمانی که قیمت بالاتر از EMA 200 باشد معاملههای لانگ انجام میدهم و زمانی که استوکاستیک واگرایی را نشان بدهد و قیمت زیر EMA 200 باشد، معاملات شرت را بر اساس واگراییهای استوکاستیک انجام میدهم.
اندیکاتور حجم + اندیکاتور روند
روش پیشنهادی دوم این است که از یک اندیکاتور حجم و یک اندیکاتور روند استفاده کنید. من OBV را در کنار میانگین متحرک ترجیح میدهم. ترجیح من این است که یک میانگین متحرک بلندمدت را روی OBV به کار بگیرم. این کمک میکند جهت روند را مشخص کنم زیرا برخوردهای این دو دید خوبی از روند بازار به من میدهد.
زمانی که OBV بالاتر از میانگین متحرک است من به دنبال موقعیتهای لانگ در جهت روند اصلی هستم. زمانی که OBV پایینتر از میانگین متحرک است تنها از موقعیتهای شرت استفاده میکنم.
اندیکاتور مومنتوم + اندیکاتور نوسانی
روش پیشنهادی دیگر برای ترکیب اندیکاتورها استفاده از یک اندیکاتور مومنتوم و یک اندیکاتور نوسانی است.
من از بولینگر باند و زمانی که بولینگر باند صاف است از RSI برای یافتن واگراییها استفاده میکنم.
شما میتوانید از اندیکاتورهای دیگری نیز استفاده کنید. نوع اندیکاتور مورداستفاده به نوع استراتژی موردنظر شما بستگی دارد. این با سبک معاملاتی و قدرت تحمل ریسک افراد ارتباط دارد:
- اگر به دنبال حرکات بلندمدت با سودهای بالا هستید باید بر استراتژیهای دنبال کننده روند تمرکز کرده و از اندیکاتورهای روندی مانند میانگین متحرک استفاده کنید.
- اگر به حرکات کوچک با سودهای کوچک متوالی علاقهمندید به یک استراتژی بر اساس نوسان تکیه کنید. پس انواع مختلف اندیکاتورها برای تأیید استراتژی به کار میروند.
آیا تکنیک طلایی وجود دارد؟
آیا تکنیک طلایی وجود دارد؟
تریدرها معمولاً از یک تکنیک طلایی که به سود عظیم ختم میشود صحبت میکنند. متأسفانه چنین استراتژی کاملی که بتواند موفقیت هر تریدری را تضمین کند وجود ندارد. هر تریدر یک سبک، اخلاق، شخصیت و میزان تحمل ریسک منحصربهفرد دارد. به همین دلیل، هر تریدر باید خودش به دنبال یادگیری ابزارهای تحلیل تکنیکال باشد و نحوه کار کردن با آنها را بر اساس نیازهای خودش یاد بگیرد و استراتژی شخصیاش را ایجاد نماید.
ابزارها و اوسیلاتورهای معاملاتی بخش دوم
که از آنها برای هشدار های فشار خرید و فروش و شناسایی روند استفاده می شود.
اندیکاتور های نوسان نما می توانند اطلاعاتی از قبیل بهترین نقطه ورود به بازار و بهترین نقطه خروج را در بازارهای رنج و نوسان دار بدهند.
اندیکاتور های نوسان نمادر چارت قیمتی بصورت یک پنجره ی جداگانه ای در زیر نمودار قیمت رسم می شوند.
این اندیکاتورها از 2 ناحیه با نام های اشباع خرید(Bought Over) و اشباع فروش(Sold Over) تشکیل می شوند
و زمانی که قیمت یا اندیکاتور از این ناحیه ها خروج کرد بعنوان صدور سیگنال خرید و صدور سیگنال فروش محسوب می شود.
در مقاله قبلی با تعریف کاربرد برخی از اوسیلاتورها آشنایی پیدا کردیم
در این قسمت می خواهیم به ادامه مبحث اوسیلاتورها و ابزارهای کاربردی در بازار بورس بپردازیم.
اوسیلاتور CCI
CCI مخفف Commodity Channel Index است که ابزاری کاربردی برای بازار بورس و سهام محسوب می شود .
این اندیکاتور برای اولین بار توسط شخصی به نام دونالد لمبرت به وجود آمده است .
اندیکاتور CCI نوعی اوسیلاتور است که در فرمول آن از قیمت روز و میانگین متحرک استفاده می شود .
و از درجه بندی خاصی برخوردار است که خط میانی آن ۰ است و حد پایین آن -۱۰۰ و حد بالای آن +۱۰۰ است .
اوسیلاتور CCI نشان دهنده ی انحراف قیمت از میانگین متحرک بازه معین شده توسط کاربر است .
و قدرت شتاب نوسان در یک روند بازار را به خوبی نمایان می کند.
بیشترین نوسان در این اندیکاتور (حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد ) در بازه – ۱۰۰ و + ۱۰۰ صورت می گیرد.
برای محاسبه این اندیکاتور از موارد زیر استفاده می شود:
۱٫ قیمت دارایی ( PRICE )
۲٫ میانگین متحرک دارایی (MA)
۳٫ انحراف معیار (D)
CCI با فرمول زیر محاسبه می شود:
(قیمت معمولی – میانگین متحرک ساده) / (0.015 x میانگین انحراف) 3
(CCI=( PRICE – MA) .(0.015*D
CCI در اصل برای مشاهده تغییرات روند طولانی مدت بازار ایجاد شد.
اما توسط معامله گران برای استفاده در همه بازارها یا بازه های زمانی سازگار شده است.
۱. تجارت با بازه های زمانی محدود ، سیگنال های خرید یا فروش بیشتری را برای معامله گران فعال فراهم می سازد .
معامله گران غالباً از CCI در نمودار بلند مدت استفاده می کنند .
استراتژی ها و شاخص ها بدون اشکال نیستند ،
و تعدیل معیارهای استراتژی و دوره شاخص ممکن است عملکرد بهتری را ارائه دهد.
اگرچه همه ی ابزار ها بی عیب و عاری از خطا نیستند ،
اما اجرای یک استراتژی حد ضرر می تواند به داشتن ریسک کمتر در معاملات به ما کمک کنند ،
و آزمایش استراتژی CCI ،برای سودآوری در بازار و بازه زمانی، نخستین گام ارزشمند قبل از شروع معاملات است .
تا بتوانیم از روند غالب در نمودار کوتاه مدت برای جداسازی بازپرداخت ها و تولید سیگنال های تجاری استفاده کنیم .
استراتژی اساسی CCI
یک استراتژی اصلی CCI برای ردیابی حرکات بالاتر از 100+ استفاده می شود که باعث تولید سیگنال های خرید
و حرکات زیر100- می شود که باعث تولید علائم معاملاتی برای فروش می شود.
سرمایه گذاران ممکن است بخواهند تنها سیگنال های خرید را بگیرند ،
در زمان بروز سیگنال های فروش ، از آن خارج شوند ، و دوباره هنگام دریافت سیگنال خرید ، مجدد سرمایه گذاری کنند.
چندین استراتژی CCI بازه زمانی
CCI همچنین در چندین بازه زمانی قابل استفاده است. نمودار بلند مدت برای ایجاد روند غالب مورد استفاده قرار می گیرد ،
در حالی که یک نمودار کوتاه مدت که دارای نقاط ضعف و نقاط ورود به آن روند می باشد.
معامله گران فعال تر معمولاً از یک استراتژی بازه زمانی چندگانه استفاده می کنند و حتی می توان از آن برای معاملات روزانه استفاده کرد ،
زیرا در معاملات “بلند مدت” و “کوتاه مدت” نسبت به مدت معامله برای ماندن در مواضع خود به معامله گر کمک خواهد کرد .
هنگامی که CCI در نمودار بلند مدت شما از +100 بالاتر حرکت می کند ، این یک روند صعودی را نشان می دهد
و شما فقط در نمودار کوتاه مدت به دنبال سیگنال خرید هستید.
این روند تا زمانی که CCI زیر 100- باشد ، در نظر گرفته می شود.
مهمترین نکته ای که در به کارگیری از تمامی اندیکاتورها از جمله CCI باید در نظر بگیریم این است که ،
اندیکاتورها به تنهایی نباید ملاک خرید ما باشد ، بلکه می تواند به عنوان یک ابزار حمایتی در جهت شناسایی سیگنال خرید و فروش کمک کند.
استوکاستیک (Stochastic Oscillator)
این اوسیلاتور توسط فردی بنام جورج لین که در سالهای 1950 زندگی میکرده ابداع شده
ورودی های این اوسیلاتور کمی با سایر ابزارها متفاوت هست چرا که ورودی های آن از حجم معاملات و قیمت سهم پیروی نمیکند
لذا ورودی های آن صرفا بر اساس سرعت و جهت حرکت روند میباشد.
این اندیکاتور هم به عنوان اندیکاتور اوسیلاتوری شناخته شده است
از این منظر که نقاط اشباع خرید و نقاط اشباع فروش را به خوبی برای ما نمایان می کند.
از مزیت های اصلی دیگر این اندیکاتور این است که حرکت و جهت روند را شناسایی می کند و نقطه ورود و خروج درست را برای ما تعیین می کند .
اوسیلاتور استوکاستیک (به انگلیسی Stochastic Oscillator) با نام نوسانگر تصادفی نیز شناخته میشود.
استوکاستیک یک شاخص برای Momentum است که قیمت بسته شدن یک سهام را با طیفی از قیمتهای آن در طول یک بازه زمانی معین مقایسه میکند.
حساسیت این نوسانگر به حرکات بازار را میتوان با تنظیم آن با بازه زمانی یا با گرفتن یک میانگین متحرک از نتیجه کاهش داد.
از این نوسانگر با استفاده از مقادیر محدود صفر تا صد برای صدور سیگنالهای معاملاتی فروش بیش از حد (oversold) و خرید بیش از حد (overbought) استفاده میشود.
نکات کلیدی:
- استوکاستیک یک اسیلاتور تکنیکال مشهور برای ایجاد تشخیص نقاطی است که سهام، در منطقه خرید یا فروش قرار دارد.
- این شاخص در دهه 50 میلادی ایجاد شده و تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته است .
- نوسانگرهای تصادفی بیشتر نسبت به اندازه حرکت حساس هستند تا نسبت به قیمت مطلق.
چگونه از استوکاستیک سیگنال دریافت کنیم؟
قوی ترین سیگنال ها در این اوسیلاتور زمانی رخ می دهد که اسیلاتور از محدوده های اشباع
( بالای 80 برای سمت فروش و زیر 20 برای سمت خرید) خارج شود.
هر چه شیب خطوط اوسیلاتور بیشتر باشد تغییر روند با سرعت بیشتری رخ خواهد داد.
خروج اوسیلاتور از محدوده زیر 20 به سمت بالا می تواند یک سیگنال خرید خوب باشد و سهم وارد رشد دوباره شود.
باند بولینگر (Bollinger Band)
باند بولینگر (به انگلیسی Bollinger Band) یک ابزار تحلیل تکنیکال است که از ترسیم مجموعه خطوط زیر تشکیل میشود:
- دو انحراف معیار (standard deviation) (مثبت و منفی)
- یک میانگین متحرک ساده (SMA)
کاربر میتواند مقادیر این موارد را به دلخواه تنظیم کند.
معاملهگر تکنیکال معروف، جان بولینگر (John Bollinger)، باند بولینگر را ابداع و به نام خود ثبت کرد.
نکات کلیدی:
- باندهای بولینگر یک ابزار تحلیل تکنیکال است که توسط جان بولینگر ابداع شد.
- باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شدهاند: یک میانگین متحرک ساده (باند وسط)، یک باند بالا، و یک باند پایین.
- باندهای بالا و پایین معمولا دو انحراف معیار مثبت و منفی از یک میانگین متحرک ساده 20 روزه هستند اما میتوان آنها را تغییر داد.
نحوه محاسبه باندهای بولینگر
اولین قدم در محاسبه باندهای بولینگر، محاسبه میانگین متحرک ساده ورقه بهادار مورد بحث (اغلب با استفاده از میانگین متحرک ساده 20 روزه) است.
یک میانگین متحرک 20 روزه میتواند میانگین قیمتهای بسته شدن برای 20 روز اول را به عنوان اولین نقاط داده محاسبه کند.
نقطه داده بعدی باعث حذف قیمت قبلی میشود و قیمت روز 21 را اضافه کرده و میانگینگیری میکند و الی آخر.
در مرحله بعد، انحراف معیار قیمت ورقه بهادار محاسبه میشود.
انحراف معیار محاسبه ریاضی واریانس میانگین است و در علم آمار، اقتصاد، حسابداری و امور مالی کاربرد ویژهای دارد
برای مجموعه دادهای فرضی، انحراف معیار محاسبه میکند که چگونه اعداد توزیع شده از یک مقدار میانگین هستند.
انحراف معیار را میتوانید با استفاده از ریشه توان دوم واریانس که خود میانگین تفاوتهای مجذور میانگین است محاسبه کنید.
سپس، آن مقدار انحراف معیار را ضرب در دو کنید و مقدار حاصل را از هر نقطه در طول میانگین متحرک ساده هم تفریق و هم جمع کنید.
مقادیر به دست آمده باندهای بالایی و پایینی را به وجود میآورند.
باندهای بولینگر به شما چه میگویند؟
باندهای بولینگر تکنیکی بسیار مشهور هستند. بسیاری از معاملهگرها بر این باورند که هر چه حرکات قیمت به باند بالایی نزدیکتر باشد،
بازار بیشتر در معرض بیش خرید (overbought) است، و هرچه حرکات قیمت به باند پایینی نزدیکتر باشد، بازار بیشتر در معرض بیش فروش (oversold) است.
باز و بسته شدن پهنای باند های بولینگر
در اندیکاتور بولینگر باند ٬باند ها بر اساس میانگین متحرک باز و بسته می شوند.
هر گاه تغییرات قیمت (نوسانات) افزایش پیدا کند پهنای باند بولینگر افزایش پیدا می کند
و فاصله بین باند های بالا و پایین زیاد می شود.
و هرگاه نوسانات و تغییرات قیمت کاهش یابد فاصله باند های بولینگر کم می شود و پهنای باند کم می شود.
اگر پهنای باند بطور غیر معمول افزایش یابد هشدار اتمام روند قبلی را می دهد
و اگر پهنای باند بطور غیر معمول کاهش یابد هشدار شروع روند جدید را می دهد که در سیگنال های خرید و فروش بسیار مهم و کاربردی است.
اگر در این موقعیت یک کندل کاملا بالای میانکین متحرک قرار بگیرد و یا کندلی خارج از باند بالایی شود سیگنال خرید برای روند صعودی پیش رو صادر می شود.
نکات اندیکاتور باند های بولینگر:
یکی از ساده ترین کاربرد های باند های بولینگر تعیین هدف قیمتی است
بطوریکه اگر قیمت از باند پایین به سمت بالا حرکت کند و از خط میانی عبور کند می توانیم هدف بعدی قیمت را باند بالایی در نظر بگیریم
همچنین اگر قیمت از باند بالایی به سمت پایین حرکت کند و از خط میانی عبور کند
می توان قیمت بعدی را در باند پایینی هدف گذاری کرد.
اگر قیمت خارج از باند های بولینگر ثبت شود اصطلاحا شکست باند های بولینگر گفته می شود.
در روند های صعودی اغلب معاملات در بین باند بالایی و خط میانی صورت می گیرد و خط میانی به عنوان خط حمایتی عمل می کند
و در روند نزولی اغلب معاملات در بین باند پایینی و خط میانی صورت می گیرد
که خط میانی در این وضعیت به صورت خط مقاومتی عمل می کند.
برخی افراد که اطلاع و تجربه کافی از ابزار های تحلیل تکنیکالی ندارند
در باند های پایینی بولینگر خرید و در باند بالایی به موقعیت فروش می روند در حالی که این روش بطور قطعی و همیشگی درست نیست
و با اشتباه باعث ضرر و زیان در بورس می شود البته نقاط ورود اندیکاتور سار این استراتژی تنها در زمانی که روند وجود ندارد و بازار رنج است
و اندیکاتور باند های بولینگر شیب افقی دارد قابل انجام است.
هرگز و هرگز به تنهایی با استفاده از اندیکاتور باند های بولینگر نمی توان اقدام به خرید و فروش کرد
بلکه باید این ابزار تحلیل تکنیکال را در کنار دیگر ابزار ها و تحلیل های بنیادی به کار برد
تا در کنار کاهش ریسک قطعیت بیشتری در تحلیل ها و انتخاب های درست بوجود آید.
اندیکاتور ADX
اندیکاتور ADXیکی از اندیکاتورهای پرطرفدار در میان تحلیلگران است و اطلاعاتی را در خصوص با شتاب و قدرت روند به ما خواهد داد.
اندیکاتور ADX از ۳ خط تشکیل شده است؛ خط ADX ، خط DI مثبت و خط DI منفی.
خط ADX قدرت روند را محاسبه می کند و این بدین معنی است که صعودی بودن این خط به معنای افزایش قدرت روند خواهد بود،
لذا معلوم است که اندیکاتور ADX نزولی به معنی از دست رفتن قدرت روند و ADX صاف نیز به معنای خنثی بودن روند می باشد.
نکته ای که در این خصوص باید توجه داشته باشید این است که خط ADX جهت روند را مشخص نخواهد کرد!
همانطور که پیش تر هم گفتیم، وقتی که ADX در حالت صعودی باشد، تنها به معنی افزایش قدرت روند است،
پس چنانچه بازار در یک روند نزولی قرار داشته باشد و ADX در حالت صعودی قرار بگیرد، این بدین معنی است که روند نزولی در حالت قدرت گرفتن است.
میتوان گفت که خطوط DI، اطلاعاتی در خصوص با جهت روند و همچنین قدرت روند به ما خواهد داد.
پیش از این که به دنیال نمودار و استفاده از خطوط DI بروید، در نظر داشته باشید که شیوه اندازه گیری این خطوط را بفهمید.
تنها موردی که باید مد نظر قرار دهید این است که خطوط DI بالاترین و پایین ترین قیمت کندل ها را با یکدیگر مورد قیاس قرار می دهد.
اندیکاتور ADX هم مثل دیگر اندیکاتورها سیگنال هایی را می دهد،
ولی مهم است بدانید که همه سیگنال ها الزاما ۱۰۰ درصد درست نیستند
و این امکان وجود دارد که خطا داشته باشد. لذا وظیفه ما به عنوان یک معامله گر این است
که با استفاده از دیگر ابزارهای تکنیکال، سیگنال های اشتباه را فیلتر کرده و سیگنال هایی با احتمال موفقیت بالا را بیابیم.
اندیکاتور ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس
اندیکاتور ایچیموکو یا نمودار ابری ایچیموکو که به آن Ichimoku Cloud Chart گفته می شود،
این اندیکاتور یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب می شود که در گروه اندیکاتورهای پیش رو جای گرفته است.
در تحلیل تکنیکال از این اندیکاتور مثل نمودارهای شمعی-ژاپنی به منظور تحلیل و بررسی وضعیت بازار مورد استفاده قرار می گیرد،
هرچند یک اندیکاتور است، ولی در حقیقت می توان گفت نوع پیشرفته ای از نمودار است
که وضعیت بازار را در ابعاد گوناگون نمایان خواهد کرد.
در نتیجه توجه داشته نقاط ورود اندیکاتور سار باشید که اندیکاتور ایچیموکو بیشتر یک نوع نمودار است تا اندیکاتور.
این بدین معنی است که تحلیلگران با نگاه کردن به نمودار قادرند روند را شناسایی نمایند تا در ادامه به دنبال سیگنال های خرید یا فروش باشند.
کاربردهای اندیکاتور ایچیموکو
۱. شناسایی روند سهام
۲. بررسی نقاط حمایت و مقاومت
۳. شناسایی جهت و قدرت روند
۴. به دست آوردن اطلاعات مهم از سهام در کوتاه مدت
۵. سیگنال های مبنی بر ورود و خروج از سهام
۶. مشخص کردن حد ضرر و شناسایی نقاط برگشت قیمت .
اندیکاتور ایچیموکو دارای ۵ جزء می باشد، که هر یک از جزای آن به تحلیل تکنیکال و بررسی قسمتی از بازار اشاره خواهد داشت.
در حقیقت اندیکاتور ایچیموکو یک نوع نمودار است و نباید به دید یک اندیکاتور به آن نگریست،
در عوض بایستی به تحلیل قسمت های گوناگون آن پرداخت
و با در کنار هم قراردادن این داده ها به تشخیص و درک بسیار دقیقی از وضعیت کلی بازار می رسید.
دیدگاه شما